رامین پرتو

پس از انتخاب سانائه تاکایچی به‌عنوان نخست‌وزیر ژاپن، تقابل این کشور با چین بر سر تایوان وارد مرحله‌ای کم‌سابقه شده است؛ مرحله‌ای که ابعاد آن از یک نزاع سیاسی فراتر رفته و نشانه‌های آشکار امنیتی و نظامی پیدا کرده است؛ تا جایی که اظهارات اخیر تاکایچی در پارلمان ژاپن مبنی بر اینکه هرگونه اقدام نظامی چین علیه تایوان می‌تواند «وضعیت تهدیدکننده برای بقای ژاپن» ایجاد کند، موج گسترده‌ای از واکنش‌های داخلی و خارجی را برانگیخته و روابط توکیو- پکن را به پرتگاهی تازه سوق داده است. 

با وجود فشار افکار عمومی در ژاپن برای عقب‌نشینی از این مواضع، دولت تاکایچی نه‌تنها این اظهارات را پس نگرفت، بلکه آن‌ها را به صورت پاسخ کتبیِ رسمی منتشر کرد. دولت توکیو تصریح کرده که موضع ژاپن تغییر نکرده و همچنان اعتقاد دارد احتمال مداخله نظامی در صورت تهدید امنیت ملی، قابل بررسی است و حالا این تاکید رسمی، فضای دیپلماتیک میان دو کشور را بیش از پیش متشنج کرده است.

هشدار چین

همزمان با طرح چنین موضوعی از سوی توکیو، پکن بلافاصله واکنش سخت و چندلایه نشان داد؛ به گونه‌ای که دولت چین صدور هشدار به شهروندان چینی برای سفر نکردن به ژاپن را صادر کرد و کمی بعد توقف واردات محصولات دریایی ژاپن اعلام شد. همچنین کاهش پروازهای ایرچاینا فوراَ عملیاتی شد و از سوی دیگر صدور بیانیه‌های شدیداللحن از سوی وزارت خارجه چین را شاهد بودیم. اما اوج واکنش‌ها در سخنان وانگ یی وزیر خارجه چین دیده شد؛ او با تاکید بر اینکه تاکایچی از «خط قرمز» عبور کرده، هشدار داد چین نه‌تنها برای دفاع از حاکمیت خود، بلکه برای جلوگیری از «احیای نظامی‌گری ژاپن» واکنشی قاطع نشان خواهد داد.

پکن حتی در نامه‌ای رسمی به آنتونیو گوترش، دبیر کل سازمان ملل نخست‌وزیر ژاپن را به «نقض شدید قوانین بین‌المللی» متهم کرد و سفیر چین در سازمان ملل هشدار داد که «مداخله مسلحانه ژاپن در وضعیت تایوان اقدامی تجاوزکارانه تلقی خواهد شد». افکار عمومی، احزاب مخالف و گروه‌های ضد جنگ در ژاپن نیز این موضع تاکایچی را مغایر توافق مشترک ژاپن و چین در سال ۱۹۷۲ دانسته‌اند.

در همین بستر پرتنش، چین روایت خود از روند پایان جنگ جهانی دوم را بار دیگر برجسته کرده و تاکید دارد «بازگشت تایوان به چین» بخش کلیدی نظم جهانی پس از جنگ است. تایوان این ادعا را صراحتاً رد کرده و نخست‌وزیر این جزیره تاکید کرده: «برای ۲۳ میلیون نفر از مردم ما، بازگشت به چین یک گزینه نیست!».

صف‌آرایی نظامی در جزایر جنوبی ژاپن

در حالی که جنگ لفظی میان توکیو و پکن ادامه دارد، ژاپن اقداماتی میدانی را نیز آغاز کرده که نگرانی چین را دوچندان کرده است. شینجیرو کویزومی، وزیر دفاع ژاپن در سفر به جزیره یوناگونی (نزدیک‌ترین نقطه ژاپن به تایوان) اعلام کرد که این کشور قصد دارد موشک‌های زمین‌به‌هوای میان‌برد را در این منطقه مستقر کند که از نگاه دولت ژاپن، این اقدام بخشی از «بازدارندگی ضروری» در برابر تهدیدات چین است.

اما پکن این اقدام را تلاش عمدی برای تحریک درگیری نظامی می‌داند. وزارت خارجه چین ژاپن را متهم کرده که تحت نفوذ جریان‌های راست‌گرا، به دنبال دور زدن قانون اساسی صلح‌طلبانه و «لغزش بیشتر به سمت نظامی‌گری» است. در مقابل، توکیو تاکید دارد که با «پیچیده‌ترین محیط امنیتی از زمان جنگ جهانی دوم» روبه‌رو است و افزایش توان دفاعی الزامی است. رسانه‌های چینی نیز با انتشار گزارش‌هایی حاکمیت ژاپن بر جزایر ریوکیو را زیر سوال برده‌اند؛ اقدامی که نشان از گسترش جنگ روایت‌ها در کنار جنگ سیاسی دارد.

در این میان، تایوان نیز از فعالیت‌های «آزاردهنده» چین، از جمله پرواز بالن‌ها بر فراز تنگه تایوان شکایت کرده و این اقدامات را بخشی از فشارهای ترکیبی پکن دانسته است.

آمریکا: حمایت مشروط یا ورود به تقابل؟

در میانه افزایش تنش‌های توکیو و پکن، ایالات متحده به عنوان متحد اصلی ژاپن نقش محوری دارد. تماس تلفنی اخیر ترامپ با تاکایچی و همچنین مکالمه ترامپ با شی جین‌پینگ هرچند اطلاعات دقیق زیادی نداشته، اما فضای چندلایه سیاست آمریکا را آشکار می‌کند. واشنگتن از یکسو سال‌ها است که ژاپن را شریک امنیتی خود در شرق آسیا می‌داند و بر اساس پیمان امنیتی آمریکا- ژاپن متعهد به دفاع از این کشور در صورت حمله خارجی است. از سوی دیگر، آمریکا تلاش می‌کند رقابت با چین را کنترل‌شده نگه دارد تا از ورود به جنگی ناخواسته جلوگیری کند.

حال پرسش اصلی این است که اگر چین و ژاپن بر سر تایوان وارد جنگ شوند، آیا آمریکا مداخله نظامی مستقیم خواهد کرد؟ پاسخ به این سوال چندین مولفه مشخص دارد. نخست اینکه اگر چین به خاک ژاپن حمله کند، پیمان دفاعی آمریکا فعال می‌شود اما اگر درگیری تنها بر سر حمایت ژاپن از تایوان باشد، تفسیر این تعهد پیچیده‌تر خواهد شد. 

دومین مساله  این است که ایالات متحده نمی‌خواهد درگیر جنگ گسترده با چین شود، زیرا پیامدهای اقتصادی و نظامی آن غیرقابل کنترل بوده و واشنگتن تلاش خواهد کرد بحران را در سطح بازدارندگی نگه دارد. 

سومین موضوع هم وابستگی توکیو به آمریکا است. اگر ژاپن به‌تنهایی وارد یک درگیری شود، به‌ سرعت نیازمند پشتیبانی اطلاعاتی، دریایی و هوایی ایالات متحده خواهد شد و این امر احتمال کشیده‌شدن آمریکا به جنگ را افزایش می‌دهد، حتی اگر واشنگتن در ابتدا تمایل نداشته باشد.

با تمام این تفاسیر، ژاپنِ تحت رهبری تاکایچی، سیاستی سخت‌گیرانه و بی‌پرده در قبال چین اتخاذ کرده که بازتاب آن را در حوزه داخلی، دیپلماسی منطقه‌ای و تصمیمات نظامی شاهد هستیم. چین نیز با واکنش‌های شدید دیپلماتیک، اقتصادی و امنیتی تلاش دارد نشان دهد تحمل تغییر راهبردی ژاپن را ندارد و تایوان در این میان به محور اصلی اختلاف تبدیل شده و آمریکا از پشت صحنه نظاره‌گر و تنظیم‌کننده تعاملات است. 

بر این اساس به‌رغم آنکه احتمال یک جنگ تمام‌عیار میان پکن و توکیو اندک است، اما مجموعه‌ای از عوامل پرتنش می‌تواند شرق‌آسیا را به سمت بحران‌های غیرقابل پیش‌بینی سوق دهد؛ بحرانی که تبعات آن فراتر از منطقه بوده و نظم جهانی را تحت تاثیر قرار خواهد داد.