عادیسازی روابط آستانه و تلآویو، گامی نمادین با پیامهای راهبردی؛
قزاقستان در باشگاه توافق ابراهیم!
رامین پرتو
موضوع پیمان ابراهیم چند روزی است که مجدداً در صدر اخبار رسانههای جهان قرار گرفته است؛ چراکه استیو ویتکاف، فرستاده ویژه رئیس جمهوری آمریکا در امور خاورمیانه (شامگاه پنجشنبه) مدعی شد که کشوری تازه به «توافقنامه ابراهیم» خواهد پیوست، پیمانی که روند عادیسازی روابط میان اسرائیل و کشورهای با اکثریت مسلمان را با فشار و وعدههای واشنگتن شکل داد و هنوز هم این روند ادامه دارد. او در مجمع تجاری آمریکا در فلوریدا صراحتاً اعلام کرد که «کشور دیگری به توافقنامههای ابراهیم پیوسته است و بهزودی اعلامیهای در این باره منتشر خواهد شد که این نشانه پیشرفت بزرگی برای ثبات منطقهای، گسترش روابط تجاری و دیپلماسی آمریکا در دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ است». ویتکاف اضافه کرد که برای اعلام رسمی این خبر به واشنگتن بازخواهد گشت، اما از ذکر نام کشور خودداری کرد.
ساعاتی بعد و بر اساس گزارش رسانهها مشخص شد که قزاقستان به عنوان اولین کشور آسیای میانه به پیمان ابراهیم پیوسته است. در این میان رسانه آمریکایی آکسیوس به نقل از مقامات آمریکایی اعلام کرد که انتظار میرود قاسم جومارت توکایف، رئیسجمهور قزاقستان، در دیدار با ترامپ پنجشنبه شب این موضوع را اعلام کند که مطابق گزارشها، این گام عمدتاً نمادین تلقی میشود؛ چراکه قزاقستان از سالها پیش با اسرائیل روابط کامل دیپلماتیک دارد.
چرا پیوستن قزاقستان
برای اسرائیل و نتانیاهو اهمیت دارد؟
برای اسرائیل و به ویژه شخص بنیامین نتانیاهو، پیوستن قزاقستان به توافقنامه ابراهیم فرصتی چندوجهی است. نخست اینکه این اقدام میتواند به کاهش انزوای دیپلماتیک اسرائیل کمک کند، به ویژه در حالی که حملات گسترده به نوار غزه و تنشهای منطقهای موجب انتقادهای جهانی شدهاند و بر این اساس ورود قزاقستان به پیمان ابراهیم نشانهای است که اسرائیل کمتر منزوی شده است.
دوم اینکه اضافه شدن یک کشور آسیای مرکزی به این توافق فراتر از چارچوب خاورمیانه میرود. تحلیلگران شورای آتلانتیک معتقدند این نشان میدهد که «توافقنامه ابراهیم» ممکن است از روابط عربی-اسرائیلی اولیه فراتر رفته و وارد گستره آسیای مرکزی و اوراسیا شود که اسرائیل سابقهای دیرینه در همکاری با این جغرافیا دارد. این امر برای اسرائیل به معنای گشودن افقهای همکاری در زمینه فناوری، امنیت و انرژی در منطقهای است که تاکنون کمتر هدف کار دیپلماتیک اسرائیل بوده است.
سوم، برای نتانیاهو این ادعای «گسترش صلح و روابط» میتواند در داخل اسرائیل نیز دستاورد سیاسی باشد و در مواجهه با انتقادها نسبت به سیاست خارجی او کی حاشیه امن برای کابینه وی به وجود بیاورد و حتی نشان دادن موفقیت در گسترش توافقهای صلح میتواند امتیازی انتخاباتی و سیاسی برای وی باشد. در همین حال، اسرائیل میتواند از حضور قزاقستان بهعنوان یک شریک در مدار شرقی (با منابع طبیعی ارزشمند، موقعیت ژئوپلتیکی خاص) بهره ببرد.
در کنار این موارد، ورود قزاقستان نمونهای از «باشگاه صلح» است که اسرائیل و آمریکا آن را بهعنوان چارچوب مورد نظر برای شبکهسازی کشورهای مسلمان و اسرائیل پیش میبرند. هرچند تحلیلگران بر این نکته تأکید میکنند که اگر عربستان سعودی یا کشورهای بزرگتر وارد نشوند، تاثیر آن محدود خواهد ماند.
اهمیت راهبردی
برای دولت ترامپ و تیم واشنگتن
اعلام پیوستن قزاقستان به توافقنامه ابراهیم برای دولت دوم دونالد ترامپ، چند جنبه اساسی دارد. ابتدا، این اقدام میتواند به عنوان نمادی از تمدید دستاوردهای دوره اول ریاستجمهوری او قلمداد شود؛ چراکه توافقنامه ابراهیم در دوره نخست ترامپ امضا شد و اکنون ورود کشورهای جدید میتواند به بازتعریف این اقدام او در سیاست خارجی کمک کند.
موضوع دیگر اینکه، این گام با تلاشهای واشنگتن برای گسترش نفوذ در آسیای مرکزی همزمان شده است. ترامپ در دیداری با رهبران پنج کشور آسیای مرکزی (قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان، ترکمنستان، ازبکستان) تأکید کرد که آمریکا مشارکت اقتصادی، امنیتی، همکاریهای اقلیمی و معدنی را تقویت خواهد کرد و ورود قزاقستان به توافق، در این راستا یکی از اهرمهایی است تا واشنگتن بتواند در مقابل قدرتهای رقیب مانند روسیه و چین در این منطقه عمل کند.
تحلیلگران شورای آتلانتیک معتقدند که ورود قزاقستان به روابط علنی با اسرائیل و پذیرش «توافقنامه ابراهیم» ممکن است از روابط عربی-اسرائیلی اولیه فراتر رفته و وارد گستره آسیای مرکزی و اوراسیا شود که اسرائیل سابقهای دیرینه در همکاری با این جغرافیا دارد و این امر برای اسرائیل به معنای گشودن افقهای همکاری جدید است
از منظر تبلیغاتی و رسانهای، اعلام این خبر دقیقاً پیش از دیدار مهم ترامپ با ولیعهد عربستان سعودی در ۱۸ نوامبر صورت میپذیرد و میتواند به عنوان اهرمی برای فشار بر ریاض تلقی شود تا وارد مسیر عادیسازی شود؛ تا جایی که در بیانیهها آمده است که ترامپ این اقدام قزاقستان را «اولین کشور دوران دوم من» خوانده است!
همچنین، ورود قزاقستان که دارای منابع معدنی مهم است، نشاندهنده تلفیق سیاست خارجی با منافع اقتصادی (از جمله نیاز به مواد معدنی نادر و زنجیره تأمین) است که برای تیم ترامپ و کاخ سفید اهمیت زیادی دارد؛ چراکه چین در این حوزهها پیشتاز بود و آمریکا دنبال راههای جایگزین بوده است. بنابراین، این گام نه فقط بخشی از سیاست خاورمیانه، بلکه بخشی از استراتژی گستردهتر ترامپ برای بازمهندسی موقعیت آمریکا در اوراسیا و آسیای مرکزی در تقابل با رقابت بزرگ قدرتهای دیگر مانند چین و روسیه قلمداد میشود.
نگاه روسیه چیست؟
نحوه واکنش روسیه به پیوستن قزاقستان به توافقنامه ابراهیم نیز حائز اهمیت است. از شواهد پیدا است که مسکو تاکنون موضعی محتاط اتخاذ کرده است. هنگام پرسش از سخنگوی وزارت خارجه روسیه درباره موضوع پیوستن قزاقستان، وی پاسخ داد که «از خودِ کشور مذکور سؤال کنید، و سپس اگر لازم باشد ما واکنش خواهیم داشت». این رویکرد نشان میدهد که روسیه نمیخواهد آشکارا وارد تنش شود، اما به وضوح نسبت به گسترش فهرست کشورهایی که از حوزه سنتی نفوذ روسیه فاصله میگیرند،
حساسیت دارد.
از منظر ژئوپلتیکی، قزاقستان بخشی از جبهه سنتی نفوذ روسیه در آسیای مرکزی است. روابط قزاقستان و روسیه از دیرباز اهمیت داشته و بسیاری از تحلیلگران از سیاست چند جهتی (Multi-Vector Policy) قزاقستان سخن گفتهاند که در دههها اخیر سعی کرده میان روسیه، چین و غرب تعادل برقرار کند. در چنین فضایی، ورود قزاقستان به توافق اسرائیلی- آمریکایی میتواند نشانهای از کاهش نفوذ انحصاری روسیه یا حداقل فراهم شدن محیط بیشتر منطقهای برای بازیگران دیگر باشد.
پیوستن قزاقستان به پیمان ابراهیم که دارای منابع معدنی مهم است، نشاندهنده تلفیق سیاست خارجی با منافع اقتصادی (از جمله نیاز به مواد معدنی نادر و زنجیره تأمین) بوده که برای تیم ترامپ و کاخ سفید اهمیت زیادی دارد، چراکه چین در این حوزهها پیشتاز بود و آمریکا دنبال راههای جایگزین است
با اینحال، به رغم نگرانی بالقوه، روسیه تاکنون واکنش رسمی قاطعی نشان نداده است؛ رفتار محتاطانهای که ممکن است نشاندهنده آن باشد که مسکو در تلاش است وضعیت را بسنجد و ببیند آیا این اقدام به یک جابهجایی اساسی در منطقه منجر میشود یا صرفاً نمادین خواهد ماند.
فرجام سخن
گام قزاقستان به سمت پیوستن به «توافق ابراهیم» اگرچه عمدتاً نمادین عنوان شده، اما از حیث سیاسی، دیپلماتیک و راهبردی پیامهای مهمی دارد. برای اسرائیل و نتانیاهو فرصتی برای تقویت دیپلماسی، برای ترامپ و تیم او ابزاری برای بازسازی برند سیاست خارجی و گسترش نفوذ در منطقه، و برای روسیه چالشی پیچیده در پیوند با حوزه نفوذ سنتی و رقابت با غرب. با این حال باید دید که آیا کشورهای بزرگتری چون عربستان سعودی واقعاً وارد این مسیر خواهند شد یا خیر؛ چراکه بخش مهمی از موفقیت توافقنامه ابراهیم وابسته به ورود آنها است. در نهایت، پیوستن قزاقستان به توافقنامه ابراهیم نشان داد که دیپلماسی منطقهای امروز دیگر محدود به خاورمیانه نیست و آسیای مرکزی به یکی از میدانهای مهم رقابت ژئوپلتیکی تبدیل شده است. در این میان، آنچه اهمیت دارد، تبدیل نمادها به همکاریهای ملموس و پایدار بوده و این چالشی است که اکنون پیش روی تمامی طرفها قرار دارد.
دیدگاه تان را بنویسید