فرشاد گلزاری

شاید تنها واقعه‌ای در جهان که به نوعی هنوز هم در حال تکرار است، «جنگ سرد» باشد. رخدادی که تمام دنیا را در ابعاد سیاسی، اقتصادی، امنیتی و نظامی درگیر خود کرده بود و تا همین حالا به نوعی دیگر در حال تکرار است. بسیاری از تحلیلگران و کارشناسان تحولات بین‌المللی که طی سال‌های گذشته  بیشترین تمرکز خود را بر مسائل سازمان‌ها و نهادهای بین‌المللی قرار داده‌اند، معتقد هستند که اساساً مولفه‌هایی در جهانِ‌کنونی وجود ندارد که ما بتوانیم بگوییم جنگ سرد در حال رخ دادن است.

استراتژی امنیت ملی روسیه شامل توسعه همکاری راهبردی با چین و هند و قرار دادن آن در لیست اولویتهای سیاست خارجی روسیه است و نگاه به ایجاد مکانیزم‌هایی برای تضمین امنیت و ثبات منطقه‌ای بر مبنای عدم تعهد در منطقه آسیا-اقیانوسیه دارد

آنها به این مساله استناد می‌کنند که در زمان جنگ سرد، جهان یک دوقطبی محض بود که اتحاد جماهیر شوروی رهبری بلوک شرق را به عهده داشت و ایالات متحده هم بلوک غرب را رهبری می‌کرد؛ اما حالا ما یک نظام چند قطبی در سطح جهانی داریم که به نوعی فرسنگ‌ها از دوران جنگ‌سرد و آن روزها دور شده است. در مقابلِ این نظریه، عده‌ دیگری وجود دارند که دقیقاً بر خلاف دسته اول فکر می‌کنند. این جماعت معتقدند که اگرچه دیگر جهانِ دو قطبی وجود ندارد، اما نمی‌توانیم بگوییم که نظام فعلی بین‌الملل به یک چندقطبی مشخص تبدیل شده است.

این طیف معتقدند که هنوز فاصله زیادی با این تئوری که می‌گوید نظام چند قطبی در جهان تشکیل شده، داریم و در عوض ما با یک جهان «تک - چندقطبی» مواجه هستیم. این منظور از «تک» کدام کشور است، به نظر می‌رسد که اشاره این جماعت به ایالات متحده باشد که بزرگترین ارتش، اقتصاد و تکنولوژی دنیا را در اختیار دارد که واحد پول آنهم سلطه جهانی بر سر تمام مبادلات و مناسبات تجاری افکنده است. اما اینکه کدام قطب‌ها (چند قطبی) در مقابل واشنگتن قرار گرفته‌اند موضوعی است که تفسیرهای زیادی در این میان دارد. بر اساس نظریه‌های فعلی،‌ چین، روسیه و هند به عنوان سه قطب اصلی اقتصادی، نظامی و امنیتی در شرقِ دور به عنوان قطب‌های جدید نظام بین‌الملل در مقابل آمریکا به حساب می‌آیند. درست است که ایالات متحده طی سال‌های اخیر به خصوص در زمان دونالد ترامپ سعی کرد با نزدیک شدن به هند، استرالیا و کانادا به نوعی یک اتحاد جدی و عملیاتی در مقابل چین و روسیه به وجود بیاورد، اما واقعیت اسن است که در این میان روسیه هم بیکار ننشسته است. شکی وجود ندارد که جو بایدن همانند ترامپ، چین و سپس روسیه را در سیبلِ اهداف خود قرار داده اما واقعیت این است که در مقابل، مسکو فعلاً بیشترین ضرر را از روی کار آمدن دموکرات‌ها در کاخ‌سفید کرده است.

 واقعیت این است که اگر نیم نگاهی به تحرک روسها در عرصه سیاسی و نظامی داشته باشیم، به خوبی می‌فهمیم که آنها حدوداً دوبرابر دوران ترامپ در عرصه‌های مذکور فعال شده‌اند. آنها از یک سو باید با ناتو رودررو شوند و از سوی دیگر باید بتوانند مسابقه تسلیحاتی و جنگ دیپلماتیک خود با واشنگتن را مدیریت کنند. بر همین اساس شکی وجود ندارد که کرملین باید راهبردهای کوتاه مدت و میان مدت خود را در قبال غرب و حتی شرق تغییر دهد. بر این اساس اخیراً ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهوری روسیه با امضای خود سند به‌روزرسانی شده مربوط به استراتژی امنیت ملی روسیه را تایید کرده و حکم وی روز شنبه در پرتال اطلاع‌رسانی حقوقی دولت روسیه منتشر شد تا تمام ارکان روسیه به انضمام رقبا و شرکای کرملین متوجه شوند که روسیه در حال تغییر راهبردهایش است.

بازتعریف رقابت و شراکت

واقعیت این است که استراتژی امنیت ملی روسیه یک سند استراتژیک با محتوای تدابیری است که به موجب آن از شهروندان، جامعه و دولت روسیه در برابر تهدیدات خارجی و داخلی در هر حوزه از حیات ملی محافظت می‌شود. چنین سندی نخستین بار در سال ۱۹۹۷ میلادی به امضا رسید و از آن تاریخ تاکنون به صورت مداوم در راستای تحلیل تحولات جدید به روز‌رسانی شده است. آنگونه که رینووستی در گزارش خود نوشته، استراتژی امنیت ملی روسیه به عنوان یک سند برنامه‌ریزی راهبردی اساسی به تعریف منافع ملی و اولویت‌های استراتژیک روسیه و همچنین تعیین اهدافی برای تقویت امنیت ملی این کشور و تضمین توسعه پایدار در بلند مدت می‌پردازد که بخشی از آن صرفاً اقتصادی است که جایگزین نسخه قبلی این سند که اواخر ۲۰۱۵ مورد تایید پوتین قرار گرفت، می‌شود. طبق این سند، با افزایش رقابت پذیری و انعطاف پذیری در قبال تهدیدات داخلی و تهدیدات خارجی و با ایجاد شرایط مناسب برای رشد اقتصادی در نرخ‌های بالاتر از متوسط جهانی، امنیت اقتصادی تضمین می‌شود. همچنین این سند کاهش استفاده از دلار در تجارت خارجی روسیه را یکی از تدابیر برای تامین امنیت اقتصادی این کشور تلقی می‌کند.

سند امنیت ملی روسیه به حفاظت از امنیت سایبری و همچنین فضای مجازی داخلی روسیه اشاره دارد که به گفته منتقدان کرملین، این نوعی اعمال فشار و سانسور مردم و زیر نظر گرفتن خصوص‌ترین حرکات آنها به شمار می‌آید

بخش دیگری از این سند به ناتو و مسائل اطلاعاتی و امنیتی اشاره می‌کند؛ به گونه‌ای که این سند همزمان با اشاره به مفاهیم بحث شده توسط ناتو در قبال امکان استفاده از تسلیحات هسته‌ای در زمان جنگ اعلام می‌کند که این تحول جز به افزایش ریسک‌های امنیتی پیش روی روسیه خدمت نمی‌کند.

همچنین مسکو در این سند اعلام کرده که نظامی سازی خزنده فضا هم در کنار ریسکهای مربوط به تشدید درگیری‌های مسلحانه و تبدیل آنها به جنگهای محلی و منطقه‌ای دخیل کننده قدرت‌های هسته‌ای جهان، در بردارنده خطراتی است. از سوی دیگر این سند به حفاظت از امنیت سایبری و همچنین فضای مجازی داخلی روسیه اشاره دارد که به گفته منتقدان کرملین، این نوعی اعمال فشار و سانسور مردم و زیر نظر گرفتن خصوص‌ترین حرکات آنها به حساب می‌آید که بحث نظارت بر مخالفانی مانند الکسی ناوالنی هم در همین زمره خواهد بود؛ اما الیگارش‌های همراه با پوتین آنرا نوعی حفاظت از شهروندان قلمداد کرده‌اند.

بخش مهم دیگر این سند به تنظیم روابط روسیه با دو قطب قدرتمند جهان امروز اشاره دارد. سند به روز رسانی شده استراتژی امنیت ملی روسیه شامل توسعه همکاری راهبردی با چین و هند و قرار دادن آن در لیست اولویتهای سیاست خارجی روسیه است و نگاه به ایجاد مکانیزم‌هایی برای تضمین امنیت و ثبات منطقه‌ای بر مبنای عدم تعهد در منطقه آسیا-اقیانوسیه دارد؛ امری که دقیقاً به ما نشان می‌دهد که روسها در حال تویت تئوری شرق‌گرایی خود هستند که بدون تردید تنازه کرملین با غرب را افزایش خواهد داد.

این مولفه‌ها به خوبی به ما می‌گوید که نه تنها جنگ سرد در جهانِ «تک - چندقطبی» ادامه دارد بلکه جهات و ابعاد آن به صورت مشهود تغییر کرده است.