فرشاد گلزاری

از اواخر مهر ماه سال جاری شاهد رد و بدل شدن اظهارات تند و ستیزه‌جویانه میان اتحادیه اروپا و مقامات بلاروس هستیم. این روند به حدی افزایش پیدا کرد که حدود سه هفته پیش هایکو ماس، وزیر امور خارجه آلمان در جمع خبرنگاران در لوکزامبورگ صریحا اعلام کرد که الکساندر لوکاشنکو، رئیس‌جمهوری بلاروس، چیزی کمتر از رئیس یک باند قاچاق دولتی نیست و باید با او مقابله کرد. این سخنان وزیر خارجه آلمان به خوبی نشان می‌دهد که روابط میان بلاروس و اتحادیه اروپا نه تنها روزهای خوبی را سپری نمی‌کند، بلکه هر روز بر وخامت اوضاع افزوده می‌شود؛ اما سوالی که در شرایط کنونی مطرح می‌شود این است که چرا  روابط میان مینسک و بروکسل تا به این حد وخیم شده است؟ واقعیت این است که ریشه این منازعات را باید در رویدادهای پس از انتخابات ریاست جمهوری اخیر دانست. زمانی که الکساندر لوکاشنکو، رئیس جمهوری این کشور اعلام کرد که در انتخابات پیروز شده، تمام مخالفان او به خیابان‌های مینسک و سایر شهرهای بلاروس ریختند و ماه‌ها با پیروزی او مخالفت کردند. سوتلانا تیخانووسکایا، رهبر اپوزیسیون بلاروس هم این روند اعتراضی را تقویت و راهبری کرد و در نهایت اوضاع به حدی وخیم شد که او مجبور به خروج از کشور و اخذ پناهندگی در لیتوانی شد. خروج تیخانووسکایا در ظاهر اگرچه هیچ تاثیری در روند اعتراضات علیه دولت بلاروس نداشت، اما در باطن اوضاع به حدی بهم ریخت که دولت بلاروس به نیرهای امنیتی خود دستور داد که پس از برگزاری هر تجمع اعتراضی به هیچکس رحم نکنند و از پیر تا جوان را بازداشت کنند. این اقدام تا جایی پیش رفت که اتحادیه اروپا بارها و بارها در مورد این تنش‌ها و سرکوب‌های سازمان یافته در بلاروس هشدار داد اما لوکاشنکو این روند را متوقف نکرد و حتی به وخامت و غلظت آن افزود. در این میان آنچه نباید از قلم بیفتد این است که تعویض قدرت در ایالات متحده و ورود جو بایدن به کاخ‌سفید یکی از موضوعاتی است که باعث شد هجمه بر بلاروس افزایش پیدا کند. تیم دموکرات‌های آمریکا علناً از زمان به روی کار آمدنشان در واشنگتن تا به امروز بارها و بارها لوکاشنکو را مورد تهدید سیاسی قرار دادند و حتی بیشترین تحریم‌ها را علیه او و کشورش به کار گرفتند. در این میان اما لوکاشنکو از حربه‌ای دیگر استفاده کرد. او که می‌دانست نمی‌تواند با آمریکا به مقابله بپردازد، سناریویی را پیاده‌سازی کرد که حالا نه تنها صدای لهستان (به عنوان همسایه غربی بلاروس) را درآورده، بلکه سایر اعضای اتحادیه اروپا به خصوص آلمانی‌ها را هم به تکاپو انداخته است. لوکاشنکو همانگونه که مقامات آلمانی می‌گویند، از خطوط هوایی بلاروس برای پرواز مهاجران به آلمان و دیگر کشورهای اروپایی استفاده می‌کند و بر اساس اسنادی که از سوی برلین منتشر شده، او در حال قاچاق مهاجران در ازای دریافت مبالغ هنگفت است. به گفته وزیر خارجه آلمان، اتحادیه اروپا در حال حاضر خطوط هوایی بلاروس را از پرواز در حریم هوایی خود یا فرود در فرودگاه‌هایش منع کرده است و این بدان معناست که برلین و سایر کشورهای اروپایی متوجه شده‌اند که بلاروس در حال قاچاق مهاجران به خاک آنها است. اما در این میان با بسته شدن حریم هوایی اروپا به روی بلاروس، لوکاشنکو و یارانش آرام نشستند و سناریوی دیگر را رقم زدند.

رئیس جمهوری بلاروس پس از انعقاد دکترین اتحاد، با حمله سیاسی به اروپایی‌ها آنها را تهدید کرد که در صورت عدم عقب‌نشینی از مواضع خود، لوله‌های صادرات گاز به قاره سبز را مسدود خواهد کرد و همین ما را به یاد تش روسیه با اروپا بر سر اوکراین می‌اندازد

بازی روسیه با کارت مینسک!

بلاروس از خطوط هوایی خود برای پرواز مهاجران به آلمان و دیگر کشورهای اروپایی استفاده می‌کند و بر اساس اسنادی که از سوی برلین منتشر شده، لوکاشنکو در حال قاچاق مهاجران در ازای دریافت مبالغ هنگفت است

اعمال تحریم‌های اتحادیه اروپا علیه بلاروس به نوعی باعث شد تا لوکاشنکو مهاجران را از طریق مرز زمینی روانه لهستان و سپس سایر نقاط اروپا کند. در همین رابطه وزیر دفاع لهستان چندی پیش اعلام کرد که با افزایش مهاجرت، اقدامات امنیتی لهستان تشدید شده و در حال حاضر شش هزار سرباز لهستانی از مرزهای این کشور با بلاروس محافظت می‌کنند. او در توئیتی نوشت: «تقریباً شش هزار سرباز از لشکرهای ۱۶، ۱۸ و ۱۲ در مرز لهستان و بلاروس در حال خدمت هستند و این سربازان جدید، با محافظت از مرزهای این کشور و جلوگیری از عبور غیرقانونی از آن، به کمک گارد مرزی می‌روند». این آرایش نظامی نشان می‌دهد که اوضاع در مرز مشترک بلاروس و لهستان خیلی بحرانی است؛ به گونه‌ای که گارد مرزی لهستان اعلام کرد که تنها در یک روز ۶۱۲ مورد تلاش برای عبور غیرقانونی از مرزها را ثبت کرده است. از سوی دیگر پارلمان لهستان قانونی را به تصویب رسانده است که به گفته مدافعان حقوق‌بشر، هدف آن پس راندن مهاجران از مرزهای این کشور است؛ اقدامی که با تعهدات این کشور بر اساس قوانین بین‌المللی در تضاد است. ماتئوس موراویکی، نخست‌وزیر لهستان هم که متحد غرب به حساب می‌آید، از اتحادیه اروپا درخواست کرده که جلوی سفر مهاجران و پرواز هواپیمایی بلاروس از خاورمیانه به مینسک را بگیرند چراکه این کشور در حال انتقال مهاجران برای فراری دادن آنها به مرزهای لهستان و سپس اروپا است. روز گذشته (جمعه) هم گروهی متشکل از آمریکا و کشورهای اروپایی عضو شورای امنیت سازمان ملل، همزمان با تشدید تنش‌ها در مرز بلاروس- لهستان، مینسک را به دلیل آنچه آنرا استفاده ابزاری خودخواهانه از مهاجران نامید، محکوم کرد. اما نکته‌ای که در اینجا باید مورد توجه قرار بگیرد و بدون شک ستون فقرات این پرونده به حساب می‌آید، نقش روسیه در این تنش و دمیدم بر آتش این بحران است. توجه داشته باشید که اخیراً ایالات متحده و اروپایی‌ها اعلام کرده‌اند که به دنبال تایید عضویت اوکراین در ناتو هستند و همین موضوع باعث عصبانیت پوتین و روسیه شده است. کرملین بر این عقیده است که اگر غربی‌ها در حال تهدیدِ خارجِ نزدیک مسکو هستند، آنها هم باید هزینه‌های مربوط به خود را پرداخت کنند. به همین دلیلی است که قبل از شروع نزاع میان بلاروس و لهستان، شاهد آن بودیم که پوتین و لوکاشنکو فرمانی را امضا کردند که به موجب آن برنامه دولت اتحادیه روسیه - بلاروس و همچنین «دکترین نظامی دولت اتحادیه» تصویب شد که این دکترین را باید نوعی حمایت روسیه از بلاروس در قبال تحریم‌های غرب دانست. در همین راستا می‌بینیم که رئیس جمهوری بلاروس پس از انعقاد این قرارداد با حمله سیاسی به اروپایی‌ها آنها را تهدید می‌کند که در صورت عدم عقب‌نشینی از مواضع خود، لوله‌های صادرات گاز به قاره سبز را مسدود خواهد کرد. این جدال همان تسویه حسابِ روس‌ها با غرب است اما این تلافی‌جویی با اهرم پناهجویان و کسانی که در دنیا حتی یک سقف بر سرشان نیست، صورت گرفته است.