فرشاد گلزاری

 زمانی که قرار است در مورد یک واقعه سیاسی یا میدانی تحلیل یا گزارشی تهیه شود، نخستین عنصری که در این میان باید مورد نظر قرار بگیرد، پایداری مولفه‌هایی است که در این تحلیل به کاغذ می‌آید. به عبارتی گویا‌تر کسانی که آنالیزور هستند و به صورت نوبه‌ای اقدام به نگارش یک رخداد از مناظر مختلف می‌کنند، باید به گونه‌ای متن خود را تنظیم کنند که هر کس آن را می‌خواند، تا چند روز همچنان در جریان آخرین رویدادها و حتی تحولات آنی قرار بگیرد.

آنچه در این میان برای نگارندگان (خواه در صحنه رویداد باشند، خواه خارج از آن) آزاردهنده است، سیال بودن وضعیت میدانی و سپس تغییر رویدادهای سیاسی در این میان است. به عنوان مثال زمانی که آمریکایی‌ها در سال 2003 میلادی به عراق حمله کردند، نیروهای بریتانیا که مهمترین همپیمان واشنگتن در این جنگ به شمار می‌آمدند از طرق دریا و بندر بصره وارد خاک عراق شدند. همان هنگام عده‌ای از روزنامه‌نگاران ادعا کرده بودند که نیروی دریایی سلطنتی بریتانیا به دنبال فتح مناطق جنوبی و شیعه‌نشین عراق هستند تا بتوانند با آرام کردن آنها، سپس خود را به نیروهای آمریکایی الحاق کنند و سپس به سراغ فتح بغداد بروند. این خبر ظرف چند دقیقه تمام دنیا را درنوردید اما تا تحلیلگران بخواهند این اقدام لندن را از جهات مختلف بررسی کنند، یکباره بمباران 24 ساعته بغداد توسط آمریکایی‌ها شروع شد و تمام تحلیل‌ها به محاق رفت. در تجاوز عربستان سعودی به یمن هم شاهد تعدد و تکرار متغیرهای میدانی و سیاسی بودیم.

روزهای اول جنگ فرودگاه صنعا با سرعت سرسام‌آوری توسط جنگنده‌های ریاض بمباران شد. همان‌‌گاه که رسانه‌های یمن در حال مخابره این پیام بودند، یکباره در عدن اتفاق‌هایی رخ می‌داد که تمام دنیا را مجبور می‌کرد به سمت و سویی دیگر هدایت شوند. این وضعیت در تمام بحران‌هایی که یک سرِ آن به مسائل نظامی و میدانی ربط دارد و سوی دیگرش در گرو مواضع و تصمیمات سیاسی است، تقریباً شبیه هم خواهد بود؛ با این وجود که شدت و عمق آنها با یکدیگر تفاوت دارد.

حالا اما در افغانستان اتفاقی در حال رخ دادن است که یادآور روزهای جنگ عراق و حتی لشگرکشی آمریکایی‌ها در سال 2001 به افغانستان است. طی سه هفته گذشته، روزی نیست که شاهد انتشار خبری از پیشروی طالبان نباشیم و ساعتی نیست که یکی از طرف‌های دخیل در تحولات افغانستان موضع جدید اتخاذ نکنند. علاوه بر این مسائل، دولت و شخصیت‌های سیاسی افغانستان هم خود یکی از محورهایی هستند که مواضعشان دقیقه به دقیقه مسائل کشورشان را دستخوش تغییر می‌کند. در این راستا روز گذشته (چهارشنبه) بن والاس، وزیر دفاع انگلیس در مصاحبه‌ای با دیلی تلگراف اعلام کرد که دولت انگلیس با هر دولتی که در افغانستان روی کار بیاید، به شرط رعایت هنجارهای بین‌المللی مشخص، تعامل خواهد کرد. با این حال بن والاس هشدار داد اگر «آنها» به گونه‌ای رفتار کنند که حقیقتا نقض حقوق بشر باشد، انگلیس در هر رابطه‌ای بازنگری خواهد کرد.

روس‌ها معتقدند که قدرت به صورت مستقیم نباید در اختیار طالبان قرار گیرد، چراکه از نظر مسکو، انگلیسی‌ها فرسنگ‌ها آنطرف‌تر از افغانستان حضور دارند و به زعم آنها لندن به دنبال استقرار طالبان در افغانستان است تا از این طریق منافع و مرزهای روسیه را تهدید کند

طالبان مهره‌ شطرنج افغانستان

واژه «آنها» در سخنان وزیر دفاع انگلیس، اشاره به طالبان است. لندن طالبان را «آنها» خطاب می‌کند و به صورت علنی اعلام کرده که حتی اگر طالبان قدرت را در دست بگیرند، دولت انگلیس آنها را تایید و با آنها کار خواهند کرد.

شکی وجود ندارد که در معادلات سیاسی و میدانی افغانستان، صرفاً انگلیس بازیگر اصلی یا حتی بازیگر اثرگذار نیست؛ بلکه روسیه هم در این میان به عنوان همسایه افغانستان و کشوری که منافع زیادی در این کشور دارد، در حال نقش‌آفرینی خاص خود است. مسکو در این میان به دنبال آن است تا به گونه‌ای بازی کند که دولت افغانستان و طالبان با یکدیگر بر سر یک میز بنشینند و در مورد آینده این کشور بحث و تبادل نظر جدی صورت دهند. در همین راستا ضمیر کابولف، نماینده ویژه روسیه در امور افغانستان روز گذشته (چهارشنبه) در مصاحبه‌ای با خبرگزاری اسپوتنیک در پاسخ به پرسشی درباره اینکه چه زمانی کابل و طالبان وارد مذاکره می‌شوند، اعلام کرد که «از نظر من، دو طرف درگیر در افغاستان در پاییز سال جاری میلادی برای گفتگوهایی سازنده و قابل توجه آماده خواهند شد، اما دو طرف خود را برای مدتی طولانی برای نبرد آماده کرده‌اند و به همین دلیل نمی‌توانند روی یکدیگر حساب کنند».

روس‌ها معتقدند که قدرت به صورت مستقیم نباید در اختیار طالبان قرار گیرد، چراکه از نظر مسکو، انگلیسی‌ها فرسنگ‌ها آنطرف‌تر از افغانستان حضور دارند و به زعم آنها لندن به دنبال استقرار طالبان در افغانستان است تا از این طریق منافع و مرزهای روسیه را تهدید کند

کابلوف در جایی دیگر از این مصاحبه صریحا اعلام می‌کند «اعتقاد ندارد که طالبان به دنبال در دست گرفتن قدرت در این کشور باشد و تنها در پی تقویت موقعیت خود پیش از آغاز مذاکرات صلح است». این سخنان ضمیر کابلوف و بن والاس که از اعضای ارشد دولت روسیه و انگلیس به حساب می‌آیند در حالی یک خوش‌بینی سیاسی نسبت به رفتار طالبان تلقی می‌شود که دیروز (چهارشنبه) ویدئویی در فضای مجازی دست به دست شد که در آن طالبان 22 کماندوی تسلیم شده ارتش افغانستان در استان فرایاب را ظرف مدت کمتر از 1 دقیقه به خاک و خون کشید.

بازنشر این ویدئو در مقیاس‌های عظیم باعث شد تا کمیساریای عالی سازمان ملل در امور پناهندگان نسبت به افزایش درگیری‌ها و بی‌ثباتی در افغانستان هشدار بدهد و از احتمال وقوع یک جنگ داخلی تازه در افغانستان سخن بگوید؛ چراکه بر اساس آمارهای سازمان ملل، از زمان شروع درگیری‌ها در افغانستان سه و نیم میلیون نفر از مردم این کشور آواره شده‌اند. علاوه بر این موضوع دیروز (چهارشنبه) منابع خبری به نقل از یک منبع در دولت افغانستان اعلام کردند که هیئتی رسمی فردا (جمعه) برای مذاکره با جنبش طالبان و مقامات قطر عازم دوحه می‌شود؛ اما بسیاری معتقدند که سفر این هیئت آن هم در اثنای سقوط ولایات افغانستان به دست طالبان، چندان موثر نخواهد بود.

در این میان اگر مجدداً به سخنان وزیر دفاع انگلیس و نماینده ویژه روسیه در امور افغانستان بازگردیم، می‌بینیم که لندن و مسکو به عنوان دو رقیب اصلی در نظام بین‌الملل که از زمان جنگ سرد تاکنون با یکدیگر در جدال هستند، هر کدام در حال پیش بردن سناریوهای خود هستند. انگلیسی‌ها صریحا با مواضع خود از طالبان حمایت کردند ولی روس‌ها معتقدند که قدرت به صورت مستقیم نباید در اختیار طالبان قرار گیرد. از نظر مسکو، انگلیسی‌ها فرسنگ‌ها آنطرف‌تر از افغانستان حضور دارند و به زعم آنها لندن به دنبال استقرار طالبان در افغانستان است تا از این طریق منافع و مرزهای روسیه را تهدید کند. به عبارتی دیگر این همان جدال رقبای سنتی در شطرنج ملتهب کابل است.