محبوبه ولی

 

وقتی در محافل خبری درز کرد که جو بایدن قرار است «رابرت مالی» را به سمت نماینده ویژه آمریکا در امور ایران منصوب کند، این خبر به محور اصلی اختلاف میان بایدن و منتقدانش درباره ایران تبدیل شد. به گفته منتقدان سوابق «مالی» او را دشمن اسرائیل و منعطف و ملایم در برابر ایرانی‌ها نشان می‌دهد.

مخالفان او در ایالات متحده می‌گویند که مالی بیش از اندازه نسبت به ایران، سوریه و اسرائیل مواضع چپ‌گرایانه دارد. اواخر دهه 90 دستیار ویژه بیل کلینتون در امور اعراب و اسرائیل بود. اما بعدها فاش شد که با اعضای حماس دیدارهای پنهانی داشته است.  

 او یک چهره «اینترنشنال» است؛ آنطور که خودش می‌گوید پدربزرگ و مادربزرگش از روسیه و اروپای شرقی هستند. پدرش یک یهودی ملی‌گرای عرب اهل مصر بوده است. خودش در ایالات متحده بزرگ شده و بیشتر دوران جوانی‌اش را نیز در فرانسه سپری کرده است. شاید همین تعلق خاطر به نقاط مختلف دنیاست که از او سیاستمداری اهل مسامحه و مصالحه ساخته است.

او را «مهره شانس ایران» هم گفته‌اند! اوایل بهمن که خبر احتمال انتصاب او به عنوان نماینده ویژه آمریکا در امور ایران، منتشر شد، تام کاتن، سناتور ضد ایرانی آمریکا با بیان اینکه «مالی» سابقه طولانی در دشمنی با اسرائیل و همدردی با ایران دارد، گفت: «اگر او انتخاب شود، تهران نمی‌داند چه شانسی نصیبش شده است!»

آن احتمال به وقوع پیوست و رابرت مالی درنهایت بعد از چندین روز بحث و جدل‌های فراوان در آمریکا، جمعه‌شب در پستی که برای او در نظر گرفته شده بود، منصوب شد.

اولین روز کاری «مالی»

اما آیا او واقعا «مهره شانس ایران» است؟ پاسخ به این پرسش ظاهرا بیش از هر چیز، به اروپا بازمی‌گردد.

بلافاصله پس از خبر انتصاب مالی، خبر رایزنی‌هایش با همتایان اروپایی درباره ایران، برجام و برنامه هسته‌ای ایران منتشر شد. در واقع او اولین روز کاری‌اش را صرف مشورت با طرف‌های اروپایی درباره برجام کرد.

پیش از او نیز خود بایدن و وزیر خارجه او مذاکره با اروپا در خصوص ایران را آغاز کرده بودند. حالا رابرت مالی متمرکزتر و تخصصی‌تر این گفت‌وگوها را پی خواهد گرفت؛ گفت‌وگوهایی که بوی خوشایندی از آن به مشام ایران نمی‌رسد.

کلید برجام در دست اروپا یا آمریکا؟

 حمید ابوطالبی، مشاور پیشین حسن روحانی دیروز در رشته توئیتی توضیح داد که «زمان مذاکره دوجانبه ایران و آمریکا فرا رسیده است.» بسیاری دیگر چون او گمان می‌کنند که به دلیل رویکرد بایدن نسبت به ایران و حضور چهره‌های اوبامایی در کابینه او، شرایط برای مذاکره مستقیم دو طرف بدون دخالت کشور ثالث میسر است.

اما موضوع جاری میان دو کشور در حال حاضر «برجام» است و شماری دیگر از تحلیلگران نیز معتقدند که «بایدن کلید برجام را به اروپا خواهد سپرد.» یکی از این تحلیلگران علی‌اصغر زرگر است که طی گفت‌وگویی توضیح داده که به دنبال شیوع کرونا و عدم کنترل آن در ایالات متحده، متاثر شدن وضعیت اقتصادی از آن، چالش‌ها با چین و روسیه و مشکلات متعدد دیگر داخلی باعث شده تا دولت بایدن وقت چندانی برای رسیدگی به برجام نداشته باشد، از این رو کلید احیای برجام را به اروپا خواهد سپرد تا آنها در این خصوص وقت صرف کنند.

او ادامه داده: «محور عبری‌-عربی نیز که به آمریکا نزدیک است گرفتاری‌های خاص خود را در یمن، فلسطین و سوریه دارد و این توان را ندارد که بایدن را به چالش کشیده یا در این عرصه عرض‌اندام کنند. فقط اروپاست که پتانسیل و وقت بیشتری دارد که می‌تواند به برجام و ایران رسیدگی کند.»

آمریکا دیگر آن آمریکای سابق نیست

از سوی دیگر خود اروپا نیز دیگر آمریکا را آن پیشروی سنتی که حلال بسیاری از مشکلات و پیچیدگی‌های سیاست خارجی بود، نمی‌بیند. عملکرد ترامپ، دو قطبی شدن فضای سیاسی آمریکا و مشکلات داخلی آن، اعتماد اروپا را تا حد زیادی به باد داده است.

برونو لومیر، وزیر دارایی و اقتصاد فرانسه در این باره گفته است: «به‌رغم علاقه بایدن به یک رابطه سالم بین دو سوی اقیانوس آتلانتیک، آینده آمریکا اما اکنون کمتر قابل‌پیش‌بینی و قابل اعتماد است.»

او ادامه داده که رهبران اروپایی از وقایع کاپیتول‌هیل بسیار مبهوت ماندند و با تماشای آن مشاهده شورش‌ها در بسیاری از شهرهای ایالات متحده، حالا ترس از خطر تجزیه آمریکا دارند و دولت آمریکا هم در موقعیتی نیست که بتواند مسوولیت‌های جهانی‌اش را از سر بگیرد؛ از این رو اروپا باید تصمیم بگیرد که می‌خواهد منتظر ایالات متحده و دولت بایدن بماند یا اینکه رأسا اقدام کند.

سوفیا بش و لوئیجی اسکازیری از مرکز اصلاحات اروپا هم در مقاله جدیدی اذعان کرده‌اند که اروپا دیگر نمی‌تواند آمریکا را به‌ عنوان حل مسائل پرسش‌های خود در راستای منافعش در نظر بگیرد.

ظاهرا اروپا معتقد است برداشتن یکباره فشار از روی ایران از بین بردن تمام میراث دونالد ترامپ است؛ پس بهتر است فشار را به شیوه دیگری تداوم داد تا درختی که ترامپ کاشته دست کم به بار نشیند!

پنج به علاوه چند؟

در یک کلام اروپا دیگر نمی‌تواند مانند گذشته روی آمریکا حساب باز کند. گذشته از تمام اینها سیاست بایدن، مشارکت با دوستان و چندجانبه‌گرایی است. با این تفاسیر هم اروپا خواهان تعیین سیاست‌ها در قبال برجام و ایران است و هم آمریکا از مشورت‌های اروپا استقبال خواهد کرد. اما در این میان خطی که اروپا به دولت بایدن می‌دهد، چه خواهد بود؟

پاسخ به این سوال اکنون دیگر کاملا روشن است. همینکه نتیجه انتخابات آمریکا، پیروزی بایدن را نشان داد، اروپا که تا پیش از آن مکرر خواستار بازگشت ایالات متحده به برجام بود، ناگهان سخن از یک برجام کاملتر را پیش کشید؛ اولین بار هایکو ماس، وزیر خارجه آلمان آن را مطرح کرد.

تازه‌ترین اظهارنظر اما مربوط به فرانسه است. امانوئل مکرون، رئیس جمهوری فرانسه جمعه‌شب در مصاحبه‌ای با العربیه تاکید کرد: باید از اشتباه سال 2015 که قدرت‌های منطقه‌ای از توافق با تهران کنار گذاشته شوند جلوگیری شود. او در همین راستا تصریح کرد که عربستان سعودی باید در هر مذاکره‌ای درباره توافق با ایران مشارکت داشته باشد.

جورج مالبرونت، خبرنگار ارشد فیگارو پس از آن در توئیتر نوشت: «امانوئل مکرون در تلویزیون عربستان سعودی، اظهار نظر عجیبی کرده است. او خواسته است که ریاض بخشی از مذاکرات بعدی در مورد توافق هسته‌ای جدید با ایران باشد. یک کارشناس با تعجب از چنین درخواستی گفت: «نه چین، نه روسیه و نه ایران، این درخواست را قبول نمی‌کنند و فرانسه این را می‌داند.»

آمریکایی‌ها با دست گذاشتن بر مواضع ضداسرائیلی رابرت مالی، او را «مهره شانس ایران» می‌دانند؛ اما او واقعا برای ایران مهره شانس است؟ پاسخ به این پرسش ظاهرا بیش از هر چیز به اروپا بازمی‌گردد

مالبرونت ادامه داده: «این کارشناس متعجب شده است که چرا مکرون، که از مدت‌ها قبل به دنبال نزدیک کردن مواضع طرف‌های این نزاع بوده است، ناگهان چنین جهت‌گیری خاصی پیدا می‌کند؟»

آنچه مکرون طرح کرده، همان خواسته عربستان، بحرین و سایر متحدان آنها در خلیج است که با کلیدواژه «برجام‌پلاس» به دنبال برجامی تازه با حضور آنها هستند؛ برجامی که بر خلاف برجام قبلی که حاصل مذاکرات ایران و 5+1 بود، معلوم نیست قرار است پنج به علاوه چند باشد! چه بسا اسرائیل نیز خواهان اضافه شدن به آن باشد.

میراث گرانقدر ترامپ!

خط دیگری که اروپا در هفته‌های اخیر دنبال کرده، بازگشت ایران به انجام کامل تعهداتش است. آنها اعلام می‌کنند که اگر ایران خواهان بازگشت آمریکا به برجام است، باید ابتدا به نقطه پیش از کاهش تعهدات برجامی خود بازگردد! این خواسته اروپایی را آنتونی بلینکن، وزیر خارجه دولت بایدن نیز به تاسی از دوستان اروپایی خود به تازگی اعلام کرده است که البته با پاسخ منفی ایران مواجه شد.

اروپا در مشورت‌هایی که به رابرت مالی می‌دهد، قطعا موضوع نفوذ منطقه‌ای ایران و مذاکره بر سر توانایی موشکی ایران نیز مطرح خواهد کرد. در واقع اکنون که دولت بایدن برای رسیدگی به موضوع برجام تا این حد به نظر متحدان اروپایی خود اهمیت می‌دهد، باید گفت با یک رصد کلی از موضع تازه اروپا نسبت به برجام، می‌توان رویکرد رابرت مالی پس از رایزنی با اروپایی‌ها را تا حد قابل ملاحظه‌ای حدس زد.

ظاهرا اروپا معتقد است حالا که ترامپ کار را به اینجا رسانده و ایران را تا این حد تحت فشار قرار داده، برداشتن یکباره این فشار از بین بردن تمام میراث اوست؛ پس بهتر است فشار را به شیوه دیگری تداوم داد تا درختی که ترامپ کاشته دست کم به بار نشیند!