گروه حوادث: راز سقوط مرگبار مرد جوان از بالکن خانه یک زن بعد از 4سال فاش نشد.

این درحالی است که شوهر صیغه ای زن جوان در براب اتهام قتل قرار گرفته است.

سقوط مرموز

عصر دهم دیماه سال 93 ماموران کلانتری تهرانپارس گزارشی از یک حادثه عجیب دریافت کردند.

در این گزارش آمده بود که یک  مرد 35 ساله به نام کامران  از بالکن یک خانه مسکونی در ارتفاع حدود 15متری در   خیابان دماوند سقوط کرده است.

مرگ دردناک

وقتی ماموران خود را بالای سر پیکر خونین کامران رساندند متخصصان اورژانس اعلام کردندکه مردجوان با سقوط از بالکن در دم جان باخته است.

زن تنها

با توجه به تحقیقات میدانی ماموران پلیس و مرموز بودن مرگ کامران جنازه با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد و صاحب خانه که  زن جوانی به نام فریبا بود تحت بازجویی قرار گرفت. 

این زن  به مأموران پلیس گفت: کامران را از قبل می شناختم. او چندبار مزاحمم شده بود. یکبار پیشنهاد دوستی داد .او شماره تلفنش را به من داد تا با او تماس بگیرم.  اما  به او گفتم که متأهل  و صاحب دو فرزند هستم و بهتر است دست از سرم بردارد ولی قبول نمی کرد.

این زن ادامه داد:  آخرین بار او را در کوچه مان دیدم. او مرا دنبال کرد واصرار داشت وارد خانه‌ام شود. همان لحظه شوهرصیغه ای‌ام از راه رسید و کامران که ترسیده بود به سرعت وارد  بالکن خانه‌ام شد و از آنجا به پایین پرید.

داستانی عجیب

با اظهارات این زن شوهر صیغه ای او به نام مهدی 50 ساله تحت بازجویی قرار گرفت.

وی گفت: فریبا را چندسال قبل به عقد موقتم درآوردم. او صیغه 99ساله من بود و ما زندگی بدی نداشتیم. آن روز به خانه فریبا رفتم و در حیاط با جنازه یک مرد جوان که از بالکن به پایین سقوط کرده بود روبه رو شدم.

تبرئه از قتل

در حالی که این زوج منکر دست داشتن در قتل بودند برای هر دو به اتهام مشارکت در قتل کیفرخواست صادر و آنها در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران  پای میز محاکمه ایستادند. در نخستین جلسه دادگاه قضات بعد از شنیدن دفاعیات این زوج هر دو را از اتهام قتل عمدی تبرئه و فریبا  را به اتهام رابطه نامشروع به 99 ضربه شلاق محکوم کردند. 

نقض حکم

این حکم با اعتراض اولیای دم در دیوان عالی کشور تحت رسیدگی قرار گرفت و تایید نشد. 

بدین ترتیب پرونده به شعبه همعرض فرستاده شد. این در حالی بود که روشن شد فریبا مدتی قبل به خاطر ابتلا به بیماری جان سپرده است.

دادگاه دوم

مهدی دیروز در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی قربانزاده وبا حضوریک مستشار پای میز محاکمه  ایستادند.

درابتدای این جلسه وکیل اولیای دم در جایگاه ایستاد و گفت: در بررسی بالکن خانه فریبا  هیچ اثرانگشتی از  کامران در لبه بالکن و روی نرده‌ها وجود ندارد و غیر از شکستگی دست راست و جمجمه قربانی  شکستگی دیگری از سوی پزشکی قانونی روی جسد گزارش نشده است، درحالی که قربانی  از ناحیه دست چپ به پایین سقوط کرده است. از این رو با توجه به تناقض گویی های مهدی به اتهام قتل برایش تقاضای قصاص دارم.

سپس مهدی روبه روی قضات ایستاد و منکر جنایت شد. وی گفت:  آن روز  به دیدن همسر صیغه ای‌ام رفتم. اما او در را باز نکرد. من سعی کردم با کلید یدکی در را باز کنم. اما نشد. به همین خاطر چندبار با فریبا تماس گرفت.تا اینکه او جوابم را داد و گفت قرص خواب خورده و به همین خاطر متوجه صدای زنگ نشده است.

وی  ادامه داد: آن روز فریبا کلافه بود. 

به همین خاطر از من خواست تا با هم بیرون برویم. ما به پاساژی در محدوده خیابان شادمان رفتیم.اما وقتی برگشتیم با صاحبخانه فریبا روبه رو شدیم که مشغول آب پاشی کوچه بود. او گفت یک مرد جوان از بالکن یکی از واحدهای ساختمان به حیاط پرت شده و مرده است. او از ما خواست  به آپارتمان‌مان برویم و بررسی کنیم تا چیزی از خانه سرقت نشده باشد. ما داخل خانه  رفتیم و  دقایقی بعد ماموران  پلیس به همراه مرد صاحبخانه  به خانه‌مان آمدند و از ما بازجویی کردند و رفتند. دوباره فریبا از من خواست تا بیرون برویم.شب می خواستم همراهش به خانه برگردم اما قبول نکردو من که از برخورد فریبا ناراحت شده بودم از او خداحافظی کردم. من در راه بازگشت به خانه ام بودم که فریبا با من تماس گرفت و گفت مرد جوان مزاحم او بوده که  از بالکن خانه به پایین سقوط کرده است.

سپس همسر دائم  مهدی  به درخواست قاضی در جایگاه ویژه ایستاد و درباره زندگی مشترک با همسرش گفت: من و مهدی 18 سال با هم زندگی کردیم و صاحب دو فرزند هستیم. او مرد خیر و نیکوکاری بود و در مدت زندگی مشترک من هیچ وقت به او مشکوک نشده بودم.

بنابه‌این گزارش، ‌در پایان جلسه هیات  قضایی وارد شور شد تا رای صادر کند.