فرشاد گلزاری

 اوایل آبان ماه بود که امانوئل مکرون، رئیس‌جمهوری فرانسه با حمایت از بازنشر کاریکاتورهای توهین‌آمیز به پیامبر اسلام (ص) توسط نشریه شارلی‌ابدو، غیرمستقیم کبریت بر انبارِ باروتِ «تکفیر و ترور» زد و بلافاصله چند روز بعد (پنجشنبه هشتم آبان) چندین عملیات انفرادی در اقصی نقاط فرانسه اجرا شد.

این عملیات‌ها که به نوعی شهروندان فرانسوی را مورد هدف قرار داد، عمدتاً با حمله توسط یک مهاجمِ مسلح به چاقو انجام شد و در یکی از آنها هم سلاح گرم استفاده شد که باعثِ تزریقِ یکباره وحشت به قاره‌سبز شد. همه دنیا و به‌خصوص دادستان و پلیسِ ضدتروریسمِ فرانسه در حال تحقیقات و اظهارنظرهای متعدد بودند که یکباره خبر دیگری، کل اروپا (به خصوص اروپای غربی و شمالی) را تکان داد. تنها چند ساعت مانده بود به برگزاری انتخابات ریاست جمهوری آمریکا که رسانه‌های اروپایی گزارش دادند شامگاه دوشنبه (دوم نوامبر) در پی انجام یک حمله تروریستی در وین (پایتخت اتریش) پنج تن از جمله مهاجم این حمله کشته و ۱۷ تن هم به شدت زخمی شدند. ساعاتی بعد از انتشار این خبر، سباستین کورتس، صدراعظم اتریش در کمال‌ناباوری در واکنش به این حمله، تایید کرد که یک اقدام تروریستی رخ داده و مسئول آن را یک «اسلامگرای تندرو» دانست.

اوایل آبانماه و چند ساعت پس از حملات فرانسه، کنسولگری پاریس در جده مورد حمله قرار گرفت و حالا ریاض که خود موسس و ترویج‌دهنده «سَلَفیت جهادی» است، در کمتر از 20 روز دوباره آماجِ حمله قرار گرفته است

در آن هنگام همة دنیا به این فکر می‌کردند که آیا پای داعش به این ماجرا باز خواهد شد یا خیر؟ هیچکس جواب سوال‌ها را نمی‌دانست. فرانسوی‌ها دست داشتن داعش در حملاتی که در کشورشان انجام شده بود را تایید نکردند اما در اتریش این ماجرا به سرعت تغییر ماهیت داد و داعش مسئولیت حمله در وین را به عهده گرفت.

عامل حمله در اتریش یک جوان متولدِ اتریش با ریشه مقدونیه‌ای بود، اما مساله اینجاست که در اتریش، صرفاً یک حمله تروریستی رخ نداد، بلکه حداقل شش حمله در وین به وقوع پیوست و اتفاقاً این حملات در نزدیکی اماکن مسیحیان و یهودی‌ها صورت گرفت. نکته مهم این است که پس از این اقدامِ تروریستی در اتریش، کشورهای عضو اتحادیه اروپا هم دست به کار شدند تا این تهدید را در نطفه خفه کنند.

به عنوان مثال ساعاتی پس از حملة وین، پلیس آلمان و نیروهای واحد ضدتروریسم این کشور روز به خانه و محل کار چهار مرد در شهرهای «کاسل» و «پینه برگ» در نزدیکی هامبورگ یورش بردند و معتقد بودند که این افراد با مهاجم در ارتباط هستند. کمی بعد هم ایزابل گرابر، سخنگوی سرویس اطلاعاتی سوئیس اعلام کرد که در حال همکاری با همتایان اتریشی خود برای بررسی سرنخ‌هایی از ارتباط مهاجمان با اتباع سوئیس است.

در فرانسه هم مقامات اطلاعاتی این کشور اعلام کردند که در حال همکاری با وین در جهت رصدِ افرادی هستند که بیم آن می‌رود به عنوان اعضای احتمالی یک شبکه تروریستی، مظنون به ارتباط با حملات اخیر در سطح اروپا باشند. این به‌هم‌پیوستگیِ امنیتی و اطلاعاتی در اروپا و همکاری‌های چندجانبه در قاره‌سبز، نشان می‌دهد که اروپایی‌ها به دلیل وجود پیمان شنگن و همچنین وجود دستورالعمل‌های همکاری‌های مشترکِ امنیتی، به راحتی می‌توانند خود را از یک بحران نجات دهند یا حداقل محیط را برای مابقی تیمِ اقدام‌های تروریستی قرمز کنند اما واقعیت این است که حملات فرانسه و اتریش گویای پیچیدگی‌های متعدد است.

به عنوان مثال کارل نهامر، وزیر کشور اتریش اعلام کرده که عامل عملیاتِ وین، در ژوئیه گذشته تلاش داشته از فروشگاهی در براتیسلاوا، پایتخت اسلواکی اسلحه و مهمات تهیه کند که از سوی مقامات اسلواکی شناسایی و به مقامات اتریش گزارش می‌شود؛ اما هیچ اتفاقی در قبال او رخ نداده است. همین مساله باعث شده تا رئیس آژانس منطقه‌ای ضد تروریسم وین از سمت خود برکنار و چند مقام دیگر دخیل در تیم تحقیق جابه‌جا شوند.

این خلأهای امنیتی برای اروپا بسیار خطرناک است و حتی احتمال می‌رود که در این ساختار، رخنه‌های امنیتی صورت گرفته باشد.

عامل حمله در اتریش یک جوان متولدِ اتریش با ریشه مقدونیه‌ای بود، اما مساله اینجاست که در اتریش، صرفاً یک حمله تروریستی رخ نداد، بلکه حداقل شش حمله در وین به وقوع پیوست و اتفاقاً حملات در نزدیکی اماکن مسیحیان و یهودی‌ها صورت گرفت

یورش به منافع ریاض!

بدون تردید حمله در خاک فرانسه یا اتریش را باید محصول ضدیتِ مکرون و برخی دیگر از سیاستمدارانِ اروپایی با دین اسلام دانست که به نظرم تحلیل این رویکرد هم مستلزم زمانِ کافی است؛ چراکه اینگونه سخن گفتن (آن هم از سوی سیاستمداران اروپایی و غربی) از روی قصور نیست، بلکه پشت‌پرده‌های بسیار زیادی در این میان وجود دارد.

فارغ از این ماجراها، حملات روز چهارشنبه و پنجشنبه داعش به منافع عربستان در خاک این کشور و هلند، پرونده جدیدی است که نشان می‌دهد این داستان به راحتی و در کوتاه مدت حل و فصل نخواهد شد. بر اساس مستندات موجود، روز چهارشنبه انفجاری در مقبره غیرمسلمانان در جده روی داده که چهار زخمی برجای گذاشته است. این حمله در مراسم بزرگداشت توافق آتش‌بس ۱۱ نوامبر ۱۹۱۸ که به اتمام جنگ جهانی اول منجر شد، رخ داد که در آن سرکنسول‌های کشورهای مختلف و به خصوص سرکنسول فرانسه در جده هم حضور داشته است و گفته شده در میانِ زخمی‌ها، افسرِ امنیتی کنسولگری یونان هم وجود دارد.

در راستای این اقدام، روز پنجشنبه (22 آبان)، پلیس هلند اعلام کرد که ساعت شش صبح به وقت محلی چندین گلوله به ساختمان سفارت سعودی در شهر لاهه شلیک شده، اما کسی در این جریان آسیب ندیده است. براساس گزارش‌ رسانه‌های محلیِ لاهه، تعداد گلوله‌های شلیک شده چیزی حدود 10 تا 15 تیر بوده است اما هنوز اخبار تکمیلی در مورد این حادثه منتشر نشده است.

مساله مهم اینجاست که عملیات اجرا شده در قبرستانِ غیرمسلمانان واقع در جده توسط داعش به عهده گرفته شده است، اما در مورد لاهه هنوز هیچ خبری منتشر نشده. اوضاع در عربستان به حدی به هم ریخته و انتقادها از مقامات امنیتی و دستگاه اطلاعاتی این کشور به حدی اوج گرفته که «محمد بن سلمان»، ولیعهد عربستان سعودی نسبت به این ماجرا و حمله به ساختمان کنسولگری عربستان در لاهه واکنش نشان داده و اعلام کرده هرکس بخواهند دست به عملیات تروریستی بزند و از اظهاراتی برای تحریک به انزجار استفاده کند، مجازات سخت و بسیار دردناکی در انتظارش است.

بخش مهم سخنان او زمانی آشکار شد که گفت: «ما امیدواریم جهان از تحقیر ادیان و حمله به شخصیت‌های مذهبی و ملی تحت شعار آزادی بیان دست بردارد؛ چراکه زمینه خوبی را برای تندروی و تروریسم فراهم می‌کند». این اظهارات به خوبی نشان می‌دهد که سعودی‌ها از ناحیه داعش و سایر جریان‌های بنیادگرای افراطی، احساس خطر می‌کنند؛ چراکه دقیقاً اوایل آبانماه و چند ساعت پس از حملات فرانسه، کنسولگری فرانسه در جده مورد حمله قرار گرفت و حالا ریاض که خود موسس و ترویج‌دهنده «سَلَفیت جهادی» است، در کمتر از 20 روز دوباره آماجِ حمله قرار گرفته است. بدون‌شک که داعش در حال مخابره پیام تهدید به سَلَفِ ناصالحِ خود است؛ چراکه این جریان بارها سعودی‌ها را به تسامح با آنچه که داعش «صلیبیون» می‌نامد، متهم کرده است.