گروه حوادث: مسافرجوان وقتی از اتوبوس تهران پیاده شد نمی دانست در طول مسیر، مردی همه حرکات او را زیر نظر دارد.

این پسر وقتی دستبد به مچ‌هایش خورد ادعا کرد دانشجو است و هر هفته از تهران به شهر محل تحصیل می آید.

2 سال پیش

سال 95 بود یک صبح زود مردی هراسان خودش را به مامور پلیس رساند و ادعا کرد یک دزد مسافر اتوبوس بود و خودش دیده او از جیب مسافری که خواب بود موبایل و پول‌هایش را سرقت کرده است.

این مرد گفت: از تهران به این شهر آمده ام تا محصولات کشاورزی بخرم. در مسیر بین همه مسافرها پسرجوانی را دیدم که با وجود خوش خنده بودن خیلی مضطرب بود چون یکبار در اتوبوس از من سرقت کرده اند یاد دزد افتادم که او هم خیلی خوش برخورد اما با استرس بود.

وی افزود: نمی دانم چرا به این جوان شک کردم. او مرتب نزد راننده می رفت و خوش وبش می کرد به نوعی که تصور شود با راننده آشنا است. شب موقع خواب فقط به او چشم دوختم. جوان مرموز زیرکانه همه را زیر نظر داشت اما دیدم مسافر بغل دستی اش خواب عمیقی دارد. فهمیدم او را با خوراکی مسموم خوابانده است دقیقا همان بلایی که سر من آمد. باز باید مراقب می بودم تا خدای ناکرده اشتباهی نکرده باشم بخاطر همین ابتدا سکوت کردم.

مرد مسافر گفت:نزدیک شهر بودیم که دیدم پسرمرموز همه دارو ندار مرد مسافر را دزدید و بلند شد پیاده شود که خودم را به راننده رساندم و او را در جریان قرار دادم راننده هم به بهانه اینکه پلیس توقف قبل از رسیدن به ترمینال را ممنوع کرده است در مسیر توقفی نکرد و در ترمینال جوان دزد را اجازه پیاده شدن نداد و از من خواست خودم را به پلیس برسانم.

ادعای بی گناهی

پسرجوان که خود را مسعود و دانشجو معرفی می کرد وقتی پلیس را پیش روی خود دید گفت: من بچه تهران هستم و در دانشگاه این شهر درس می خوانم و همیشه به اینجا می آیم و نمی دانم جرم من چیست؟!

اعتراف

همزمان با بازرسی بدنی پلیس از مسعود ماموران سراغ مرد مسافری که هنوز خواب بود رفتند و وقتی فهمیدند او بی هوش است سریع اورژانس را خبر کردند.

از سوی دیگر در بازرسی بدنی ماموران همه دارو ندار مرد بی هوش را از جیب های مسعود پیدا کردند و اود  دیگر چاره ای جز اقرار ندید.

مسعود که اسم واقعی اش هوشنگ است در بازجویی ها گفت: من دانشجو نیستم و چون شیشه می کشم دزدی می کنم من بیشتر در مسافرت ها جیب مسافران را خالی می کنم و قبلا دزد خانه بودم.

وی ادامه داد:همیشه آبمیوه مسموم داشتم با مسافران دوستی کرده و به آنها آبمویه می خوراندم بعد جیب هایشان را خالی کرده و بین راه پیاده  می شدم.

حکم دادگاه

این دزد جوان پس از شناسایی همه مالباخته هایش از سوی دادگاه به تحمل 3 سال زندان ، 74 ضربه شلاق و رد مال محکوم شد و این حکم به تایید رسید.