فرشاد گلزاری

 لحظه به لحظه اوضاع پرونده اوکراین بحرانی‌تر می‌شود و رسانه‌ها پر مشغله‌ترین روزهای خود را سپری می‌کنند. سیاستمداران دو سوی اقیانوس آرام پشت میزهای خود نشسته‌اند و هر دقیقه برآوردهای اطلاعاتی، نظامی و سیاسی جدید را دریافت می‌کنند و برخی‌ از آنها را رد و مابقی را اصلاح یا مجدداً تنظیم می‌کنند. گویی جنگ جهانی سوم در حال رخ دادن است که البته استفاده از این عنوان هم چندان درست نیست؛ ولی بدون تردید ما شاهد یک جنگ سرد تمام عیار هستیم که چند ماهی است در پشت پرده این مناقشه شروع شده است. منظور از جنگ سرد دیگر صرفاً جاسوس‌بازی‌‌های قدیم یا رخنه‌های امنیتی همانند آن سال‌ها نیست، بلکه ما حالا شاهد یک رویکرد جدید از جنگ سرد هستیم که ابعاد امنیتی را در کنار اقتصاد و سیاست قرار می‌دهد و یک خوانش جدید را تولید می‌کند. رویکرد جدیدی که از آن حرف می‌زنیم در اصل رد و بدل شدن و تبادل نظر شرکایی است که در شرق و غرب قرار دارند و هر کدام مدعی آن هستند که حق با آنهاست و دیگری را متهم می‌نامند.

آلمان‌ها و فرانسوی‌ها که روزی با انگلیس بر سر عدم خروج از اتحادیه اروپا درگیر بودند، معتقدند که نباید  در قضیه اوکراین و دست به یقه شدن با روسیه تمام تخم‌مرغ‌های خود را در سبد آمریکا و انگلیس گذاشت و این موضوع را در دوران ترامپ تجربه کرده‌اند

همه می‌دانند زمانی که ایالات متحده ناتو را برای متحد کردن کشورهای اروپایی با خود در سال 1949 میلادی بنا کرد، قصد بر این بود که بلوک غرب به رهبری ایالات متحده به نوعی روس‌ها را وارد یک فاز تقابلی کند و به آنها بفهماند که فروپاشی شوروی و فروریزش دیوار برلین اساساً به نفع آنها رقم نخواهد خورد، بلکه در این میان آنها هستند که می‌خواهند به دنیای جدید بعد از شوروی سر و شکل دهند. این برنامه ایالات متحده صرفاً در فاز دفاعی و نظامی نبود، بلکه مسائل امنیتی و مهمتر از آن اقتصادی را هم دربرگرفت؛ به گونه‌ای که مشارکت و سرمایه‌گذاری‌های اقتصادی گسترده‌ای انجام شد و اساساً این روند توانست یک بالانس مشخص در روابط آمریکا با اروپا به وجود بیاورد. در این میان روس‌ها هم به دنبال گشترش نفوذ خود رفتند و از آسیای میانه و قفقاز گرفته تا عمق آمریکای لاتین و اروپا را به رخنه‌های خود آلوده کردند که مهمترین آنها، مسائل اقتصادی و در رأس آن موضوعات مربوط به انرژی بود. نکته اساسی که در این میان باید مورد اشاره و توجه قرار بگیرد این است که اصولاً سرمایه‌گذاری‌های خارجی به عنوان «چسبِ روابط» عمل می‌کند. به عبارتی دیگر کشورهای دنیا برای آنکه بتوانند از هرگونه اصطکاک و جنگ جلوگیری کنند، در محیط شرکا و حتی رقبای خود اقدام به سرمایه‌گذاری‌های هنگفت مالی و نظامی می‌کنند تا این موضوع بتوانند یک روز از هرگونه برخورد شدید طرفین با هم جلوگیری کنند. به عنوان مثال چین همین اقدام را در تمام دنیا انجام داده تا بتواند این موضوع را به نوعی حل و فصل کند و به این دلیل است که خیلی‌ها تنش و درگیری نظامی میان پکن و واشنگتن را منتفی می‌دانند.

وابستگی اروپا به گاز روسیه اهرم قدرتمندی است که در دستان پوتین قرار دارد و حالا به ایجاد اختلاف در اردوگاه غرب بر سر فرمت تقابل با مسکو دامن زده است

مسکو را چگونه  مجازات می‌کنند؟

در این میان و حال که پرونده اوکراین به نقطه حساس رسیده است، همین مساله به نوعی یک سوال بزرگتر را در ذهن کارشناسان روابط بین‌الملل و تحلیلگران مطرح کرده و آن این است که مجموعه غرب (اعم از آمریکا و اتحادیه اروپا) چگونه می‌خواهد با مسکو برخورد کند؟ اوضاع انقدرها هم شفاف نیست که بتوانیم چنین سوالی را با تکرار کلمه «تحریم» پاسخ دهیم. اینکه روز گذشته (یکشنبه) ناتو اعلام می‌کند کارمندانش را در کی‌یف به لِویو واقع در غرب اوکراین و بروکسل، بلژیک منتقل کرده و در مقابل ویکتور خرنین، وزیر دفاع بلاروس اعلام می‌کند که مسکو و مینسک تصمیم گرفته‌اند، مانورهای نظامی مشترکشان را با هدف آزمودن نیروی پاسخ دهنده ائتلاف دو کشور ادامه دهند، در اصل نشان می‌دهد که هر اقدامی از سوی هر یک از طرفین انجام می‌شود، طرف مقابل هم دست به یک اقدام جدید می‌زند و هیچکدام نمی‌گذارند که اقداماتشان بی‌پاسخ بماند. اما بحث اینجاست که رویکرد در اردوگاه غرب در مورد مقابله به مثل با روسیه کمی متزلزل شده است. به عنوان مثال دیروز (یکشنیه) بوریس جانسون، نخست وزیر انگلیس هشدار داد که وضعیت بین اوکراین و روسیه می‌تواند به بزرگترین جنگ در اروپا از زمان جنگ جهانی دوم منجر شود و کمی بعد هم لیز تراس، وزیر خارجه انگلیس اعلام کرد حمله پوتین به اوکراین، می‌تواند پایان حکومت ۲۳ ساله‌اش بر روسیه باشد و سربازان روسیه در تابوت به کشورشان بازخواهند گشت. این مواضع را اگر کنار رویکرد آمریکا در قبال مسکو قرار دهیم به خوبی یک موضوع متفاوت می‌بینیم. اینکه جن ساکی، سخنگوی کاخ سفید از برگزاری نشست شورای امنیت ملی آمریکا توسط جو بایدن، رئیس جمهوری این کشور خبر می‌دهد و نانسی پلوسی، رئیس مجلس نمایندگان ایالات متحده هم اعلام می‌کند که روسیه به هر جهت باید تاوان رفتارش را بدهد، نشان از آن دارد که دو شریک سنتی یعنی آمریکا و انگلیس با هم علیه مسکو هماهنگ هستند اما گویا اتحادیه اروپا اینگونه نیست. اولاف شولتس، صدراعظم آلمان در نشست مونیخ درباره تحریم روسیه گفت که ما این کار را به جای این که الان انجام دهیم در همان زمان انجام خواهیم داد و حتی در این مدت به دنبال آن خواهیم بود که راهی برای صلح بیابیم. از سوی دیگر یک مقام ریاست جمهوری فرانسه بعد از صحبت‌های امانوئل ماکرون با همتای اوکراینی خود گفت که رهبر الیزه در حال انجام آخرین تلاش‌های خود برای جلوگیری از وقوع یک درگیری تمام‌عیار در اوکراین است اما نکته جالب اینجاست که فرانسه هم چندان رغبتی به اعمال تحریم‌های کمرشکن علیه مسکو ندارد. رویکرد سایر کشورهای عضو اتحادیه اروپا مانند اتریش، هلند، سوئد، بلژیک و حتی لهستان هم چندان علیه روسیه و همسو با آمریکا نیست، بلکه چندین کشور عضو اتحادیه اروپا اساساً در مقام تماشاچی ظاهر شده‌اند. دلیل این امر کاملاً مشخص است؛ آلمان‌ها و فرانسوی‌ها که روزی با انگلیس بر سر عدم خروج از اتحادیه اروپا درگیر بودند، معتقدند که نباید تخم‌مرغ‌های خود را در سبد آمریکا و انگلیس گذاشت و این تجربه‌ای است که از زمان دوران ترامپ به دست آوردند. از سوی دیگر وابستگی اروپا به گاز روسیه هم اهرم قدرتمندی است که در دستان پوتین قرار دارد و حالا به ایجاد اختلاف در اردوگاه غرب دامن زده است.