سیدمحمد میرزامحمدزاده

برخلاف آنچه که ما تصور می‌کنیم، اوضاع جهان آنچنان به نفع دیکتاتورها نیست، افراطیونی همچون بن‌سلمان در عربستان، ویکتور اوربان در مجارستان، دونالد ترامپ در آمریکا، ژنرال السیسی در مصر و دیگران روزگار بر وفق مرادشان پیش نمی‌رود؛ حالا مردم نسبت به جریان‌های افراطی که در طول دو سال گذشته شکل گرفته است، بیشتر آگاه شده‌اند و به‌طور مثال در اروپا، پس از بحرانی که برای بریتانیا بعد از رأی عمومی به برگزیت پیش آمده است، دیگر کسی حاضر به اجرای ایده‌های افراطی نیست. هرچند که نظرسنجی‌ها همچنان از برتری پوپولیسم در جهان خبر می‌دهد، اما ریزش این آرا چندان دور از ذهن نیست. دنیا اکنون بر لبه تیغه باریکی قرار دارد که دو سمت افراط و دموکراسی و اعتدال را از هم جدا می‌کند؛ اما نمی‌توان گفت کدام سمت سنگین‌تر است. گاردین در مطلبی با بررسی اوضاع رهبران مستبد جهان این موضوع را به بحث می‌گذارد.

دادگاه عاملان قتل نشان داد که حتی حکومتی به استبدادگرایی، بی‌توجهی، سطحی‌نگری و غیردموکراتیکی عربستان سعودی در مقابل افکار بین‌المللی ایمن نیست و در صورت افراط، ممکن است وادار به احترام به حقوق بشر در زمینه عدالت شود

دادگاه محاکمه 11 فرد درگیر در قتل جمال خاشقجی، روزنامه‌نگار منتقد سعودی، هفته پیش در ریاض آغاز شد، هرچند که خیلی سریع متوقف شد؛ این توقف شاید به دلیل نتیجه‌ای باشد که از پیش برای آن برنامه‌ریزی کرده بودند. با این وجود همین که شنیدیم این دادگاه برگزار شد، خود می‌تواند پیشرفتی در این زمینه تلقی شود. دادگاه عاملان قتل نشان داد که حتی حکومتی به استبدادگرایی، بی‌توجهی، سطحی‌نگری و غیردموکراتیکی عربستان سعودی در مقابل افکار بین‌المللی ایمن نیست و در صورت افراط، ممکن است وادار به احترام به حقوق بشر در زمینه عدالت شود.

مسئله خاشقجی، درسی عمیق برای محمد بن‌سلمان، شاهزاده سعودی بود، کسی که باور جهانی بر آن است که دستور سلاخی روزنامه‌نگار را در ماه اکتبر (مهر ماه) در کنسول‌گری این کشور در استانبول ترکیه صادر کرد. تا آن زمان سلمان در اوج بود و دونالد ترامپ هم از او تعریف و تمجید می‌کرد، در کشورش به دلیل اصلاحات اجتماعی مورد احترام بود و در بین کشورهای عرب خاورمیانه به دلیل جنگ فرسایشی در یمن و عزم راسخ برای خاک کردن ایران، حتی اگر از سر ترس، مورد احترام بود.

سقوط سلمان از جاه و جلال خیلی سریع بود. برگشت اقبال از او، تقابلی با روایت پذیرفته شده این روزهای جهان بود: خیزش استبدادگرایان قدرتمند، سوار بر امواج ناسیونالیسم و تعصب، پوپولیست‌های راست‌گرا و خشک‌طینتان؛ البته این نشانه‌ها در دیگر نقاط جهان هم به چشم می‌خورد، اما این موج سمی به اوج خود رسیده بود.

هرچند که بیان این موضوع ممکن است اغراق‌آمیز به‌نظر برسد، اما مسیرهای سیاسی افراطی که بین سال‌های 2016 تا 2018 برخی از دولت‌ها و رهبران را به سمت و سوی راست‌گرایی افراطی منحرف کرده بود، حالا کم‌کم به مسیر گذشته باز می‌گردد؛ به عبارت دیگر، چرخ گردون چرخید و چرخه سنتی تعدیل‌کننده چپ و راست دوباره خود را بازیافت. نقطه عطف حیاتی در دنیا در حال شکل‌گیری است که در آن لحظه، هدایت روابط جهانی ممکن است به سمت عادی شدن سوق پیدا کند یا آنکه خطرناک‌تر شود و بیشتر به سمت هرج و مرج منحرف شود.

ویکتور اوربان، نخست‌وزیر مجارستان، کسی که الگوی ضد مهاجرت، ضد اتحادیه و حامی ملی‌گرایی متعصبانه در اروپا است، نمونه‌ای از این مستبدان است. نخست‌وزیر مجارستان هم‌اکنون در کشورش در قدرت است، اما سیاست‌های راست‌افراطی، به ویژه قوانین جدید موسوم به «قوانین برده‌داری» اخیرش که حقوق کارگران را زیرپا می‌گذارد، به‌شدت در معرض حمله قرار گرفته است. ماه گذشته شاهد اعتراضات خیابانی گسترده در خیابان‌های بوداپست، پایتخت این کشور،‌ در حمایت از تقاضای مخالفان برای لغو این قوانین و بازیابی استقلال دستگاه قضا و رسانه، بودیم.

هزاران ترک، با مهاجرت؛ استعداد‌ها و ثروت و تجارت ترکیه را به خارج از مرزهای این کشور می‌برند و بدیهی است که غرور بی‌حد و حصر اردوغان بذر تخریب او را در بطن ترکیه می‌کارد. سقوط دیر یا زود فرامی‌رسد

مقبولیت گسترده ایده‌های اوربان در اروپا و همچنین طرفداران ایده‌های مشابه پوپولیست در آلمان، ایتالیا و فرانسه، در ماه می سال جاری میلادی (اسفند - فروردین) به آزمونی حیاتی گذاشته می‌شود؛ انتخابات پارلمان اروپا. دانمارک، لهستان، پرتغال و یونان نیز امسال انتخابات داخلی جداگانه‌ای برگزار می‌کنند. پیش‌بینی‌ها حاکی از موفقیت‌های بیشتر برای احزاب پوپولیست است که این پیش‌بینی‌ها با بررسی اخیر موسسه یوروبارومتر نیز هم‌خوانی دارد؛ تنها 42 درصد از اروپایی‌ها به اتحادیه اعتماد دارند و کمتر از این میزان (حدود 35 درصد) به دولت ملی خود اعتماد می‌کنند.

اما این سطح از حس بیگانگی به دولت و اتحادیه چیز جدیدی نیست و بر اساس بررسی انجام شده، احتمال می‌رود کاهش یابد. انتظار می‌رود که کابوس برگزیت بریتانیا تأثیر هشدارآمیزی برای مردم گذاشته باشد و نسبت به گذشته افراد کمتری در اروپا خواستار اقدام مشابه ملی باشند. همچنین عمده رأی‌دهندگان احتمالاً آگاه‌تر شده‌اند و می‌دانند که سیاسیون راست‌ افراطی، حتی وقتی به قدرت برسند، همچون رهبرانی که اکنون قدرت را در ایتالیا به دست دارند، جواب بهتری برای مشکلات مردم نسبت به دموکرات‌ها ندارند، حتی ممکن است بدتر از آن‌ها 

عمل کنند.

ایستادن و ضربه‌زدن به رهبران استبدادگرا و ضد دموکراتیک در کشورهایی که دیکتاتورهای افراطی‌تری در رأس هستند، بسیار سخت‌تر و پر دردسر‌تر است. عبدالفتاح السیسی، سال گذشته برنده انتخابات فرمایشی مصر شد و صحبت‌هایی نیز مبنی بر لغو منع قانونی برای ماندن ابدی او در قدرت عنوان می‌شود. اما بسیاری از مصری‌ها ایده‌های دیگری دارند، چرا که او حسنی مبارک‌، خواسته مردم را قربانی راه خود کرد. حکومت با ایجاد رعب، آمیخته با بی‌کفایتی مطلق، مدت زیادی دوام نمی‌آورد.

همین ملاحظات در مورد رجب طیب اردوغان در ترکیه نیز وجود دارد. کسی که سال گذشته درنهایت موفق شد عنان کل قدرت را به دست گیرد، حالا سرزنش‌های مشکلات عدیده ملی، اقتصادی، امنیتی، فساد، سانسور و سوءاستفاده از قدرت را به دنبال خود می‌کشد. در همین حال هزاران ترک، با مهاجرت؛ استعداد‌ها و ثروت و تجارت ترکیه را به خارج از مرزهای این کشور می‌برند و بدیهی است که غرور بی‌حد و حصر اردوغان بذر تخریب او را در بطن ترکیه می‌کارد. سقوط دیر یا زود فرامی‌رسد.

اینکه ترامپ چطور به مقاومت‌های سخت‌تر کنگره واکنش نشان دهد و یا چطور مقابل مسائل حقوقی که متوجه او شده است مقاومت کند، داستان دو سال آتی او را رقم می‌زند. ممکن است ترامپ سر تعظیم جلوی کتاب قانون خم کند، امری که بعید به 

نظر می‌رسد.

اما اگر همچون دیگر رهبران دیکتاتور در حال سقوط، او برای اعمال خواسته خود به هر وسیله‌ای چنگ بزند و برای مثال دست به اقدام مضحک اعلام وضعیت فوق‌العاده ملی بزند، نتیجه مخرب داخلی و بین‌المللی که برای او رقم می‌خورد،‌ بسیار سخت 

خواهد بود.