ابراهیم آزادگان، استاد دانشگاه صنعتی شریف:
هفتهای یک استاد، دانشگاه شریف را ترک میکند

مهاجرت بیوقته، هفتهای یک استاد، دانشگاه صنعتی شریف را ترک میکند؛ این یک آمار تکان دهنده از وضعیت مهاجرت اساتید است، وضعیتی که فقط محصول این روزها نیست، سالهاست که دانشگاه شاهد خروج نخبههایش است، نخبههایی که گزینشهای امنیتی صلاحیت علمیشان را رد میکند، از «امضای بیانیه» گرفته تا «مجرد بودن» و «عکس داشتن در کافهای در ایالت متحده»، بهانههایی هستند که هرلحظه یک استاد را به مهاجرت ترغیب میکند یا مانع میشود در دانشگاههای ایران تدریس کند.
در ادامه گفتوگوی خبرآنلاین با ابراهیم آزادگان، استاد دانشگاه صنعتی شریف را در کافه خبر این خبرگزاری میخوانید
وضعیت مهاجرت اساتید در دانشگاه شریف چهطور است؟
در سه سال اخیر ما با یک فاجعه در دانشگاه شریف مواجه شدیم، نزدیک به ۷۰ نفر از اساتید دانشگاه را ترک کردند و هنوز نتوانستیم جایگزین مناسبی برای آنها پیدا کنیم.
منظورتان از ترک کردن همان مهاجرت اساتید است؟
خیلیهایشان میگویند ما برای فرصت مطالعاتی دانشگاه را ترک کردیم، یا برای کنفرانسی به خارج از کشور دعوت شدیم، ولی برنگشتند و سر کلاس نمیآیند.
در ماههای اخیر هم با ترک دانشگاه توسط استادان مواجه بودید؟
این روزها هفتهای یک استاد دانشگاه را ترک میکند، آنها یا مرخصی بدون حقوق میگیرند یا میگویند فعلاً دانشگاه نمیآییم، این آمار را چند رو قبل گرفتم. من فکر میکردم اگر رئیسجمهور ما پرفسور است و معاون اول دولت دکتر عارف یک دانشگاهی هست اتفاقهای خوبی میافتد اما عملاً در دانشگاه هیچ اتفاقی نیفتاد، یعنی یکسال طول کشید که رئیس دانشگاه عوض شود، دراین مدت همان تیم قبلی با همان سیاستگذاری و سیستم امنیتی بسته قبلی به کار خود ادامه دادند، بهتازگی نزدیک دو سه هفتهای هست که رئیس دانشگاه عوض شده است.
آقای دکتر شما هم در دانشگاه شریف وضعیت مشابهی دارید که دانشگاه به قطع همکاری با این قبیل اساتید تمایل داشته باشد؟
خوشبختانه در شریف این اتفاق نیفتاده است، حتی استادهایی که الان سه چهار سال هست که مهاجرت کردهاند هنوز قطع همکاری با این استادان صادر نشده است، واقعیت اینکه قطع همکاری با این اساتید فایدهای ندارد و شاید یک روز برگردند.
ولی بعد از حوادث سال ۱۴۰۱ یک مدلی در دانشگاهها رواج پیدا کرده بود که قرارداد استادان را تمدید نمیکردند، مانند دکتر شریفی زارچی، ماجرا چه بود؟
پرونده دکتر زارچی که ۱۰۰ درصد سیاسی بود، ایشان یک آدم درجه یک علمی هستند، البته ممکن است برخی استادان فرمهای مربوطه را کمی با تاخیر پر کنند. الان ایشان در دانشگاه هستند و بلافاصله بعد از تغییر دولت کارشان درست شد.
یک فضایی ایجاد کردند که انگار استادان دانشگاه با کشور مشکل دارند، درحالیکه استادان دانشگاه روشنفکر هستند و مطالعات مختلفی درباره ایران دارد، بنابراین اظهار نظر میکند، اتفاقاً باید حرف این استادان را شنید، اینها دلسوز کشور هستند، درباره دکتر شریفی زارچی میگفتند که چرا ایشان توئیت اعتراضی مینویسد، اتفاقا به رئیس وقت دانشگاه گفتم خب شما حرف این استاد را گوش کنید ببینید چه چیزی میگوید. این تصور که روشنفکران جامعه ما با حکومت مشکل دارند باید معکوس شود، این افراد وطن و کشورشان را دوست دارند.
چه عواملی هست که استادان را به مهاجرت سوق میدهد؟
هم شرایط اجتماعی و سیاسی دخالت دارد و هم حقوقی که دریافت میکنند از عوامل مهاجرت است، امروز کسیکه ۳۰ سال زحمت کشیده و درس خوانده و مدارج علمی را سپری کرده حقوقی برابر با یک کارمند در دانشگاه دریافت میکند.
یکی از بچههای سمپاد بود که پزشکی دانشگاه تهران قبول میشود، بعد به فلسفه علاقهمند شد و رفت آمریکا دکترای فلسفه گرفت، کسیکه خیلی عاشق ایران بود، اتفاقا چند سالی آمد در دانشگاه ما تدریس کرد و با همین موارد مواجه شد، یعنی برای امضا کردن چندتا بیانیه با او قطع همکاری کردند و مجدد به آمریکا برگشت.
یک مورد دیگر به شما بگویم، کسیکه در فلسفه دکترای خودش را از دانشگاه پرینستون گرفته باشد کم داریم، این فردی که به شما میگویم دکترای خودش را از این دانشگاه گرفت، با او صحبت کردم که برای تدریس به دانشگاه شریف بیاید و اتفاقا قبول هم کرد، یک ترمی در دانشگاه درس داد و مورد تایید هیات جذب هم قرار گرفت، اما گزینش اجازه نداد، فکر میکنید چرا؟ رفته بودند از او یک عکس پیدا کرده بودند که با چندتا دختر و پسر در امریکا رفته بود کافه، البته اصل ماجرا این بود که نمیخواستند اجازه بدهند کسیکه در آمریکا تحصیل کرده در دانشگاه تدریس کند و آن عکس را بهانه کردند.
یک مورد دیگر هم فارغ التحصیل فلسفه در دانشگاه سوربن بود، به ایران برگشت برا تدریس اما رسما به او گفته بودند اصلاً برای چه برگشتی، ما در ایران هیچ وقت به شما کار نمیدهیم، ما اجازه نمیدهیم تفکرات شما در دانشگاه تدریس کند.
کنترل دست افرادی هست که اصلاً نمیدانند دانشگاه چیست
در واقع نگاه امنیتی در دانشگاه به سواد و دانش ارجعتر است؟
مخصوصاً در علوم انسانی نگاه امنیتی خیلی شدید سبب شده افراد درجه یک را از دست بدهیم و افراد ضعیف در دانشگاهها بمانند، برای همین ما در علوم انسانی رشد نمیکنیم و دائم حرفهای تکرارب میزنیم.
درخصوص مهاجرت دانشجویان چهطور آماری دارید؟
دانشجویان دانشگاه شریف جزو بهترینها هستند، اگر از همان در ورودی دانشگاه به او بیاحترامی شود دانشجو احساس نمیکند در خانه خودش است، اگر دانشگاه پر از دوربین باشد و نیروهای حراست به دانشجو گیر بدهند یا وضعیت سیستم آموزشی با مقررات سختگیرانه دائماٌ دانشجو را اذیت کند او احساس درخانه بودن را ندارد، در چنین وضعیتی دانشجو میداند که آمده است دانشگاه درس بخواند و بعد مهاجرت کند، من خودم ورودی سال ۱۳۷۴ دانشگاه شریف بودم، یکی دو سال قبل امار گرفتیم که از ۱۲۰ نفر همکلاسیهایمان چند نفر در ایران ماندهاند، فقط ۱۲ نفر در ایران هستیم. من خودم با مهاجرت مشکل دارم و معمولاً بهکسی توصیه مهاجرت نمیکنم.
میخواهم بگویم وقتی از همان اول به لباس دانشجو گیر بدهی، آن هم با کلی دوربین و نیروهای امنیتی روی دانشجو نظارت داشته باشی او در دانشگاه نمیماند، تازه سال ۱۴۰۱ به دانشگاه حمله هم کردند، این اقدامات سبب میشود دانشجو احساس نکند کشور برای خودش است.
سال ۱۴۰۱ در دانشگاه شریف روزهای سختی را سپری کردید؟
خیلی.
از چه منظر؟
از هر نظری سخت بود، اول اینکه به دانشگاه حمله شد، خیلی از اساتید و دانشجویان را بیعلت زدند، بعد مجموعه مدیریت دانشگاه با اساتید همراهی نمیکرد، دانشجوها خیلی ناراحت بودند، فضای امنیتی خیلی شدیدی در دانشگاه برقرار بود، ورودی دانشگاه صد نفر صف ایستاده بودند تا وارد دانشگاه شوند.
بعد از آن حوادث همایشی در دانشگاه شریف برگزار شد و دانشجوها و اساتید ایدهی «بمانیم و بسازیم» را مطرح کردند، هنوز این ایده در شریف قدرت دارد؟
متاسفانه فضای ناامیدی شدیدی در دانشگاه برقرار است، آخرین امیدمان همین تغییر دولت بود، مدتی قبل بههمراه تعدادی از اساتید به دیدن دکتر عارف (معاون اول دولت) رفته بودیم، آنجا گفتیم که ما آخرین تک تیراندازهای قوم امیدوار هستیم، ولی فضای دانشجویی و استادی در دانشگاه خیلی نا امید است.
دیدگاه تان را بنویسید