فرشاد گلزاری

اوایل سال جاری میلادی بود که جمهوری‌ آذربایجان و ترکیه تحت عنوان آموزش‌های پروازی - تاکتیکی یک رزمایش مشترک در خاک آذربایجان انجام دادند و این اقدام برای بسیاری از محافل سیاسی- نظامی اهمیت خاصی داشت.

بخشی از این محافل را اندیشکده‌ها، اتاق‌های فکر و حتی موسسات تهیه و تنظیم راهبردهای استراتژیک در کشورهای منطقه و فرامنطقه را تشکیل می‌دهند و بخش دیگری از آن هم به ایران باز می‌گردد. زمانی که این رزمایش در ابتدای سال 2022 میلادی برگزار شد بسیاری از تحلیلگران و صاحب‌نظران در تهران اعلام کردند که این اقدام ترکیه و جمهوری‌آذربایجان به نوعی در راستای تحریک ایران به شمار می‌آید و در امتداد این نظرات شاهد آن بودیم که برخی از مفسران پیشنهاد اقدام متقابل را مطرح کردند.

فارغ از مباحثی که در آن روزها در داخل ایران مطرح شد باید توجه داشت که این رزمایش از نظر دولت‌های خارجی هم اهمیت خاص خود را داشت؛ به گونه‌ای که مستندات موجود به خوبی نشان می‌دهد که در پرونده جنگ قره‌باغ که در سال 2020 میلادی رخ داد و حالا دو سال از آن می‌گذرد، صرفاً جمهوری آذربایجان و ارمنستان در آن مقابل یکدیگر صف‌بندی نکردند، بلکه در دو سوی این ماجرا ردپای غرب و شرق و حتی دولت‌های منطقه‌ را شاهد بودیم.

در طرفی که ارمنستان ایستاده بود، اروپایی‌ها به دلیل نقطه مشترک دینی که با ارامنه دارند، وارد میدان شدند و حتی نانسی پلوسی، رئیس پیشین مجلس نمایندگان آمریکا به ایروان سفر کرد تا در وهله اول برای روس‌ها عرض اندام کند و در وهله دوم این پیام را به گوش همه برساند که قفقاز صرفاً برای مسکو اهمیت ندارد، بلکه غرب هم به این منطقه نیم‌نگاه جدی دارد.

تهران سعی کرد تا در این غائله در میانه بایستد و دو طرف را به سمت صلح سوق دهد اما بازیگرانی هم در این بین وجود داشته و دارند که هدفشان عدم ثبات در منطقه قفقاز جنوبی است.

بدون تردید اسرائیل یکی از همین بازیگرانی است که امروز نفوذ خود در آذربایجان و ترکیه را تا حدی افزایش داده که آنکارا و باکو نه تنها به صورت علنی همکاری خود را با تل‌آویو فریاد می‌زنند، بلکه حالا این اسرائیلی‌ها هستند که در باکو منافع مشخصی در حوزه انرژی، سیاسی، نظامی و تسلیحاتی دارند و در آنکارا هم در نازل‌ترین سطح با تُرک‌ها روابط اقتصادی و امنیتی برقرار کرده‌اند.

همگرایی باکو- آنکارا  با اسرائیل

آنچه که در پشت‌ مرزهای مشترک ایران و جمهوری آذربایجان می‌گذرد شاید در نمای کلی قابل تحلیل باشد اما به نظر می‌رسد که پیچیدگی‌های زیادی هم در این میان وجود دارد.

به عنوان مثال فارغ از تمرین نظامی که ابتدای سال جاری میلادی توسط ترکیه و آذربایجان انجام شد، دوشنبه و سه‌شنبه (دیروز) اخباری از سوی رسانه‌های ترکیه و آذربایجان انتشار یافت که حاکی از برگزاری یک رزمایش چند ضلعی (از حیث ماموریتی) در خاک آذربایجان بود.

در این رابطه وزارت دفاع آذربایجان اعلام کرد که بر اساس توافقنامه همکاری نظامی بین دو کشور، نیروهای ترکیه و آذربایجان برای انجام یک رزمایش در نزدیکی شهر باکو و مناطقی از آستارا، جبرائیل و ایمیشلی حول یک محور جمع شده‌اند.

به گفته این وزارتخانه، نیروهای زمینی و هوایی، یگان‌های ویژه، یگان‌های اطلاعاتی و یگان‌های موشکی و توپخانه‌ای که در این رزمایش شرکت دارند، هر کدام ماموریت‌های مختلفی را دنبال خواهند کرد. خبرگزاری آذری پرس (APA) متعلق به باکو هم در گزارش خبری خود گفته است که در این رزمایش روش‌های جنگی مدرن به کار گرفته خواهد شد و عملیاتی همچون سازماندهی هماهنگ یگان‌های مختلف، تعبیه پل‌های شناور برای عبور از رودخانه‌ها و استقرار نیروها در مناطق دشمن فرضی انجام خواهد شد.

اینکه چندین و چند مدل عملیات در این رزمایش مشترک (اعم از آبی- خاکی و هوایی) تمرین شده به خوبی نشان می‌دهد که ارتش ترکیه و آذربایجان در حال پیام دادن به تهران هستند، چراکه این مدل از تمرینات مرکب به نوعی مشابه‌سازی علمیات در اقلیم حریف را نمایان می‌کند.

فارغ از این مساله باید توجه داشت که اساساً جمهوری آذربایجان خود را پیروز جنگ 44 روزه قره‌باغ می‌داند و در این راه ترکیه و اسرائیل به صورت علنی و مشهود به این کشور برای تقابل با ارمنستان کمک کردند.

در این راستا بد نیست بدانیم که اوایل اکتبر سال جاری میلادی خبری منتشر شد که نشان می‌داد بنی گانتس، وزیر جنگ رژیم صهیونیستی در باکو با الهام علی‌اف، رئیس‌جمهور آذربایجان و همچنین وزرای مرزبانی و دفاع این کشور دیدار کرده بود و این خبر به انضمام تصاویر دیدارهای او زمانی منتشر شد که هواپیمای گانتس درتل‌آویو فرود آمده بود.

به همین دلیل باید دانست آنچه که در خاک آذربایجان رخ می‌دهد صرفاً یک سناریوی مستقل نیست که باکو آن را نگاشته باشد و درصدد پیاده‌سازی آن باشد؛ بلکه علاوه بر ترکیه، اسرائیل و کشورهای فرامنطقه‌ای هم در آن منافع خاص خود را دنبال می‌کنند.