پخش اعترافات دختری نوجوان در رسانه ملی جنجالهای بسیاری در فضای مجازی و رسانه‌های داخلی و خارجی ایجاد کرده است و موج این فشارها به اندازه‌ای بود که مدیر روابط عمومی سازمان صدا و سیما را به واکنش واداشت تا از عملکرد رسانه متبوع خود دفاع کند. هرچند سخنان محمد حسین روانبخش در اقناع افکار عمومی اقدامی ناکام و بی‌اثر می‌نماید اما نفس پاسخگویی این سازمان عریض و طویل در برابر فشار افکار عمومی خود اقدامی میمون و مبارک است. 

اساسی‌ترین سوالی که می‌توان در این زمینه مطرح کرد آن است که اصولا مخاطب این برنامه چه کسانی بودند و در ذهن سازندگان این برنامه تلویزیونی قرار بود چه گروهی در جامعه با مشاهده اعترافات تلویزیونی دختری گریان و ترسان متنبه شوند. محمد حسین روانبخش در پاسخ به این سوال می‌گوید: «برخی خانواده‌ها با ما تماس می‌گیرند و به صراحت می‌گویند ما خانواده‌ای مذهبی نیستیم، اما به خانواده و حفظ حیا و حرمت خانواده اعتقاد داریم و همکاران ما را قسم می‌دهند که برنامه‌هایی بسازید تا جلوی این عرصه افسارگسیخته فضای مجازی را بگیرد و به خانواده‌ها آگاهی دهد.» حتی اگر فرض بگیریم که چنین است باز هم از منظر کارآمدی روشی که سازمان صدا و سیما و معاونت اجتماعی ناجا برای آگاه‌سازی مردم از آسیب‌های اجتماعی موجود در فضای مجازی به کار بسته‌اند بسیار ناکارآمد بوده است و حتی همان مخاطبان مفروض هم با دیدن اشکهای این دختر نوجوان ممکن است آزرده خاطر شده باشند و با خود بگویند حالا جوانی کرده و باید با سعه صدر او را ارشاد کرد که از قضا این روش با همان روشهای سنتی حاکم بر روحانیت مردمی سازگارتر است. همان روحانیتی که در دل جامعه و مردم زندگی می‌کند با دیدن منکری زود به خشم نمی‌آید برای نهی از منکر از خشن‌ترین روشها استفاده نمی‌کند. مقام معظم رهبری در دیدار با روحانیون خراسان شمالی در سال 1391 با ذکر خاطره‌ای و با اشاره به داستانی اجتماعی که در ادبیات به گفتگوی شیخ و زن فاجر شهرت دارد فرمودند: «خانمهائی بودند که در عرف معمولی به آنها میگویند «خانم بدحجاب»؛ اشک هم از چشمش دارد میریزد. حالا چه کار کنیم؟ ردش کنید؟ مصلحت است؟ حق است؟ نه، دل، متعلق به این جبهه است؛ جان، دلباخته‌ی به این اهداف و آرمانهاست. او یک نقصی دارد. مگر من نقص ندارم؟ نقص او ظاهر است، نقصهای این حقیر باطن است؛ نمی‌بینند. «گفتا شیخا هر آنچه گوئی هستم / آیا تو چنان که مینمائی هستی؟».  ما هم یک نقص داریم، او هم یک نقص دارد. با این نگاه و با این روحیه برخورد کنید. البته انسان نهی از منکر هم میکند؛ نهی از منکر با زبان خوش، نه با ایجاد نفرت.البته انسان نهی از منکر هم می‌کند؛ نهی از منکر با زبان خوش، نه با ایجاد نفرت.» اما متاسفانه رفتار صدا و سیما در پخش اعترافات این دختر نوجوان خشم و نفرت کثیری از مردم جامعه که بخشی از آن حتی همان مخاطبان مفروض صدا و سیما هستند را به همراه داشته است و این واکنش به اندازه‌ای بوده است که این سازمان را به پاسخگویی وادارد. 

نکته دیگری که در این زمینه بسیار حایز اهمیت است و از منظر حرفه‌‌ای اقدامی بسیار ناپخته و ناشیگرانه است زمان پخش این اعترافات است. در حالی که جامعه در تب مشکلات اقتصادی می‌سوزد و هرروز خبر از سواستفاده این و آن از رانتهای اطلاعاتی و مفاسد اقتصادی در بازار ملتهب ارز و طلا به گوش می‌رسد بخش بزرگی از مخاطبان صدا و سیما حق دارند عصبانی شده و با خود بگویند چرا چنین حساسیتی در خصوص مفاسد اقتصادی وجود ندارد. حق خیلی از همان خانواده‌ست بدانند آن کسی که دو تن سکه خریداری کرده است کیست؟ کسانی که با رانت اطلاعاتی به دلار دولتی دست یافتند و سودهای کلان به جیب زدند به کجا متصلند و از کجا کمک می‌گیرند؟ اتفاقا فرزندان بسیاری از مسئولان و دست اندرکاران نظام در همان فضای اینستاگرام  عکسها و فیلمهای بسیاری از خوشگذرانی‌های خود در اروپا و آمریکا به اشتراک می‌گذارند و برای مخاطب صدا و سیما این سوال به وجود می‌آید چرا تا به حال این سازمان به خود زحمت نداده است پای یکی از آنها را به برنامه‌های خود باز کند. با توجه به این دو نکته آشکارا صدا و سیما که به زعم خود در صدد آگاه‌سازی جامعه از آفات حضور نامناسب نوجوانان در فضای مجازی  بود نه تنها به هدف خود نرسید که نقض غرض کرد و از قضا سرکنگبین صفرا فزود. طی این چند روز پس از انتشار اعترافات آن دختر نوجوان نه تنها وی به یک قهرمان تبدیل شد و با اسطوره سازی در صدر خبرهای داخل و بسیاری از رسانه‌های معتبر خارجی قرار گرفت که چه بسیار از افراد جامعه که نه وی را می‌شناختند و نه از اقدامات وی باخبر بودند در دفاع از وی، «حرکات موزون» خود را به اشتراک می‌گذارند و این پیام را به مسئولان رسانه ملی ارسال می‌کنند که «حرکات موزن کن تا حرکات موزون کنیم»!!! آیا این سازمان این روش را بارها و بارها نیازموده است و بارها باعث نشده است افرادی کم‌مایه با نابخردی و ناشیگری این رسانه به اسطوره‌هایی پوشالی تبدیل شوند و روی دست حکومت باد کنند.

صدا و سیما با چه تفسیر و تحلیلی تمام حیثیت سازمانی و حکومتی خود را برای مقابله با صفحه شخصی یک دختر نوجوان در فضای مجازی هزینه کرد تا چه به دست آورد؟ آیا الان به اهداف خود رسیده است. شواهد و قراین خلاف این را نشان می‌دهد. رفتار این سازمان و مدیران رسانه‌ای به شدت گویای این واقعیت است که دست‌اندر‌کاران رسانه‌ای این سازمان کمترین شناختی از کارکرد رسانه و نحوه صورت‌بندی مفاهیم و گفتمان‌سازی در میان جامعه و افکار عمومی ندارند و از همین روست دن‌کیشوت‌وار به جنگ آسیاب‌های بادی می‌روند. مولوی در دفتر اول مثنوی معنوی از برباد رفتن عمر صیادی می‌گوید که عمر خود را در شکار سایه مرغ‌ها تباه کرد غافل از اینکه مرغ بر بالای سر اوست و کافی است کمی سودای سربالا کردن داشته باشد. 

مرغ بر بالا و زیر آن سایه‌اش

می‌دود بر خاک پران مرغ ‌وش

ابلهی صیاد آن سایه شود

می‌دود چندانک بی‌مایه شود

بی‌خبر کان عکس آن مرغ هواست

 بی‌خبر که اصل آن سایه کجاست

تیر اندازد به سوی سایه او

ترکشش خالی شود از جست و جو

ترکش عمرش تهی شد عمر رفت

از دویدن در شکار سایه تفت

سایه یزدان چو باشد دایه‌اش

وا رهاند از خیال و سایه‌اش