واشنگتن‌پست دیدگاه خود را این‌گونه نوشت: یک جنبش تروریستی با حمله هوایی از بین نمی‌رود؛ حضور چکمه‌پوشان آمریکایی و کار اطلاعاتی در میدان رزم است که تروریست‌ها را دفع می‌کند. ترامپ اشتباه عقب‌نشینی از سوریه را دارد در افغانستان هم تکرار می‌کند.

در این دیدگاه به قلم ماکس بوت در این روزنامه نزدیک به دمکرات‌های آمریکا و مخالف سیاست‌های ترامپ آمده است:

رئیس‌جمهور ترامپ اساس کار در سیاست خارجی‌اش را بر اصل؛ «اول آمریکا»  بنا نهاده است.

اما اشکالات زیادی بر این اصل وارد است که اهم آن‌ها این است که این شعار تأکید محض بر اولویت داشتن درجه اول منافع آمریکا دارد.

اگر مبنای کار ما این شعار باشد، دیگر چه انتظاری باید از متحدانمان داشته باشیم که به ما کمک کنند؟ تعهد ما به متحدانمان چه می‌شود؟ ما بدون کمک گرفتن از سایر کشورها چطور می‌توانیم به اهداف اصلی در منافع امنیت ملی‌مان برسیم؟

ترامپ روز یکشنبه (چهاردهم بهمن ماه) در مصاحبه با شبکه خبری سی بی‌اس CBS News در پاسخ به سؤال‌هایی از همین دست گفت آرزومند است آمریکا از سوریه عقب‌نشینی کند اما سربازان آمریکایی را در عراق حفظ کند. ترامپ گفت: ما سرمایه هنگفتی برای ساخت پایگاه هوایی الاسد در عراق هزینه کردیم. گویا رئیس‌جمهور آمریکا خبر ندارد که آمریکا در عراق پایگاه‌های دیگری هم دارد. ترامپ متذکر شد: ما باید این پایگاه را حفظ کنیم و ازآنجا رفتارهای ایران را در منطقه زیر نظر بگیریم چون ایران یک مشکل واقعی است. مجری شبکه یک‌دفعه از جا پرید و پرسید: شما می‌خواهید سربازان را در عراق حفظ کنید تا ازآنجا به ایران حمله کنید؟

ترامپ جواب داد: نه. قصد من این است که بتوانم ازآنجا ایران را زیر نظر داشته باشم. همه آن چیزی که من می‌خواهم این است که ایران را زیر نظر داشته باشم. جای شکرش باقی است که ترامپ نگفته که سربازان آمریکایی در عراق هدفشان این است که به جنگ با ایران بروند.

این صحبت‌های ترامپ، مقامات دولت عراق را عصبانی کرد. چرا که ترامپ نگفت سربازان آمریکایی در عراق می‌مانند تا با داعش بجنگند، بلکه می‌مانند تا باهمسایه قوی‌تر عراقی‌ها و شریک تجاری‌شان بجنگند. این موضع ترامپ؛ بدیهی است که به مذاق احزاب شیعه عراق و دولت‌مردان این کشور خوش نخواهد آمد. البته افرادی مثل عادل عبدالمهدی از ماندن آمریکا در عراق استقبال می‌کنند و معتقدند حضور آمریکا، به‌طور غیرمستقیم در کشور یک تعدیل نیرو ایجاد می‌کند و این نیروها به‌شدت طرفدار حضور آمریکا در کشورند اما از ترس این‌که مبادا احساسات ملی در کشور جریحه‌دار شود؛ جرات ابراز علنی اشتیاقشان را ندارند. روز دوشنبه (پانزدهم بهمن ماه) برهم صالح رئیس‌جمهور عراق که یک کرد طرفدار غرب است؛ واکنش تندی به صحبت‌های ترامپ نشان داد و گفت: ما اجازه این کار را نخواهیم داد. عراق نمی‌خواهد که یک حزب و یا یک عرصه برای دعوای سایر کشورها باهم باشد.

جنگیدن با داعش ایجاب می‌کند آمریکا یا ارتش (نیروی زمینی) خودش را به سوریه بفرستد و یا متحدانی کارکشته در میدان رزم داشته باشد. امروز چنین متحدانی در سوریه حی و حاضرند و نیروهای دمکراتیک سوریه نام دارند

موضوع این است که ترامپ با این صحبت‌ها فقط روند مذاکرات پیرامون حفظ نظامیان آمریکایی در عراق را به خطر می‌اندازد. ناگهان و به‌طور غیرقابل پیش‌بینی او جان سربازان آمریکایی حاضر در عراق را هم به خطر می‌اندازد. درواقع او با نادیده گرفتن واقعیت و تصمیم‌های ناگهانی و اشتباه جان نظامیان را بی‌ارزش می‌شمارد.

 از این گذشته؛ این عناد آشکار ترامپ با جمهور‌ی‌ اسلامی؛ در سوریه نیز یک‌سوم از خاک کشور را که خارج از کنترل نیروهای نیابتی است به دستان ایران هدیه می‌کند.

با یک چنین رئیس‌جمهوری که نمی‌داند چه می‌گوید؛ خطر همیشه در کمین است. در مورد سوریه؛ ترامپ در ادامه مصاحبه در خصوص تصمیم‌گیری‌اش برای عقب‌نشینی از این کشور در پاسخ به سؤال مجری که از او پرسید؛ چنانچه داعش دوباره در سوریه سر به شورشگری بردارد؛ او چه خواهد کرد، پاسخ داد: ما اگر مجبور شویم، بازخواهیم گشت.

ما هواپیماهایی خیلی سریع و نیز هواپیماهای باربری داریم و می‌توانیم به‌سرعت به سوریه برگردیم؛ اما مشکل؛ در سریع بودن و یا کند بودن هواپیماها نیست. این هواپیماها برای فرود آمدن نیاز به اجازه فرود دارند. همه توانایی آمریکا برای جنگیدن با داعش؛ منوط به پشتیبانی شدن این عملیات از کشور عراق است؛ اما اگر عراقی‌ها به نیات حقیقی آمریکا در کشورشان مظنون شوند و دریابند که آمریکا در عراق یک دستور کار ضد ایرانی را دنبال می‌کند؛ آنگاه، آن‌ها هم نسبت به همکاری با واشنگتن سست خواهند شد.

جنگیدن با داعش ایجاب می‌کند آمریکا یا ارتش (نیروی زمینی) خودش را به سوریه بفرستد  یا متحدانی کارکشته در میدان رزم داشته باشد. امروز چنین متحدانی در سوریه حی و حاضرند و نیروهای دمکراتیک سوریه نام دارند.

منتها هرگاه آمریکا عرصه را خالی کند و برود؛ آن‌ها زنده نخواهند ماند. اگر هم زنده بمانند در آینده حاضر نخواهند شد جانشان را کف دستشان بگذارند و دوشادوش آمریکایی‌ها با داعش بجنگند. در افغانستان هم همین تجربه، قابل تسری است. ترامپ مشتاق است سربازان آمریکایی را از افغانستان خارج کند بدون آن‌که یک توافق قابل‌اجرا با طالبان به‌ دست آورده باشد و او را موظف کرده باشد که اجازه میزبانی کشور از گروه‌های تروریستی بین‌الملل را ندهد.

اشکال کار اینجاست که اگر آمریکا دولت افغانستان را رها کند و به او در مقابل گروه‌های تروریستی از قبیل طالبان کمک نکند، چطور ممکن است افغان‌ها شانه‌به‌شانه آمریکا با گروه‌های تروریستی بجنگند

شاید در اینجا هم ترامپ هوس گسیل کردن هواپیماهای تندرو به افغانستان به سرش زده است و پیش خودش سنجیده است که اگر افغانستان یک‌بار دیگر پناهگاه امن تروریست‌ها شود؛ سریع و خیلی راحت هواپیماهای بسیار پیشرفته و پرسرعت آمریکایی را روانه کشور خواهد کرد. اشکال کار اینجاست که اگر آمریکا دولت افغانستان را رها کند و به او در مقابل گروه‌های تروریستی از قبیل طالبان کمک نکند، چطور ممکن است افغان‌ها شانه‌به‌شانه آمریکا با گروه‌های تروریستی بجنگند. افغان‌ها پیش خودشان ارزیابی می‌کنند القاعده یک تهدید برای آمریکاست، نه برای افغان‌ها درحالی‌که طالبان یک تهدید برای ما محسوب می‌شود.

پس درنتیجه طالبان تهدیدی برای آمریکا به‌حساب نمی‌آید. با این حساب، هردوی ما در جنگیدن با گروه‌های تروریستی دو هدف متمایز را دنبال می‌کنیم؛ پس لزومی ندارد یار و یاور هم در این کارزار باشیم. حتی افغان‌های میانه‌رو هم به ما کمک نخواهند کرد. عقب‌نشینی آمریکا ارتش افغانستان را که زیر نظر آمریکا تربیت‌شده است مضمحل خواهد کرد. دولت افغانستان هم که موردحمایت آمریکاست درنهایت امر از هم خواهد پاشید. آن موقعیت؛ تحقق همان رویایی است که در سر شر محمد عباس استنکزای مذاکره کننده ارشد طالبان می‌گذرد. استنکزای در یک مصاحبه ویدئوئی گفته است: این نیرو و این ارتش را آمریکایی‌ها ساخته‌اند. هرگاه آمریکایی‌ها بروند عمر این نیروها هم به سر خواهد آمد. اگر ارتش افغانستان آن‌قدر عاجز باشد که نتواند حداقل امنیت و ثبات کشور را تأمین نماید؛ آنجاست که کشور یا در ید کامل طالبان خواهد افتاد و یا یک جنگ داخلی خونین به راه خواهد افتاد. در هر دو حالت، آمریکا ناگزیر خواهد بود دوباره برگردد و نگذارد کشور به وضعیت قبل از 11 سپتامبر 2001 (بیست شهریور ماه) سال 1380 شمسی که جایگاه مقدس تروریست‌ها بود؛ بازگردد. اصل مطلب این است که جنبش تروریستی در افغانستان لانه کرده است؛ چنین جنبشی با حملات دوربرد هوایی و موشکی از بین نخواهد رفت. این درسی بود که بیل کلینتون گرفت، وقتی در سال 1998 میلادی (سال 1377 شمسی) اردوگاه‌های القاعده را با موشک‌های کروز هدف حمله قرار داد و متوجه شد  حمله هوایی کارساز نیست. یک جنگ مؤثر با تروریست‌ها؛ نیازمند حضور چکمه پوشان همراه با عملیات اطلاعاتی در میدان رزم است.

ما امروز هر دو قابلیت را در سوریه و افغانستان داریم. حالا اگر پشت متحدانمان را در هر دو کشور خالی کنیم، این یاران در آینده برای ما نخواهند جنگید. این توقع نابه‌جایی است که ترامپ از متحدان ما در هر دو کشور دارد.