فرشاد گلزاری

 علیرغم آنکه بسیاری از تحلیلگران معتقد بودند واکنش‌ها به توافق امارات و اسرائیل از منحنی غیرقابل منطقی تبعیت خواهد کرد و شیب آن صعودی می‌شود، شاهد آن هستیم که شدت موضع‌گیری‌ها غیر از چند روز اول صعودی نبود و از جهتی دیگر نزولی هم نشد! این رخداد حتی در مورد معامله قرن که بسیاری از کشورهای عربی و اسلامی از پشت‌پرده آن خبر داشتند هم اتفاق نیفتاد؛ به گونه‌ای که در آن زمان به مدت دو هفته، بسیاری از کشورها، نهادها و مقامات ریز و درشت دنیا علیه این اقدام موضع گرفتند و اظهارات به حدی تند شد که تمام روزنامه‌ها و رسانه‌های دنیا هر روز برای مدت یک ماه خوراک کافی برای هدایت یا انحراف افکاری عمومی را در اختیار داشتند.

سعودی‌ها به هر ترتیب توانستند دفتر اصلی اتحادیه عرب را در جده بنا کنند تا از این طریق به کل دنیا بگویند که ما، گرداننده این نهاد هستیم و بالطبع سیاست‌های آن هم توسط «ما» طرح‌ریزی می‌شود

در وضعیت کنونی که امارات و رژیم ‌صهیونیستی با هم کنار یک میز نشسته‌اند و بلافاصله هم اولین توافق‌‌های خود را به امضا رساندند، این موضوع هم تا حدود زیادی از سوی رسانه‌های مطرح و نام آشنای دنیا از پنجشنبه گذشته تاکنون از ابعاد مختلفی مورد تحلیل قرار گرفته است. طبیعتاً رسانه‌های غربی این توافق را رد نمی‌کنند و همینطور آن را تایید هم نمی‌کنند. از منظر آنها اعلام این توافق که توسط دونالد ترامپ انجام شد یک سناریوی داخلی به حساب می‌آید که کارت بازی او در برابر دموکرات‌ها قلمداد می‌شود. این کارت بازی به حدی برای ترامپ مهم است که روزنامه‌های آمریکا از آن با عنوان «مُهره راهبردی» نام می‌برند و معتقدند که توافق امارات و اسرائیل به مثابه یک کپسول اکسیژن برای حاکم کاخ‌سفید در فضای مه‌آلود فعلی آمریکا به شمار می‌رود.

اینکه چرا آمریکا از منظر بسیاری از رسانه‌ها و تحلیلگران مطرح دنیا در این پروژه حکمِ حاشیه‌نشین را دارد، موضوعی است که باید آن را در ماهیت موضوع توافق و طرفین آن دنبال کرد. درست است که معامله قرن اساساً توسط آمریکایی‌ها و با هماهنگی کامل اسرائیلی‌ها توسط جرد کوشنر (داماد و مشاور ترامپ) به دنیا معرفی شد، اما واقعیت این است که واشنگتن در پشت پرده، تمام تبعاتِ عادی‌سازی و تثبیت رابطه خود با اعراب را به تل‌آویو و تیم نتانیاهو گوشزد کرده است. انها به خوبی می‌دانند که چه پیامدی در این بین برای منطقه و حتی منافع ایالات متحده در راه است و حتی به خوبی می‌دانند که سرویس اطلاعاتی اسرائیل (موساد)، در برخی از پرونده‌ها و پروژه‌های موجودِ منطقه‌ای، اطلاعات حیاتی را به همتای آمریکایی‌خود یعنی سازمان سیا ارائه نمی‌دهد! این لاپوشانی بازی‌های نتانیاهو و تیم او، به خوبی برای مدیران ارشد سازمان سیا روشن است، اما مساله اینجاست که در این مسیر اسرائیل فقط به آمریکا تکیه نکرده است. اگر بپذیریم که رابطه اعراب با اسرائیل از حدود پنج دهه پیش برقرار بوده است، باید به این موضوع مهم اشاره کنیم که سردمدار این رابطه، عربستان سعودی بوده است. ریاض با اتخاذ عنوان «برادر بزرگتر» برای خود، توانسته طی سال‌های اخیر نفوذ خودش را نه تنها در بین کشورهای اسلامی، بلکه در بین تمام سرزمین‌هایی که به زبان عربی سخن می‌گویند افزایش دهد و این مساله در لایه‌های تصمیم‌‌گیرنده و همچنین نهادهای منطقه‌ای تاثیر زیادی داشته است. به عنوان نمونه دو سازمان منطقه‌ای که از آنها به عنوان نهادهای عربی و اسلامی نام برده می‌شود و تاثیر زیادی بر معادلات منطقه دارد، شورای همکاری خلیج فارس و اتحادیه عرب است که به زعم بسیاری از تحلیلگران موضع آنها در قبال توافق امارات و اسرائیل، انفعالی بوده است.

ریاض از سال 2011 و 2012 به بعد که بهار عربی در کشورهای آفریقایی مانند مصر، تونس و یمن اتفاق افتاد، به دنبال آن بود که بتواند، نفوذ خود در شورای همکاری خلیج فارس و اتحادیه عرب را به بالاترین سطح موجود برساند

سکوتی که تخریبِ منطقه‌ای دارد!

روز گذشته (دوشنبه) «مجتهد»، فعال معروف توئیتری عربستان با انتشار پیامی فاش کرد که سازشی میان محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان و آمریکایی‌ها درباره انتصاب وی به عنوان پادشاه این کشور وجود دارد. او نوشته است که سازش در چارچوب اجبار مخالفان به بیعت با بن سلمان به عنوان پادشاه عربستان در مقابل عادی‌سازی روابط با اسرائیل در جریان است. مجتهد در ادامه فاش کرد که اختلاف میان دو طرف بر سر این مسأله است که آمریکایی‌ها می‌گویند اول عادی‌سازی روابط با اسرائیل صورت بگیرد اما بن سلمان ابتدا خواستار بیعت با او به عنوان پادشاه است! این در حالیست که پس از توافق اسرائیل و امارات، اکنون این رژیم به عربستان چشم دوخته‌ است، هرچند که بحرین در راس لیست اسرائیل برای عادی‌سازی روابط قرار دارد و روابط محرمانه‌ای نیز میان دو طرف وجود دارد. در همین راستا، روزنامه عبری زبان یدیعوت آحارونوت گزارش داد که  طرح بزرگ اسرائیل، پیش رفتن به سمت برقراری روابط با عربستان به عنوان مهمترین کشور عرب حوزه خلیج (فارس) است.

در امتداد این مساله، بنیامین نتانیاهو در سخنانی در فرودگاه بن گوریون واقع در تل‌آویو اعلام کرد که این رژیم درصدد پرواز مستقیم از اراضی اشغالی به امارات از طریق حریم هوایی عربستان است. گویا همه چیز به عربستان بستگی دارد اما مساله مهم این است که سعودی‌ها مشغول کار دیگری هستند. ریاض از سال 2011 و 2012 به بعد که بهار عربی در منطقه و کشورهای آفریقایی مانند مصر، تونس و یمن اتفاق افتاد، به دنبال آن بود که بتواند به هر طریقی که شده، نفوذ خود در شورای همکاری خلیج فارس و اتحادیه عرب را به بالاترین سطح موجود برساند و این دقیقاً همان چیزی است که امروز در سکوتِ روسای این نهادها شاهدش هستیم. سعودی‌ها به هر ترتیب توانستند دفتر اصلی اتحادیه عرب را در جده بنا کنند تا از این طریق به کل دنیا بگویند که ما، گرداننده این نهاد هستیم و بالطبع سیاست‌های آن هم توسط «ما» طرح‌ریزی می‌شود. بارها و بارها طی سال‌های گذشته شاهد بودیم که روسای اتحادیه عرب و شورای همکاری خلیج فارس تماماً با نفوذ پادشاه عربستان و مهره‌های پشت‌پرده سعودی انتخاب شده تا آنها بتوانند مواضع خود را از دهان کشورهای عضو بازگو کنند.

حالا هم همین روند ادامه دارد. مهره‌های این دو نهاد تماماً از سوی سعودی‌ها خریداری شده‌اند؛ به عنوان مثال احمد ابوالغیط که حالا دبیرکل اتحادیه عرب است، روزی وزیر خارجه دولت حسنی مبارک در مصر بود که سراپا در خدمت ریاض و دربار سعودی قرار داشت. همین اتحادیه عرب چندی پیش، همگام با ایالات متحده، حزب‌الله لبنان را یک نهاد تروریستی خواندند که به خوبی نشان می‌دهد اسرائیل از طریق سعودی‌ها در حال مهندسی سیاست‌ها و افکار عمومی منطقه هستند.

مساله اینجاست که از زمان اعلام عادی‌سازی روابط امارات و اسرائیل تاکنون، سعودی‌ها هیچ موضع درستی اتخاذ نکرده‌اند و همین رفتار را از سوی شورای همکاری خلیج فارس و اتحادیه عرب شاهد هستیم. بنابراین سکوتِ این نهادها را باید به نوعی سیاستِ مهندسی شده از سوی سعودی‌ها دانست که درون‌مایة آن گام برداشتن و هماهنگی کامل به نفع واشنگتن و تل‌آویو است. این روند بدون تردید اگر ادامه پیدا کند می‌تواند به امنیتی شدن منطقه بینجامد حتی ممکن است شدت عمل گروه‌های فلسطینی علیه منافع اسرائیل افزایش پیدا کند که همه اینها مرهون اقدامات مخرب عربستان و سکوتِ به اصطلاح راهبردی آنها در قبال رابطه امارات و اسرائیل است.