فرشاد گلزاری

تحلیل وقایع بین‌المللی اصولاً بر اساس مولفه‌های سابق و لاحق صورت می‌گیرد که برخی از آنها ریشه تاریخی دارد و برخی دیگر درون‌مایه سیاسی- امنیتی به خود می‌گیرد.

در این میان برخی از قُدمای علم روابط بین‌الملل و علوم سیاسی معتقدند که برای تحلیل یک واقعه باید منشأ را مورد تحلیل قرار داد و به نوعی همان ریشه تاریخی وقایع را مورد اشاره قرار می‌دهند. با باور این طیف، بسیاری از توافق‌ها، پیمان‌ها و حتی بیانیه‌هایی که در سطوح مختلف بین‌المللی منتشر شده یا به امضا رسیده، به عنوان یک سند رسمی در مقیاس جهانی قابلیت تحلیل دارد؛ چراکه این قبیل سندها در طول تاریخ توانسته‌اند دنیا یا حداقل یک منطقه مشخص را دستخوش تغییر قرار دهد.

به جرأت می‌توان گفت که یکی از این اسناد، توافقنامه سایکس- پیکو است که در سال 1916 میلادی میان بریتانیا و فرانسه منعقد شد. بر اساس متن این توافق، قرار بود کنترل مناطقی که امروزه جنوب اسرائیل، فلسطین، اردن، جنوب عراق به اضافه منطقه کوچکی شامل بندر حیفا و عکا را تشکیل می‌دهد،‌ برای ایجاد دسترسی به دریای مدیترانه به بریتانیا واگذار شود و فرانسه کنترل جنوب‌شرقی ترکیه امروزی و بخش‌های شمالی عراق، سوریه و لبنان را به دست بگیرد.  ترسیم مرزهای کشورهای شمال آفریقا در شرح وظایف ژنرال سایکس انگلیسی و ژنرال پیکوی فرانسوی نبود، اما آن منطقه هم به دو حوزه نفوذ مجزا تقسیم شده بود؛ به‌گونه‌ای که مصر تحت نفوذ بریتانیا بود و فرانسه بر مغرب (متشکل از تونس، الجزایر و مراکش) تسلط داشت. گرچه دوران استعمار دیگر تمام شده و توافق سایکس- پیکو هم عملاً کارایی ندارد و یا ماهیت آن از بین رفته است؛ اما واقعیت غیرقابل‌انکار این است که استعمار اگرچه به صورت سنتی وجود ندارد، اما با نگاهی به حاشیه خلیج فارس و قاره آفریقا به خوبی می‌توان دریافت که این روند با نام و اشکال متفاوت از گذشته ادامه دارد.

به عنوان مثال پادشاه اردن در ادامه خاندان هاشمیون، نه تنها متولد بریتانیاست، بلکه تحصیلات خود را در این کشور گذرانده و کاملا با لندن هماهنگ است. در کویت، قطر، عربستان و حتی بحرین و عمان هم رگه‌هایی از دخالت و نفوذ غرب را در تمام ساختارهای نظامی، امنیتی و اقتصادی می‌توان به وضوح مشاهده کرد. در آفریقا هم دقیقاً همینگونه است.

همین حالا و در سال 2023 میلادی مزارع چای و قهوه به صورت کامل در اختیار لندن است فرانسوی‌ها هم دقیقاً همین روند را پیش گرفتند و هنوز هم این موضوع ادامه دارد؛ تا جایی که اداره اپراتورهای تلفن همراه در بسیاری از کشورهای آفریقایی همین حالا به عهده شرکت‌های مخابراتی فرانسه است و از سوی دیگر بخش اعظمی از سیستم‌های نظارتی در فرودگاه‌ این کشورها توسط شرکت‌های امنیتی فرانسه نصب و نظارت می‌شود.

الیزه پنجه در پنجه کرملین!

فارغ از مواردی که گفته شد، فرانسوی‌ها برخلاف بریتانیا، نظامیان خود را هم به منظور مبارزه با تروریسم یا همان شاخه‌های القاعده و داعش به کشورهای آفریقایی گسیل کرده‌اند.  اما نکته مهم در این میان و با توجه به تشدید بحران میان غرب و روسیه با محوریت پرونده اوکراین، بازیگری مسکو در قاره‌سیاه است. کرملین سعی دارد تا نفوذ خود را در آفریقا روز به روز عمیق و عریض کند که البته چین هم در این مسیر به صورت جداگانه راهبرد خود را دنبال می‌کند.

روس‌ها در این پروژه به صورت کاملاً مشخص ابتدا با ارائه تسلیحات به ارتش کشورهای آفریقایی و سپس با تبلیغات هدفمند رسانه‌ای سعی کرده‌اند جای پای خود را محکم کنند و حالا امانوئل ماکرون، رئیس‌جمهوری فرانسه از این موضوع احساس خطر کرده است و از امروز (چهارشنبه) تور آفریقای خود را به جهت مبارزه با نفوذ روسیه در قاره‌سیاه شروع می‌کند.

اینکه چرا حاکم الیزه راهی کشورهایی مانند گابن، آنگولا و جمهوری دموکراتیک کنگو و به عبارتی کشورهای حوزه کنگو شده، موضوعی است که به صورت مستقیم به کاهش نفوذ فرانسوی‌ها در قاره سیاه مربوط است. کمتر از 20 روز پیش بود که دولت بورکینافاسو نظامیان فرانسه را پس ارائه چندین اخطار و هشدار از خاک خود اخراج کرد اما مساله مهم این است که دولت بورکینافاسو تماماً تحت نفوذ روسیه قرار دارد.

آنچه در این میان مشخص خواهد بود این است که ماکرون نگران منافع کشورش در آفریقاست و بر همین اساس نه تنها سفرهای خود را کلید زده، بلکه روز دوشنبه هم در یک سخنرانی و نشست خبری در کاخ الیزه، راهبرد جدید آفریقایی خود را اعلام کرد.  این در حالیست که او اعلام کرده شمار نظامیان پاریس در قاره‌آفریقا کاهش خواهد یافت و پایگاه‌های نظامی فرانسوی با کشورهای میزبان به‌طور اشتراکی اداره می‌شوند و قرار نیست این پایگاه‌ها تعطیل شوند. حال باید دید که او تا چه حد موفق به دفع نفوذ روس‌ها خواهد شد!