فرشاد گلزاری

اوایل فوریه 2021 بود که جو بایدن، رئیس‌جمهوری ایالات متحده شروع به چینش و معرفی کابینه خود کرد. وزرا و مشاوران او یک به یک طی بیانیه‌های مختلفی به صورت جمعی یا انفرادی معرفی می‌شدند و در صف انتظار تایید مجلس سنا قرار می‌گرفتند.

برای ما ایرانی‌ها و بدون شک مقامات، کارشناسان و تحلیلگران کشورمان، نفراتی که قرار بود در وزارت خارجه، وزارت خزانه‌داری و مشاور امنیت ملی آمریکا سکانِ امور را در دست بگیرند به دلیل پرونده‌های مفتوح میان تهران با اروپا و واشنگتن که برجام نمونه علنی آن به شمار می‌رود؛ اهمیت زیادی داشتند.

در آن زمان آنچه که مورد بی‌توجهی یا بگوییم «کم‌توجهی» در رسانه‌ها قرار گرفت، معرفی ویلیام برنز به عنوان رئیس آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) بود. سوم مارس 2021 میلادی و پس از آنکه بایدن ویلیام برنز را به عنوان رئیس سیا معرفی کرد، سنای آمریکا او را برای هدایت بزرگترین و مرموزترین سرویس اطلاعاتی دنیا تایید کرد و او برای نشست در پشتِ میزِ «مادرِ جامعه اطلاعاتی ایالات متحده» راهی منطقه لَنگلی واقع در ایالت ویرجینیا شد. اینکه چرا ویلیان برنز و انتساب او برای هدایت سیا مهم قلمداد می‌شود، موضوعی است که ریشه در رزومه کاری و تحصیلی وی دارد.

او دارای دکترای روابط بین‌الملل از دانشگاه آکسفورد است که در قالب بورسیه مارشال آن را دریافت کرده و به غیر از این مدرک، سه دکترای افتخاری هم به وی اعطا شده است اما این تمام ماجرا نیست. ویلیام برنز اولین و تنها رئیس سازمان سیا در تاریخ آمریکا به شمار می‌آید که از وزارت خارجه وارد این نهاد اطلاعاتی و امنیتی می‌شود. به یاد داریم که مایک پمپئو، وزیر خارجه آمریکا در دولت دونالد ترامپ قبل از آنکه به عنوان وزیر خارجه ایالات متحده معرفی شود، ریاست سازمان سیا را از سال 2017 تا 2018 به عهده داشت و سپس از آوریل 2018 تا زمان تحلیف جو بایدن و خروج ترامپ از کاخ‌سفید به عنوان رئیس دستگاه دیپلماسی ایالات متحده ایفای نقش کرد.

در ادوار گذشته هم رسم بر این بوده که روسای سیا بعد از مدتی از سوی رئیس‌جمهور، به عنوان وزیر خارجه آمریکا معرفی می‌شدند و فرد جدیدی از داخل سیا برای هدایت این سازمان عریض و طویل اطلاعاتی انتخاب می‌شد که می‌توان به جینا هاسپل، اولین رئیس زنِ سازمان سیا در دوره ترامپ اشاره کرد.

اگر از این حواشی بگذریم و به روزمه کاری ویلیام برنز برگردیم به وضوح می‌بینیم که او در وزارت خارجه آمریکا عموماً بر مسائل شرق دور و همچنین خاورمیانه متمرکز بوده است. او اگرچه در سال ۲۰۱۴ و پس از ۳۳ سال کار در وزارت خارجه آمریکا در مقام دیپلمات ارشد بازنشسته شد، اما پس از کناره‌گیری همچنان به عنوان مشاور با دولت آمریکا در زمینه مذاکرات هسته‌ای ایران و موارد دیگر همکاری داشت. برنز قبل از این هم به عنوان سفیر آمریکا در روسیه و اردن ایفای نقش کرده و حتی در وزارت خارجه آمریکا بر روی میزِ چین فعالیت و نظارت داشته است و به همین دلیل زمانی که او از سوی بایدن به عنوان رئیس سیا معرفی شد، افراد معدودی در مسکو و پکن از این خبر خوشحال شدند!

برنز به دلیل اشرافش بر عناصر خُرد و کلان دیپلماسی سعی می‌کند علاوه بر مانور قدرت در کسوت رئیس سیا، از ترفندهای دیپلماسی برای رسیدن به اهداف کلان واشنگتن استفاده کند و منافع ملی موردنظر ایالات متحده را تامین کند

برنز و مانورهای پنهان و آشکار

اینکه چرا ویلیام برنز به عنوان رئیس سیا انتخاب شد موضوعی است که باید آن را در سیاست خارجی دموکرات‌ها و تیم بایدن جست‌وجو کرد.

اصولاً و عموماً دموکرات‌‌ها (بر خلاف جمهوریخواهان) در مورد سیاست خارجی یک نگاه معطوف به خارج از مرزهای ایالات متحده دارند، در صورتی که محافظه‌کاران بیشتر بر داخل معطوف هستند که به نوعی تبعیت از «تئوری مونرو» را نمایان می‌کند. بر همین اساس برنز برای بایدن و نخبگانِ پشت پرده آمریکا در عرصه سیاست خارجی، بهترین گزینه بود؛ چراکه او اساساً یک دیپلمات بوده و روسیه و چین (به عنوان دو رقیب اصلی آمریکا) را بیش از همگان می‌شناسد.  نگاهی گذرا به رفتار و عملکرد ویلیام برنز از بدو ورود به سیا بیانگر آن است که او در همه نقاطی که آمریکا منافعش را در خطر می‌بیند یا به دنبال تحکیم و تثبیت منافعش است، حضور دارد. به عنوان مثال در 24 آوریل 2021 و دقیقاً چهار ماه قبل از سقوط کابل و تسلط طالبان بر تمام افغانستان، اکونومیک تایمز اعلام کرد که همزمان با اعلام خروج نظامیان آمریکایی از افغانستان رئیس سیا به تازگی به صورت محرمانه از افغانستان دیدار کرده است.

دموکرات‌‌ها (بر خلاف جمهوریخواهان) در مورد سیاست خارجی یک نگاه معطوف به خارج از مرزهای ایالات متحده دارند، در صورتی که محافظه‌کاران بیشتر بر داخل معطوف هستند که به نوعی تبعیت از «تئوری مونرو» را نمایان می‌کند و حالا این موضع در دستور کار کاخ‌سفید است

چند روز بعد سقوط کابل هم واشنگتن‌پست به نقل از منابع امنیتی اعلام کرد که ویلیام برنز در تاریخ 23 آگوست یعنی هشت روز بعد از سقوط کابل با ملا عبدالغنی برادر، معاون سیاسی رهبری طالبان در کابل دیدار کرده است. بعد از انتشار این اخبار و همزمان با شروع جنگ اوکراین، ویلیام برنز چندین بار به صورت مخفیانه با مقامات کی‌یف دیدار کرد و به نوعی در حال آزار رساندن به روسیه بود. به موازات این سفرها، او حدود یک هفته پیش یعنی در 13 ژانویه سال جاری میلادی وارد خاک لیبی شد و با عبدالحمید دبیبه، رئیس دولت وحدت ملی لیبی و رئیس سرویس امنیتی این کشور و چنرین تن از مقامات نظامی آن دیدار کرد تا بتواند آنها را متقاعد کند که باید حضور روسیه در لیبی را کمرنگ کنند.

پس از آن هم روز گذشته (جمعه) رویترز اعلام کرد که ویلیام برنز،‌ رئیس سیا به شهر کی‌یف سفر کرده و در آنجا با مقامات اطلاعاتی اوکراین و همین طور ولودیمیر زلنسکی (رئیس جمهور) دیدار و تقویت روند پشتیبانی از اوکراین را تشریح کرده است. این رفت و آمدها اگرچه به نظر برخی‌ نشان از یک تضاد و جنگ اطلاعاتی میان روسیه و آمریکا دارد اما باید متوجه بود که ویلیام برنز در حالت کنونی مجری اصلی پیاده‌سازی «تئوری مرکب» آمریکا در جهان تلقی می‌شود. او به دلیل اشرافش بر عناصر خُرد و کلان دیپلماسی سعی می‌کند علاوه بر مانور قدرت در کسوت رئیس سیا، از ترفندهای دیپلماسی برای رسیدن به اهداف کلان واشنگتن استفاده کند که یک سناریو یا تئوری مرکب را به نمایش می‌گذارد؛ به گونه‌ای که روزنامه کامرسانت روسیه تایید کرده در 14 نوامبر 2022 میلادی، سرگئی یاریشکین، رئیس سازمان اطلاعات خارجی روسیه در ترکیه با ویلیام برنز دیدار داشته است!