پس از آنکه فشارها برای تغییر رئیس‌بانک مرکزی فزونی گرفت، رئیس‌جمهور که عملا نشان می‌داد قصد دارد تا آنجا که ممکن است سیف را برای اداره امور بانک مرکزی در جایگاه خود نگاه دارد کوتاه آمد و وی را تنها چند هفته به پایان دوره ماموریتش از کار برکنار کرد و عبدالناصر همتی را از بیمه مرکزی که زیرمجموعه وزارت اقتصاد و دارایی است به بخش دیگری از دستگاه اقتصادی کشور یعنی بانک مرکزی منتقل کرد تا بدینسان تحولی شگرف در نظام پولی و مالی کشور به وجود آورد!

 اما طی این مدت نه از «سیف» خبری است نه از «سیف نشان»، همه روزه سکوت گرفته‌اند و کسی از سیاست‌های پولی و مالی و بسته ارزی جدید هیچ سخنی به میان نمی‌آورد. فساد ارزی «عِرض» دولت را برده است و در حالیکه جامعه منتظر است تا رئیس جدید بانک مرکزی کمر همت ببندد و آبی بر آتش فروزان آشفته بازار «ارز و عِرض» کشور بریزد، ابری از ابهام بر جامعه سایه افکنده است. در این فضا عبدالناصرخان همتی ناگاه سر از صفحه شخصی خود در اینستاگرام برون آورده که: «این روزها خیلی از فعالان حوزه رسانه که بابت همراهی خوب آنها در تنویر افکار عمومی در ماهها و سال های گذشته قدردان هستم، این سوال را مطرح می کنند که چرا همتی ارتباط خود با رسانه ها را قطع کرده است و توضیحی در مورد مسائل ارزی، پولی و اقتصادی نمی‌دهد؟ اول اینکه از روزی که مسوولیت گرفته ام به همراه صاحبنظران، کارشناسان و سایر مسئولین اقتصادی تمام وقت درگیر بررسی راه‌های برون رفت از وضعیت فعلی ارزی و یافتن بهترین راه با کمترین آثار منفی هستیم و نتیجه حاصله را اطلاع رسانی خواهیم کرد. دوم اینکه هرچند مسئولین بانک مرکزی در تمام کشورها بیشتر عمل می‌کنند و بندرت سخن می‌گویند، ولی با توجه به شرایط خاص کشورمان حتما در حد ضرورت مصاحبه و توضیحات لازم را ارائه خواهم داد.»

سخنان طنازانه ایشان در پاسخ به عطش اطلاعاتی جامعه حاوی چند نکته است. اول آنکه عموما و در «تمام کشورهایی که مسئولین بانک مرکزی‌شان بیشتر عمل می‌کنند و کمتر حرف می‌زنند» رئیس‌بانک مرکزی را از میان کسانی انتخاب می‌کنند که قبل از گرفتن مسئولیت چه بسیار «سخن» گفته‌اند و در این سخنان اگر نقدی به سیاستهای پولی و مالی داشته‌اند به طور مدون و منسجم مطرح کرده‌اند و نقادان به نقد برنامه‌های ایشان پرداخته‌اند و زمانی که نظریه‌ها و پیش‌بینی‌های آنها درست از آب درآمد آنگاه است که به حصر منطقی نامبردگان را بر صدر امور بانک مرکزی می‌نشانند تا تدبیر و سیاست کنند و برنامه‌های خود را که پیشتر عرضه کرده‌اند محقق سازند. در خصوص جناب آقای همتی مطلقا چنین فرایندی وجود ندارند و ایشان کلامی در خصوص سیاستهای بانک مرکزی برنامه و نظریه مطرح نکرده‌اند  که هیچ، سخنی هم بر زبان نرانده‌اند.

نکته دیگر آنکه ایشان چنان بر «صاحبنظران، کارشناسان و سایر مسئولان اقتصادی» تاکید دارند که گویی پیش از حضور پربرکتشان، بانک مرکزی در اختیار انجمن نجات غریق و غواصان کشور،کارشناسان عتیقه، باستان‌شناسان تمدن سومری و پژوهشگران خط میخی بوده است. احتراما به شرف عرض آن مقام همامِ بلندآشیان می‌رساند پیش از حضور آن مقام گرانمایه نیز لشگری از همان کارشناسان و صاحبنظران و مسئولان اقتصادی به بسیاری از روسای پیشین مشورت می‌دادند و دست بر قضا تمامی همان روسا نیز  همواره به دنبال راههای برون رفت بوده‌اند و این «کارشناسان» چه بسیار رئیس‌ها به خود دیده‌اند که آمدند و به دنبال «برون رفت» بودند و یافتند و رفتند، اما آنها همچنان هستند و آماده‌اند همچنان برای یافتن راههای برون رفت بعدی به تمام روسای آتی مشورت بدهند. آخرین مشورتهای کارشناسی آنان به برون رفت جناب سیف منجر شد که این روزها هیچ خبری از وی در دست نیست.

نکته‌ای که در این شعبده‌بازی‌ها و رفت و آمدها دیده نمی‌شود،پنهان ماندن فسادی است که وضعیت را بدین‌جا رسانده است. برای تغییر و عزل و نصب مدیران چهل سال فرض بر این بوده است که همه آنها شیفته خدمتند و نه تشنه قدرت و معمولا رسم بر این بوده است که همه مسئولان «ویرانه‌ای» را از مسئول قبلی تحویل گرفته‌اند و در تلاش بوده‌اند با نظر و همت بلند کارشناسان و صاحبنظران راههای برون رفت را بیایند که معمولا می‌یافته‌اند و از مسئولیتی که داشته‌اند برون می‌شتافته می‌شدند! شاید لازم باشد برای لختی درنگ کرده و میزان شیفتگی و عطش تشنگی آنها را یکبار دیگر بسنجیم.