رایگیری طرح آمریکا برای آینده غزه در شورای امنیت، محل ابهام و انتقاد است؛
مهندسی واشنگتن در تضمین منافع راهبردی اسرائیل
رامین پرتو
در آستانه رأیگیری شورای امنیت سازمان ملل درباره طرح پیشنهادی آمریکا برای آینده غزه، یک سوال کلیدی در سطح منطقهای و بینالمللی مطرح شده که آیا این طرح پاسخی واقعی به بحران انسانی و سیاسی در غزه است، یا صرفاً ابزاری برای تثبیت معادلات قدرت آمریکا و اسرائیل در منطقه به شکل جدید قلمداد میشود؟
بر اساس گزارشهای منتشر شده از سوی رسانههای آمریکا و رسانههای عربی، در متن پیشنویس قطعنامهای که قرار است در شورای امنیت به رأی گذاشته شود، مرکز ثقل این طرح «هیئت صلح» نام دارد؛ ساختاری اداری و انتقالی که برای مدت دو سال اداره غزه را بر عهده خواهد داشت. بر اساس اطلاعات منتشر شده، وظایف این هیئت شامل بازسازی غزه، خلع سلاح گروههای فلسطینی (به خصوص حماس) و مدیریت امور اداری این منطقه خواهد بود و این در حالی است که نه ترکیب اعضای هیئت روشن است و نه حدود اختیارات آن؛ حتی فراتر از این، مشخص نشده که آیا این نهاد برای دولت آینده غزه مشروعیت سیاسی ایجاد میکند یا صرفاً یک ساختار موقت بیقدرت است که نقش پوششی برای حضور غیرمستقیم آمریکا در غزه را ایفا خواهد کرد.
در این میان، طرحهایی مانند احتمال ریاست «تونی بلر» به عنوان یک چهره شناختهشده غربی، و سخنان بنیامین نتانیاهو که صراحتاً با حضور نمایندهای از تشکیلات خودگردان فلسطین مخالفت کرده، شکاف بزرگی میان اراده اسرائیل، اهداف اعلامی آمریکا و خواستههای جامعه فلسطینی ایجاد میکند.
افزون بر این، پیشنهاد تشکیل یک «نیروی بینالمللی ایجاد ثبات» برای کنترل امنیت غزه، خود معمایی تازه است؛ چراکه آمریکا به صورت صریح از اعزام نیرو امتناع کرده و هیچ کشور دیگری نیز رسماً آمادگی برای مشارکت در اجرای این طرح نشان نداده و اساساً این مسئله، یکی از مهمترین ضعفهای عملیاتی طرح پیشنهادی آمریکا است که سایه ترامپ بر سر آن سنگینی میکند.
بسیاری از تحلیلگران اعتقاد دارند که با توجه به مخالفت جدی گروههای فلسطینی مانند حماس و جهاد اسلامی با خلع سلاح، و نبود حمایت بینالمللی گسترده، این بخش از طرح بیش از آن که عملی باشد، بیشتر جنبه نمایشی دارد و در نهایت به ابزاری برای توجیه ادامه سیاستهای نظامی اسرائیل بدل خواهد شد و حتی میتواند یک بحران جدید را سر و شکل دهد.
طرح آمریکا برای غزه، نه یک نقشه برای صلح واقعی، بلکه سازوکاری است برای مدیریت بحران به نحوی که از یک سو اسرائیل را در مدار امنیت نگاه دارد و از سوی دیگر فضای انتقادی بینالمللی را در برابر ادامه حضور نظامی و حملات آن، تا حد ممکن کنترل و خنثی کند
چرا واشنگتن
طرح را به شورای امنیت آورد؟
بر اساس تحلیل کارشناسان مسائل امنیتی و روابط بینالملل، نگاه آمریکا به این طرح، بیش از آن که بر بنیان حل عادلانه بحران فلسطین استوار باشد، تلاشی است برای ایجاد یک محفظه امن سیاسی که در آن، هم اسرائیل از حملات مقاومت در امان بماند و هم از طرف دیگر، فشار بینالمللی بر واشنگتن برای پایان دادن به حمایت بیقید و شرط از اسرائیل کاهش یابد.
دولت ترامپ به ویژه با تأکید بر «طرح صلح»، تلاش دارد ضمن تلطیف چهره خود پس از دو سال جنگ و خونریزی در غزه، در آستانه تحولات داخلی آمریکا مانند انتخابات میان دورهای کنگره، نشان دهد که برای پایان دادن به جنگ و آغاز فرآیند بازسازی دغدغه دارد و در این راستا مهاجران مسلمان را به سوی جمهوریخواهان جلب و جذب کند. اما این رویکرد بدون توجه به واقعیتهای عینی و خواستههای مردم فلسطین است؛ واقعیتی که با به رسمیت شناخته نشدن حقوق فلسطینیان، نه تنها صلح را تضمین نمیکند، بلکه ممکن است زمینهساز مرحله جدیدی از درگیری باشد.
از این منظر، هدف سیاسی آمریکا شامل چند محور است که نخست حفظ برتری اسرائیل با پوشش بینالمللی و قانونی خواهد بود. دومین هدف واشنگتن، تبدیل شدن به محور مذاکرات صلح در منطقه و بازگشت به عنوان میانجی اصلی در پرونده غزه و فلسطین است. سومین هدف تیم ترامپ هم، جلوگیری از تقویت نقش رقبایی چون روسیه، چین و حتی کشورهای منطقه نظیر ایران و ترکیه در بحران فلسطین خواهد بود و در نهایت هدف چهارم، نمایش یک صلح شکلی برای کاهش فشارهای داخلی و بینالمللی بر اسرائیل و آمریکا است.
به همین دلیل، این طرح در شورای امنیت، حتی اگر پس از به رأی گذاشته شدن، تصویب شود، ضمانت اجرایی ندارد و این در حالیست که اسرائیل تاکنون هیچ تعهدی برای اجرای بخشهای مهمی از این طرح بهویژه درباره تشکیل کشور فلسطین نداده و حتی وزیران کابینه نتانیاهو با صراحت از مخالفت خود سخن گفتهاند.
طرح آمریکا برای غزه در شورای امنیت، حتی اگر پس از به رأی گذاشته شدن، تصویب شود، ضمانت اجرایی ندارد و این در حالیست که اسرائیل تاکنون هیچ تعهدی برای اجرای بخشهای مهمی از این طرح بهویژه درباره تشکیل کشور فلسطین نداده است
آینده آتشبس غزه
چگونه خواهد بود؟
در بحبوحه این فضای بحرانزده، بنیامین نتانیاهو بار دیگر از احتمال نقض آتشبس سخن گفته است. این اظهارات، در بستری شکل گرفته که حماس خلعسلاح را رد کرده و اسرائیل به دنبال حفظ آزادی عمل نظامی خود بوده و در صورت نقض آتشبس شکننده کنونی، چند اتفاق محتمل است که یکی از آنها بازگشت به درگیری نظامی تمامعیار و احتمال شعلهور شدن جنگ گستردهتر در منطقه خواهد بود. آسیب شدید به وجهه آمریکا که خود یکی از میانجیهای آتشبس بوده، دومین پیامد است. سومین پیامد نقض آتشبس هم تقویت گروههای مقاومت فلسطینی و منطقهای است که آن را سند فریبکاری آمریکا و اسرائیل خواهند دانست. از سوی دیگر زیر سؤال رفتن مشروعیت هرگونه طرح بینالمللی برای صلح از جمله طرح ترامپ هم پیامد چهارم خواهد بود و در نهایت پیامد پنجم، فروپاشی احتمالی ساختارهای اداری موقت مانند «هیئت صلح» که فارغ از حمایت و حتی حضور فلسطینیان مطرح شدهاند، خواهد بود.
به عبارت دیگر، هرگونه شکست در اجرای آتشبس یا وقوع واقعه امنیتی در غزه، راه را برای بازگشت به خشونت تمامعیار هموار میکند. در چنین فضایی، نه هیئت صلح معنا پیدا میکند، نه نیروی بینالمللی امکان استقرار دارد، و نه حتی سخنی از انتخابات یا ساختار سیاسی جدید قابل طرح خواهد بود.
سناریوی نهایی:
کنترل بحران، نه پایان آن!
به هر ترتیب در سطح کلان، میتوان گفت که طرح آمریکا برای غزه، نه یک نقشه برای صلح واقعی، بلکه سازوکاری است برای مدیریت بحران به نحوی که از یک سو اسرائیل را در مدار امنیت نگاه دارد و از سوی دیگر فضای انتقادی بینالمللی را در برابر ادامه حضور نظامی و حملات آن، تا حد ممکن کنترل و خنثی کند. در این چارچوب، تشکیل کشور فلسطین (که محور همه قطعنامههای بینالمللی در طول دهههای گذشته بوده) به تعویق افتاده یا در بهترین حالت در قالب عباراتی مبهم و غیرالزامآور مطرح
شده است.
با توجه به مخالفت اسرائیل با هرگونه راهحل دو دولتی، مخالفت گروههای فلسطینی با خلعسلاح یا حضور نیروی بینالمللی، و فضای تردید میان کشورهای عربی، آینده تشکیل کشور فلسطین بیش از هر زمان دیگری گنگ و نامطمئن به نظر میرسد. تنها نکته روشن این است که ساختارهایی که در طرح آمریکا مطرح شدهاند، از جمله نیروی بینالمللی یا هیئت صلح، در صورتی که در عمل شکل بگیرند، بیشتر از آنکه به نفع مردم فلسطین باشند، به ابزاری برای تغییر شکل اقدامات اسرائیل و تحمیل نظم جدید در این منطقه تبدیل خواهند شد؛ نظمی که در آن فلسطینیها نقشی حاشیهای داشته و تنها در ظاهر درگیر فرایند سیاسی خواهند بود.
در نهایت باید گفت که طرح دونالد ترامپ و دولت آمریکا بیش از آنکه تلاشی برای باز کردن راه صلح باشد، تلاش برای تضمین منافع راهبردی آمریکا و اسرائیل در منطقه است.
دیدگاه تان را بنویسید