رامین پرتو

حمله مسلحانه به مراسم جشن حنوکای جامعه یهودیان در ساحل بوندی سیدنی، صرفاً یک حادثه امنیتی محدود در استرالیا نبود؛ این رویداد به‌سرعت به مسئله‌ای بین‌المللی تبدیل شد که ابعاد سیاسی، اجتماعی و راهبردی آن فراتر از مرزهای این کشور گسترش یافت و از گوشه و کنار اسرائیل و جهان اظهارات تند و تیز سیاسی امنیتی را نمایان کرد. کشته و زخمی‌شدن ده‌ها نفر در یکی از نمادین‌ترین مناطق گردشگری استرالیا، آن هم در جریان یک مراسم مذهبی، شوکی عمیق به افکار عمومی وارد کرد و بلافاصله موجی از واکنش‌ها را از سوی دولت‌ها، نهادهای بین‌المللی و به‌ویژه مقامات اسرائیل به دنبال داشت که بسیاری از تحلیلگران و ناظران بین‌المللی آنرا یک پرونده چند بُعدی و نه فقط امنیتی قلمداد کردند که ریشه آن در تل‌آویو و کابینه تحت رهبری نتانیاهو است. 

بر اساس گزارش‌های منتشر شده از سوی رسانه‌های استرالیا، دولت ایالتی نیوساوت‌ولز و پلیس فدرال استرالیا این حادثه را به‌عنوان یک «اقدام تروریستی احتمالی» تحت بررسی قرار دادند و هنوز هم ابعادی از آن پنهان است. گزارش‌ها از کشته‌شدن دست‌کم ۱۰ تا ۱۲ نفر و زخمی‌شدن ده‌ها تن دیگر حکایت دارد و همزمان عملیات امنیتی گسترده‌ای برای شناسایی عاملان، خنثی‌سازی تهدید بمب‌گذاری و کنترل شرایط در منطقه بوندی به اجرا درآمد. انتشار نام یکی از مهاجمان و محاصره محل سکونت او در سیدنی، نشان داد که ابعاد پرونده فراتر از یک اقدام فردی ساده است، هرچند پلیس استرالیا تأکید کرد که انگیزه‌ها هنوز به‌طور قطعی مشخص نشده و تحقیقات بر روی این پرنده از سوی دستگاه‌های امنیتی ادامه دارد.

در سطح رسمی، نخست‌وزیر استرالیا با ابراز تأسف عمیق، صحنه‌های رخ‌ داده را «هولناک و دردناک» توصیف کرد و بر تداوم اقدامات امنیتی و امدادی تأکید داشت. همزمان، موج محکومیت‌ها از سوی رهبران اروپا، بریتانیا، نیوزیلند و کشورهای اسکاندیناوی، این حادثه را به‌عنوان یک اقدام نفرت‌انگیز ضدیهودی محکوم کرد و بر ضرورت مقابله جهانی با یهودستیزی تأکید شد.

اما آنچه این حادثه را از سطح یک تراژدی امنیتی فراتر بُرد، واکنش کم‌سابقه و بسیار تند مقامات اسرائیل بود؛ واکنشی که بسیاری از ناظران آن را نشانه‌ای از بحران عمیق‌تر اسرائیل در عرصه مشروعیت جهانی می‌دانند.

افزایش تنش‌های هویتی، دوقطبی‌شدن جوامع غربی و رادیکال‌شدن بخشی از افکار عمومی، بستری فراهم می‌کند که در آن، یهودیان عادی و غیرسیاسی نیز در معرض تهدید قرار می‌گیرند و این همان مسئله‌ای است که مقامات اسرائیلی از آن ابراز نگرانی می‌کنند

غزه، یهودستیزی و بحران روایت: 

چرا تل‌آویو خشمگین است؟

مقامات اسرائیلی، از اسحاق هرتزوگ، رئیس‌جمهور و بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر گرفته تا وزرای تندرو کابینه، تقریباً به‌ صورت هماهنگ، دولت استرالیا را مسئول مستقیم این حادثه معرفی کردند. از نگاه تل‌آویو، آنچه در ساحل بوندی رخ داد، نه یک حادثه امنیتی منفرد، بلکه نتیجه «مماشات دولت‌های غربی با یهودستیزی» و «عادی‌سازی نفرت علیه اسرائیل و یهودیان» است. این روایت، به‌طور مشخص تلاش دارد حادثه سیدنی را به فضای اعتراض جهانی علیه جنگ غزه پیوند بزند.

از زمان آغاز جنگ ویرانگر غزه، که به کشته‌شدن ده‌ها هزار غیرنظامی فلسطینی و تخریب گسترده زیرساخت‌های حیاتی انجامیده و حتی برخی از ساکنان آن ناپدید شده‌ند و یا در موج جابجایی اجباری قرار گرفته‌اند، اسرائیل با موجی بی‌سابقه از محکومیت‌های بین‌المللی مواجه شده است. بسیاری از دولت‌ها، نهادهای حقوق بشری و دانشگاه‌ها، اقدامات تل‌آویو را مصداق «نسل‌کشی» و «جنایت جنگی» دانسته‌اند. در نتیجه، اعتراضات گسترده در حمایت از فلسطین در شهرهای بزرگ جهان شکل گرفت؛ اعتراضاتی که در بسیاری موارد، به‌زعم مقامات اسرائیلی، مرز میان انتقاد از سیاست‌های کابینه تحت فرمان نتانیاهو در اسرائیل و یهودستیزی را مخدوش کرده است.

از منظر سیاسی و اجتماعی، این وضعیت و اتفاقی که در استرالیا رخ داد یک پیامد مهم داشته و این پیام را مخابره کرد که اسرائیل دیگر قادر نیست به‌راحتی هرگونه انتقاد از عملکرد خود را با برچسب یهودستیزی خنثی کند. همین تغییر در افکار عمومی جهانی، خشم تل‌آویو را تشدید کرده و باعث شده هر حادثه خشونت‌آمیز علیه یهودیان در جهان، به‌سرعت در چارچوب «نفرت جهانی علیه اسرائیل» تفسیر شود که بسیاری از احزاب چپگرای اروپا و حتی ایالات متحده این موضع تل‌آویو را فرار رو به جلو قلمداد کردند و خواهان بررسی رفتار سیاسی- امنیتی 

اسرائیل شدند.

در این میان، نقش کابینه افراطی بنیامین نتانیاهو برجسته است. حضور چهره‌های تندرو (مانند بن‌گویر و اسموتریچ) که آشکارا از اخراج فلسطینی‌ها، ادامه جنگ و حتی تشدید خشونت دفاع می‌کنند، تصویر اسرائیل را در جهان به‌شدت مخدوش کرده است. بسیاری از تحلیلگران معتقدند که سیاست‌های رادیکال این کابینه، نه‌ تنها امنیت اسرائیل را افزایش نداده، بلکه ناخواسته امنیت جوامع یهودی در خارج از اسرائیل را نیز به خطر انداخته است.

هرچند احتمال تشدید تنش‌های لفظی و فشارهای دیپلماتیک میان اسرائیل و استرالیا وجود دارد، اما بازتعریف بنیادین روابط بعید به نظر می‌رسد، چراکه کانبرا همچنان یکی از شرکای سنتی غربی اسرائیل محسوب می‌شود و همکاری‌های امنیتی و اطلاعاتی میان دو طرف ادامه خواهد داشت

وقتی اسرائیل جنگ غزه را با گفتمان «نبرد تمدنی» و «مبارزه مطلق» پیش می‌برد، طبیعی است که بازتاب‌های اجتماعی و روانی آن از مرزهای خاورمیانه فراتر رود. افزایش تنش‌های هویتی، دوقطبی‌شدن جوامع غربی و رادیکال‌شدن بخشی از افکار عمومی، بستری فراهم می‌کند که در آن، یهودیان عادی و غیرسیاسی نیز در معرض تهدید قرار می‌گیرند؛ مسئله‌ای که خودِ مقامات اسرائیلی اکنون از آن ابراز نگرانی می‌کنند.

پیام حادثه استرالیا برای نتانیاهو 

و آینده روابط تل‌آویو- کانبرا

حادثه تیراندازی در سیدنی، صرف‌نظر از انگیزه دقیق عاملان آن، حامل چند پیام مهم برای اسرائیل و شخص بنیامین نتانیاهو است. نخست آنکه سیاست‌های جنگ‌محور و رادیکال، لزوماً به افزایش امنیت منجر نمی‌شود، بلکه می‌تواند ناامنی را به شکلی غیرمستقیم و در عرصه جهانی بازتولید کند. وقتی اسرائیل در غزه به‌گونه‌ای عمل می‌کند که بخش بزرگی از افکار عمومی جهان آنرا غیرقابل‌دفاع می‌دانند، هزینه‌های این رویکرد فقط محدود به میدان جنگ نیست.

دومین پیام، به وضعیت داخلی اسرائیل بازمی‌گردد. همزمان با واکنش‌های تند تل‌آویو به حادثه استرالیا، اعتراضات گسترده علیه دولت نتانیاهو در داخل اسرائیل ادامه دارد. داده‌های نظرسنجی‌ها نشان می‌دهد که اکثریت اسرائیلی‌ها، شکاف‌های داخلی و خطر فروپاشی اجتماعی را بزرگ‌ترین تهدید موجودیتی می‌دانند و حتی آنرا بزرگ‌تر از تهدیدات خارجی قلمداد می‌کنند. این واقعیت نشان می‌دهد که جامعه اسرائیل بیش از آنکه نگران دشمنان بیرونی باشد، از پیامدهای سیاست‌های داخلی و خارجی دولت خود بیم دارد.

در چنین شرایطی، استفاده ابزاری از حادثه استرالیا برای تغییر روایت جهانی، ممکن است در کوتاه‌مدت توجه رسانه‌ها را جلب کند، اما در بلندمدت نمی‌تواند بحران مشروعیت اسرائیل را حل‌وفصل کند. بسیاری از ناظران معتقدند که واکنش‌های تند نتانیاهو و وزرای کابینه‌ وی، بیش از آنکه ناشی از دغدغه امنیت یهودیان باشد، تلاشی برای انحراف افکار عمومی از شکست‌های سیاسی و اخلاقی اسرائیل پس از جنگ غزه است.

در مورد روابط اسرائیل و استرالیا نیز، هرچند احتمال تشدید تنش‌های لفظی و فشارهای دیپلماتیک وجود دارد، اما بازتعریف بنیادین روابط بعید به نظر می‌رسد. استرالیا همچنان یکی از شرکای سنتی غربی اسرائیل محسوب می‌شود و همکاری‌های امنیتی و اطلاعاتی میان دو طرف ادامه خواهد داشت. با این حال، این حادثه می‌تواند بهانه‌ای برای تل‌آویو باشد تا کانبرا را تحت فشار سیاسی بیشتری قرار دهد؛ به‌ویژه در موضوعاتی چون به‌رسمیت شناختن فلسطین یا نحوه برخورد با اعتراضات حامیان فلسطین.

در نهایت، حادثه بوندی بیش از هر چیز نشان داد که جنگ غزه، حتی هزاران کیلومتر دورتر، نه فقط در میدان نبرد، بلکه در عرصه روانی، اجتماعی و امنیتی جهان همچنان قربانی می‌گیرد. پیامی که شاید برای اسرائیل و نتانیاهو نگران‌کننده باشد این است که ادامه این مسیر، نه‌ تنها انزوای بین‌المللی را تشدید می‌کند، بلکه امنیت همان مردمی را نیز تهدید می‌کند که تل‌آویو دفاع از آنها را دنبال می‌کند.