سقوط ۲۶۱ درصدی دستمزد کارگران در کمتر از ۱۰ سال
حداقل حقوق برای یک هفته زندگی هم کفاف نمیدهد

نسرین هزاره مقدم
سقوط دستمزد واقعی کارگران در بیش از دو دهه گذشته، یک روند توقفناپذیر بوده اما شتاب این مسیر از میانه دهه ۹۰ شمسی بیشتر شده بهگونهای که در نزدیک به 10سال گذشته، ارزش واقعی دستمزد یک سقوط بیسابقه را تجربه کرده است.
دستمزد دلاری سال جاری فقط 38درصد دستمزدیست که کارگران در سال ۹۵ دریافت میکردند یعنی ارزش واقعی حداقل دستمزد کارگران (نه دستمزد اسمی و ریالی) در یک بازه زمانی ۹ ساله، سقوط سنگینی را تجربه کرده است
برای روشن شدن موضوع و عینیت بخشیدن به آن، یک مقطع خاص زمانی را برای مقایسه در نظر میگیریم. قیمت دلار در فروردین ۹۵، یعنی کمتر از 10 سال پیش در بازار آزاد حدود ۳ هزار و ۴۰۰ تومان بود. همان سال حداقل دستمزد ماهانه کارگر (بدون مزایایی مانند حق سنوات، حق اولاد و بن خواربار) با تصویب شورای عالی کار، ۸۱۲هزار تومان بوده، بنابراین در فروردین ۹۵، حداقل دستمزد کارگری بدون احتساب مزایای مزدی، ۲۳۸ دلار آمریکا بوده و اگر مزایای مزدی را به این رقم بیفزاییم و دلار ۳ هزار تومانی آن روزگاران نه چندان دور را در نظر بگیریم، دریافتی حداقلی کارگران به ۳۰۰ دلار یا کمی
بیشتر میرسید.
با یک پرش ۹ سال و چندماهه در زمان، دورهای را که پیاپی شوکدرمانیهای ارزی و کاهش ارزش پول ملی و به طور همزمان سیاستهای سرکوب مزدی اتفاق افتاده، پشتسر میگذاریم و به زمان فعلی (مهرماه ۱۴۰۴) میرسیم. در پایان روز سیزدهم مهرماه، قیمت هر دلار در بازار آزاد ایران، حدود ۱۱۴هزار تومان است، یعنی در همین بازه زمانی 9 سال و چند ماهه، نرخ دلار یک پرش عجیب ۳۳.۵ برابری را تجربه کرده اما حداقل دستمزد مصوب شورای عالی کار فقط کمی بیش از 10 برابر رشد داشته و از ۸۱۲هزار تومان سال ۹۵ به حدود ۱۰ میلیون و ۴۰۰هزار تومان در سال ۱۴۰۴ رسیده است. به این ترتیب، حداقل دستمزد کارگران بدون احتساب مزایای جانبی در سال جاری، فقط ۹۱ دلار است که اگر مزایای مزدی همه شمول را به آن بیفزاییم، شاید به حدود ۱۱۰ دلار برسد.
میبینیم پایه دستمزد ۲۳۸ دلاری سال ۹۵ در طول یک بازه زمانی ۹ ساله، به ۹۱ دلار رسیده و به عبارتی، دستمزد واقعی سال جاری فقط 38درصد دستمزدیست که کارگران در سال ۹۵ دریافت میکردند. با این حساب ارزش واقعی حداقل دستمزد کارگران (نه دستمزد اسمی و ریالی) در یک بازه زمانی ۹ ساله، سقوط سنگینی را تجربه کرده است و دریافتی کارگران متوسطبگیر و متخصص نیز در همین حدود دچار تنزل شده و قدرت واقعی خود را از دست داده است.
دستمزدی برای ۵ تا ۶ روز زندگی در ماه
تاثیر این سقوط در زندگی روزانه کارگران و بازنشستگان به خوبی هویداست و بیدلیل نیست که کارگران بازنشسته در تجمعات صنفی هر هفته مقابل نهادهای مسئول، پارچهنوشتههایی دست میگیرند که «دستمزد ما ریالیه، هزینهها دلاریه».
وقتی کارگر مجبور به هر کاری میشود تا کرایه خانه بدهد، وقتی تغذیه مناسب نیست، آموزش و پرورش طبقاتیست و فرزندان ما آیندهای ندارند یعنی کارگران شان و منزلتی ندارند
در این بین، محاسبات مستقل سبد معیشت خانوارهای کارگری براساس وعدههای واقعی غذایی و با استناد به جدول خوراکیها متشکل از یک وعده غذای گرم در روز که توسط «فرامرز توفیقی»، فعال کارگری، انجام شده نشان میدهد که درصد پوشش حداقل دستمزد یک خانواده متوسط ۳.۳ نفره که رقم ۱۵ میلیون و ۱۰۰هزار تومان است به ۱۲.۴۳درصد هزینههای حداقلی زندگی رسیده و فقط مخارج ساده و حداقلی ۵ تا ۶ روز ماه را کفاف میدهد. سبد خوراکیها به تنهایی خیلی بیشتر از دستمزد کارگران حتی دستمزد کارگران متخصص و متوسطبگیر است.
سقوط سطح زندگی مردم
اما آیا میتوانیم امیدوار باشیم که سطح کیفی و کمی زندگی مزدبگیران نه به دههها قبل، بلکه فقط به کمتر از 10 سال قبل، مثلاً همان سال ۱۳۹۵ بازگردد؟ «بهرام حسنینژاد»، فعال کارگری و رئیس اسبق انجمن صنفی کارگران معدن چادرملوی یزد در پاسخ به این سوال میگوید: زندگی مردم تنزل کرده، هم کیفی و هم کمی و ما مزدبگیران به درجاتی رسیدهایم که زندگی برایمان فقط تامین معاش است و دیگر هیچ.
به گفته این فعال کارگری، بخشی از این تنزل ناخواسته به افت منزلت و شان معنوی کارگران و مزدبگیران برمیگردد. او میگوید: وقتی کارگر مجبور به هر کاری میشود تا کرایه خانه بدهد، شان و منزلتی ندارد. وقتی تغذیه مناسب نیست، آموزش و پرورش طبقاتیست و فرزندان ما آیندهای ندارند.
حسنینژاد ادامه میدهد: با ادامه سیاستهای فعلی، هیچ زمان معیشت و منزلت ما کارگران و مزدبگیران به سطح سالهای میانه دهه ۹۰ برنمیگردد، هرچند در آن سالها هم مشکلات جدی داشتیم. من در چشمانداز مقابل، امکانی برای یک جهش بلند اصلاحی نمیبینم و سقوط به سمت پایین جدول زندگی ادامه دارد.
گسترش روزافزون شکاف عمیق طبقاتی
در کشور
«هر دولتی که روی کار آمده، سیاستهای ضدکارگری دولت قبل را تکمیل کرده و هر بار به رکوردهای جدیدی دست یافتهاند!» این فعال کارگری با بیان این موضوع میافزاید: رکورد زدن قیمت دلار یعنی مزدبگیران به سمت قعر میروند و ثروتمندان و دلالان و رانتخوران، ثروتمندتر میشوند و این شکاف مدام عمیقتر میشود.
شکاف عمیق هزینههای زندگی و مزد و حقوق دریافتی، با یارانه نهایت ۳ دلاری دولت و کالابرگ چند صد هزار تومانی اصلاً پر نمیشود و در این بین خبری از ترمیم مزد هم نیست و شورای عالی کار به عنوان یک نهاد متولی دستمزد، کاملاً خود را به خواب زده است.
کارگران حتی کارگران ماهر به هر کار سخت اما شرافتمندانه روی آوردهاند تا بخشی از این چاله عمیق را پر کنند، اجاره خانه بدهند و نگذارند سفره خانواده کاملاً تهی شود؛ از مسافرکشی و دستفروشی گرفته تا جمعآوری ضایعات. آنها به هر ریسمان نازکی میآویزند تا امرار معاش کنند. در روزهای اخیر، یک کارگر شهرداری با من تماس گرفت و از زبالهگردی در ساعتهای تاریکی شب گفت. او در یک جمله همه رنج استیصال را خلاصه کرد: «شبها در تاریکی استتار میکنم و در زبالهها به دنبال ضایعات قابل فروش میگردم. میترسم شناخته شوم اما چه کنم، چاره دیگری ندارم».
دیدگاه تان را بنویسید