گروه حوادث: زن جوان که تسلیم ازدواج اجباری شده بود وقتی مرد رویاهایش را در فضای مجازی پیدا کرد برای رسیدن به زندگی ایده‌آل نقشه کثیفی را طراحی کرد. این زن با زندانی شدن شوهرش توانست طلاق غیابی بگیرد.

خنده‌های مادر

سپیده 18 سال داشت و به دنبال درس خواندن و رفتن به دانشگاه بود که یک روز تلفن خانه شان به صدا در آمد و مادرش با برداشتن گوشی تلفن به صورت خیلی رسمی شروع به صحبت کرد.

مادر سپیده در حالی‌که با تلفن صحبت می‌کرد نیم‌نگاهی به دخترش که در آشپزخانه ایستاده بود می کرد و لبخند ملیحی به دختر جوانش می‌زد.

سپیده از رفتارهای مادرش متعجب شده و منتظر بود تا صحبت های مادرش تمام شود تا بفهمد چه کسی به خانه شان زنگ زده که مادرش چنین رفتار عجیبی پیدا کرده است. تلفن که تمام شد دختر جوان از مادرش پیگیر شد که با چه کسی صحبت می کرد؟ اما جز لبخند مرموز مادرش جوابی نگرفت.

مراسم خواستگاری

چند روز پس از تماس تلفنی مرموز، مادر سپیده وارد اتاق دخترش شد و گفت که شب میهمان دارند، دختر جوان نمی دانست چه کسی در خانه شان میهمان است اما رفتارها و نگرانی مادر نشان از آن داشت که میهمان ها افراد غریبه ای هستند و گویا قرار است اتفاقی رخ دهد.

سپیده کنجکاو بود تا اینکه فهمید میهمان ها برای خواستگاری از او می آیند، دختر جوان با شنیدن این حرف شوکه شد و از مادرش خواست تا میهمانی شب را کنسل کند اما حرف او تاثیری نداشت و خانواده پسر جوان زنگ خانه را به صدا درآوردند و وارد خانه شدند. سیامک 24 ساله که شغل آزاد داشت همراه خانواده اش وارد خانه شد و پس از صحبت های ابتدایی تصمیم بر این شد که در صورت رضایت خانواده ها مراسم‌های بعدی و جشن عقد را برگزار کنند.

ازدواج اجباری

سپیده نمی خواست ازدواج کند اما خانواده اش رضایت خودشان را برای ازدواج دخترشان اعلام کردند و همین کافی بود تا دختر جوان که علاقه به درس خواندن داشت خود را سر سفره عقد ببیند.

تنهایی سپیده

سیامک بخاطر شغل آزادی که در کار ساخت و ساز بود مرتب بیرون از خانه و سرکار بود و سپیده بیشتر اوقات تنها می ماند و همیشه چشم به در داشت تا شوهرش از محل کارش به خانه بیاید تا کمی سکوت خانه شکسته شود.

زن جوان بیشتر اوقات در خانه بود و بعضی شب ها با شوهرش به بیرون از خانه می رفت تا اینکه با گوشی موبایلی که همسرش برای او خریده بود پای در دنیای فضای مجازی گذاشت.او دیگر خود را تنها نمی دید و در شبکه های مجازی مختلف سرش را گرم می کرد.

پیام عاشقانه

4 سال از زندگی مشترک سپیده گذشت تا اینکه در یکی از گروه های تلگرامی با پسر جوانی آشنا شد و دوستی سپیده و آرین ابتدا خیلی ساده و در حد یک پیامک کلید خورد.

با گذر زمان سپیده که احساس تنهایی می کرد با دیدن عکس ها و فیلم هایی که جوان ها از خوش گذرانی هایشان در فضای مجازی پخش می کردند تصمیم گرفت تا مثل آنها به خوش گذرانی بپردازد و این در حالی بود که شوهرش که در این سال ها از وضعیت مالی خوبی برخوردار بود برای زندگی سپیده چیزی کم نمی گذاشت و همسرش را آزاد گذاشته بود.

اولین پلان خیانت

زن جوان در اولین پلان تغییر زندگی اش به آرین پیام داد تا همدیگر را ملاقات کنند.

آرین جوان شیک پوش که در نهران زندگی می کرد با وجود دوری شهر سپیده پذیرفت تا سفر کند او از تهران خود را به محل قرار با سپیده رساند و پس از اولین دیدار به سپیده ابراز علاقه کرد و این در حالی بود که زن جوان ماجرای ازدواجش را از پسر جوان پنهان کرده بود.

پیامک بازی و ابراز علاقه آرین ادامه داشت و سپیده به بهانه اینکه باید به تهران رفته و نزد خواهرش چند روزی بماند از شوهرش اجازه گرفت و همراه آرین راهی تهران شد.

در خواست طلاق

سپیده وقتی دید زندگی در کنار آرین متفاوت است تصمیم گرفت از شوهرش طلاق بگیرد و با جوان مورد علاقه اش ازدواج کند سپیده که از تهران به خانه شان برگشته بود یک ماهی سرگرم پیامک های آرین شد تا اینکه به بهانه هایی خواستار طلاق شد اما سیامک وقتی در برابر پیشنهاد طلاق زنش قرار گرفت شوکه شد و از او خواست به زندگی شان ادامه دهد و گفت که برای آینده شان برنامه مهاجرت به کشور دیگری دارد.

سیامک مرد ساده و آرامی بود که بیشتر در محل کارش بود و کمتر به مسائل زندگی و خانه اهمیت می داد و فکر می کرد همسرش برای اینکه او را بیشتر در خانه نگه دارد ماجرای طلاق را مطرح کرده است.

تغییر سپیده

دنیای زندگی سپیده نسبت به گذشته تغییر کرده بود و آرین وقتی فهمید که زن مورد علاقه اش شوهردار است خواست که به دوستی شان پایان دهد اما چرب زبانی و مهربانی های سپیده او را در همان درجه عشق وعلاقه نگه داشت.

سپیده وقتی فهمید که آرین تصمیم به ازدواج با او را داشته ادعا کرد که قصد جدایی از همسرش را دارد و از پسر جوان خواست تا مدتی با این شرایط کنار بیاید تا کارهای طلاقش پایان گیرد.

دستگیری مرد برج ساز

چندی قبل ماموران در جریان کلاهبرداری های مرد جوانی قرار گرفتند که با چک های بلامحل اقدام به خرید از مغازه ها کرده است.

ماموران در تحقیقات ابتدایی پی بردند که درنخستین مرحله در حساب بانکی چک ها پول وجود داشته اما پس از مدتی حساب بانکی خالی و چک ها برگشت خورده است.

تجسس های پلیسی کلید زده شده و کارآگاهان خیلی زود موفق به شناسایی مخفیگاه مرد فریبکار شدند و در عملیاتی غافلگیرانه سیامک را که در خانه اش در حال استراحت بود دستگیر کردند.

سیامک هر چه اصرار داشت که بیگناه است بی فایده بود و همه مدارک و شواهد پلیسی نشان از آن داشت که مردبساز و بفرش با نقش پردازی و اعتمادسازی طعمه هایش دست به کلاهبرداری زده است.

سیامک ادعا می کرد که بیگناه است و چک هایش متعلق به حساب بانکی ای است که زیاد مورد استفاده او نبوده و حتما چک هایش دزدیده شده و این در حالی بود که مرد جوان هیچ اعلام شکایتی نکرده بود.

طلاق غیابی

مرد جوان روانه زندان شد و خیلی تقلا کرد آزاد شود و ثابت کند که در این ماجرا بیگناه است و برای او دسیسه چیده اند که شنید همسرش درخواست طلاق را داده و با توجه به زندانی بودن با وکیلی که به استخدام خود در آورده توانسته طلاق غیابی بگیرد.

تنها سرنخ

سیامک وقتی در جریان طلاق همسرش قرار گرفت احتمال داد که نقشه کلاهبرداری از سوی سپیده طراحی شده باشد تا با زندانی شدنش از او طلاق بگیرد. در این مرحله سیامک از همسرش اعلام شکایت کرد و او را به عنوان دزد چک هایش معرفی کرد که در این شاخه از تحقیقات ماموران پی بردند که سپیده قبل از طلاق غیابی با پسری به نام آرین رفتاری عاشقانه داشته است وبعد از طلاق غیابی از شوهرش قصد ازدواج با همان پسر را دارد. با توجه به مرموز بودن این سناریو تیم پلیسی اقدام به دستگیری زوج جوان کرد و این در حالی بود که سپیده و آرین خود را در ماجرای کلاهبرداری سیامک بیگناه می دانستند.

سپیده ادعا می کرد که این مرد، روزهایی که من به فکر درس خواندن بودم به خاطر پولدار بودنش مرا به عقد خودش در آورد و نه تنها نتوانستم ادامه تحصیل بدهم بلکه از معنی جوانی و خوشگذرانی را نفهمیدم و حالا پس از طلاق نیز تصمیم گرفته زندگی ام را خراب کند.

شناسایی مرد شیاد

این ادعاها در حالی بود که ماموران یکی از شاکیان پرونده را به اداره پلیس احضار کرد و زمانیکه مرد جوان در برابر آرین قرار گرفت او را همان خریدار میلیونی مغازه اش معرفی کرد.

آرین وقتی در برابر مرد مغازه دار قرار گرفت به ناچار لب به سخن باز کرد و گفت که من از ماجرای کلاهبرداری بی اطلاع بودم و در این مدت تسلیم حرف‌های سپیده شده ام.

اعترافات آرین

آرین گفت: روزهای نخست آشنایی با سپیده نمی دانستم او زنی متاهل است و بعد از اینکه علاقه ام به او زیاد شد و تصمیم به ازدواج گرفتم فهمیدم که او با شوهردار است ولی سپیده ادعا می کرد که در حال جدایی از شوهرش است.

وی افزود: بعد از مدتی سپیده برگ چک هایی از شوهرش تحویل من می داد و می گفت که پول مهریه اش است و از من می خواست با آنها خرید کنم و با فروش وسایل چک را برای او نقد کنم.

تازه داماد ادامه داد: تعجب کرده بودم که چرا چک ها را به بانک نمی برد و نقد نمی کند که ادعا کرد تاریخ چک ها برای ماه های بعد است و می خواهد هر چه زودتر چک ها را به پول تبدیل کند که شوهرش نتواند او را در پرداخت مهریه اذیت کند.

من که در این مدت از سیامک فقط بدی شنیده بودم فکر می کردم حرف های سپیده راست است و به همین خاطر با چک ها به مغازه های مختلف لوازم خانگی می رفتم و پس از خرید آن را در مغازه های دیگری حتی به قیمت ارزانتر می فروختم.

اعترافات عروس خیانتکار

سپیده که دیگر راهی جز اعتراف نداشت به ماموران گفت: سیامک تنها مرد پولداری بود که کارش بیشتر از من و زندگی اش ارزش داشت و هیچ وقت به من که در سن جوانی به اجبار خانواده ام ازدواج کرده بودم اهمیت نمی داد.

وی افزود: زندگی ام تباه شده بود و وقتی با آرین آشنا شدم و دیدم او برای من ارزش قائل است تا جاییکه از تهران به شهر من آمده و خانه ای برای خودش اجارهکرده است تصمیم به ازدواج با او گرفتم و حتی از سیامک خواستم به زندگی مان پایان دهد و از هم جدا شویم اما حرف گوش نکرد و برای اینکه به زندگی ایده آل خودم برسم تصمیم به این کار گرفتم که وقتی سیامک دستگیر شد بتوانم طلاق غیابی بگیرم.

بنا به این گزارش، سیامک با دستور مقام قضایی آزاد شد و تحقیقات در این پرونده پیچیده ادامه دارد.