نسرین هزاره‌مقدم

داده‌های تورمی نشان از افزایش نجومی و بی‌سابقه قیمت اقلام خوراکی دارد. داده‌های رسمی نشان از گرانی بیش از ۷۰درصدی اقلام اساسی ازجمله برنج و حبوبات از ابتدای زمستان قبل تا پایان خرداد امسال دارد و البته داده‌های میدانی نشان می‌دهد در تیر ماه، اقلامی ازجمله برنج ایرانی باز هم یک گرانی بیش از ۵۰درصدی را تجربه کرده‌اند چنانچه بعد از جنگ ۱۲روزه، قیمت هر کیلو برنج ایرانی از ۱۵۰ تا ۱۸۰هزار تومان به ۳۰۰هزار تومان رسید.

نگاهی به داده‌های تورمی

شاخص‌های تورمی گواهی می‌دهند که لوبیا، برنج و لپه در ۶ ماه گذشته (تا پایان خرداد) حداقل ۷۰درصد گران شده‌اند! در همین بازه زمانی، متوسط تورم اقلام اصلی سفره خانوار به طور میانگین ۳۵درصد بوده است.

در بین این اقلام، لوبیا چیتی با رشد ۱۵۹درصد، در صدر افزایش قیمت‌ها قرار دارد. لوبیا قرمز با ۷۴درصد در رتبه دوم و برنج ایرانی و لپه هر کدام با ۷۲درصد در رتبه سوم قرار دارند. نخود با ۶۸درصد، موز با ۶۴، چای خارجی با ۵۱، عدس با ۵۰ و سیب‌زمینی با ۴۷درصد در رتبه‌های بعدی افزایش قیمت‌ها قرار دارند. همچنین کمترین افزایش قیمت‌ها مربوط به تخم‌مرغ و گوشت گاو با ۸درصد، مرغ با ۹درصد، کنسرو و ماهی قزل‌آلا با ۱۰ و گوشت گوسفندی با ۱۱درصد 

بوده است.

البته باید گفت کالاهایی مانند گوشت قرمز، گوشت سفید و تخم‌مرغ، پیش از این قله‌های گرانی را فتح کرده بودند و در واقع پیشتر به آخرین نقطه‌های تاب‌آوری بازار رسیده‌اند ولی با این حال باز هم بین ۸ تا ۱۱درصد گران شده‌اند. اما قیمت اقلامی مانند حبوبات و برنج، به معنای واقعی کلمه نجومی شده و همه مرزهای سابق را پشت سر گذاشته است. حالا دهک‌های فرودست و لایه‌های زیرین طبقه کارگر به‌خصوص حداقل‌بگیران، بی‌ثبات‌کاران و کارگران روزمزد، قادر به خرید حبوبات و برنج نیستند. البته باید توجه داشته باشیم که این داده‌ها مربوط به بازه زمانی تا پایان خردادماه است و در تیرماه یک گرانی ۵۰درصدی دیگر به هزینه‌های این اقلام افزوده شده؛ ضمن اینکه در تیرماه، نان در برخی از مراکز استان‌ها ۵۲درصد گران شد و در شهرستان‌ها نیز گرانی ۴۰درصدی نان اتفاق افتاد.

همه هزینه‌های زندگی مثل تعرفه‌های آب و برق، هزینه ارتباطات، حمل و نقل، دارو، خوراک و درمان به شدت گران شده‌اند و سبد معیشت از اسفند ۱۴۰۳ که آخرین مصوبه دستمزد صادر شده، دچار یک تکانه شدید ۱.۸ برابری شده است

گرانی بی‌حد و مرز سبد معیشت خانوارهای کارگری

به جز تورم سنگین خوراکی‌ها، در همین بازه زمانی، کرایه خانه، حمل و نقل، تعرفه‌های انرژی ازجمله قبوض برق و آب و همچنین دارو، هرکدام حداقل چند ده درصد گران شده‌اند. در چنین شرایطی، سبد معیشت حداقلی کارگران به چه رقمی رسیده است؟ کارگران چند میلیون تومان در هر ماه نیاز دارند تا بتوانند ساده‌ترین نیازهای زندگی خانواده را تامین کنند و در اوضاع فعلی دوام بیاورند؟

«فرامز توفیقی» فعال کارگری در ارتباط با میزان تورم هزینه‌های زندگی خانواده‌های کارگری می‌گوید: گرانی‌ها محدود به برنج و حبوبات نیست. اقلام غذایی همه گران شده‌اند، از لبنیات گرفته تا کالاهای پروتئینی همه گران شده‌اند. از سوی دیگر، سایر هزینه‌های زندگی مثل تعرفه‌های برق که نرخ آن ۱.۸ تا ۳.۲ برابر شده، هزینه ارتباطات، هزینه‌های حمل و نقل و هزینه‌های دارو و درمان به شدت گران شده‌اند. در مجموع، سبد معیشت از اسفند ۱۴۰۳ که آخرین مصوبه دستمزد صادر شده، دچار یک تکانه شدید ۱.۸ برابری شده است. توجه داشته باشیم که هزینه‌های واقعی مسکن و نرخ واقعی کرایه‌خانه‌ها در این محاسبات دخیل نشده چون نرخ این شاخص‌ها قابل احصا نیست.

او در توضیح دقیق‌تر می‌گوید: براساس محاسبات ریاضی، سبد معیشت حداقلی که در اسفند ۲۸ میلیون تومان محاسبه شده بود، الان به مرز ۵۰ میلیون تومان رسیده است. خیلی دقیق بگوییم، نرخ آن امروز بیش از ۴۸ میلیون تومان است. این ارقام براساس محاسباتی‌ست که ۲۷ تیرماه و با استناد به آخرین قیمت‌ها انجام شده است.

سبد معیشت خانوارهای کارگری، تقریبی از هزینه‌های زندگی یک خانواده کارگری متوسط، شامل خوراکی‌ها، آموزش، درمان، مسکن، حمل و نقل و سایر هزینه‌های متفرقه است. مبنای محاسبه سبد معیشت، سبد خوراکی‌ها و آشامیدنی‌های خانوارهای کارگری‌ست و داده‌ها و ضرایب رسمی مرکز آمار و جداول تغذیه‌ای انستیتو پاستور ایران مورد استفاده قرار می‌گیرد.

براساس محاسبات ریاضی، سبد معیشت حداقلی که در اسفند پارسال ۲۸ میلیون تومان محاسبه شده بود، الان به مرز ۵۰ میلیون تومان رسیده یا دقیق‌تر، نرخ آن امروز بیش از ۴۸ میلیون تومان است

استیصال کارگران

کارگری که ماهی ۱۴ یا ۱۵ میلیون تومان حقوق می‌گیرد یا بازنشسته‌ای که بعد از 30 سال کار، دریافتی‌اش ۱۳ میلیون تومان است و لنگ انجام متناسب‌سازی یا چندرغاز وام است، برای گذران امور یک خانواده ۳ یا ۴ نفره باید چیزی حدود ۵۰ میلیون تومان داشته باشد و البته کارگر جوان با دو شیفت کار هم به اندازه سبد معیشت حداقلی درآمد ندارد!

این معادله به شدت نابرابر است و هیچ‌جوری ارقام آن با هم نمی‌خواند. در این میان شورای عالی کار، به عنوان نهادی که قانون وظیفه تعیین مزد و مستمری را بر عهده‌اش گذاشته، از اسفندماه به خواب فرورفته؛ نه نشستی برگزار شده و نه صدایی از نمایندگان این شورا بیرون آمده آن هم در حالی‌که حداقل مزد و مستمری طبقه کارگر به پایین‌ترین سطح در دهه‌های اخیر نزول کرده است.

«امروز حقوق کارگران و بازنشستگان حداقل‌بگیر از یک‌سوم خط فقر هم پایین‌تر است» و البته این گزاره حرف عجیبی نمی‌زند وقتی به یاد داشته باشیم حداقل دستمزد روزانه کارگران کمی بیشتر از ۳۰۰هزار تومان است، یعنی دقیقاً برابر با قیمت یک کیلو برنج ایرانی! کارگر با دستمزد یک روز کامل کار کردن، می‌تواند فقط یک کیلو برنج خالی بخرد....!