فرشاد گلزاری

«ممکن است کروناویروس جدید هرگز از بین نرود». این عبارت کوتاه و البته ترسناک توسط یک سیاستمدار آمریکایی یا یک پزشک اروپایی گفته نشده، بلکه منشأ آن سازمان بهداشت جهانی است! عبارتی که هر شخصی آن را می‌خواند به اضطراب و استرس میافتد و کمی بعد به هزاران مساله خُرد و کلانِ اقتصادی، اجتماعی و حتی سیاسی فکر می‌کند؛ دستِ آخر در خلوت خود به این فکر می‌افتد که چگونه در سدة بیست و یکم، یک ویروس که با ذره‌بین هم به سختی می‌توان آن را دید، دنیا را به هم ریخت. اینکه چرا سازمان بهداشت جهانی دست به اعلام چنین موضعی زده، موضوعی است که ریشه در سیاست جدید دولت‌ها در قبال کرونا دارد. به گونه‌ای که همزمان با اقدامات برخی کشورها در راستای کاهش تدریجی محدودیت‌های اعمال شده به منظور کنترل کروناویروس، سازمان بهداشت جهانی صریحا اعلام کرده که ممکن است این ویروس هرگز به‌طور کامل از بین نرود! این سازمان (روز پنجشنبه) هشدار داده که کروناویروس جدید ممکن است هرگز از بین نرود و مردم سراسر جهان باید نحوه تعامل و گذران زندگی با این ویروس را یاد بگیرند. اینکه هشدارِ سازمان بهداشت جهانی تا چه حد درست است یا اینکه تا چه میزان مواضع این سازمان عاری از سیاست‌بازی در سطح کلان بوده، مساله‌ای است که تمیز و تشخیص دادنِ آن بسیار مشکل است و تا زمانی که به پشت‌پرده‌ها دسترسی نداشته باشیم، نمی‌توانیم چیزی بفهمیم یا از آن سخن بگوییم. مساله مهم اینجاست که هشدارها و ماهیت سازمان بهداشت جهانی در این ایام بیش از آنکه به داد مردم سراسر جهان برسد، به یک ابزار سیاسی تبدیل شده؛ طبیعی است که یک سرِ این ابزار یا اهرم فشار در دست ایالات متحده قرار دارد و سوی دیگر آن در دست چین است. برای هیچکس این موضوع قابل هضم نیست که یک نهادِ بین‌المللی که ماهیت آن زنده نگه داشتند میلیاردها انسان یا حمایت از آنهاست، تا به این حد به یک سوژه سیاسی برای منازعه دو غول اقتصادی جهان تبدیل شده باشد. اینجاست که مخالفان جهانی شدن (Globalization) صدایشان درمی‌آید و با لبخندهای تلخ به همگان می‌گویند: این هم تاوان جهانی شدن و اعتماد به سازمان‌ها و پیمان‌های بین‌المللی!

ترامپ سعی دارد اهرم تحریم‌ها علیه پکن را فعال کند و از جهتی دیگر به دنبال آن است تا در آستانه انتخابات 2020 بتواند از این طریق 36 میلیون بیکارِ آمریکایی که نتیجه شیوع کرونا هستند را مجدداً با خود همراه کند

شمشیر ترامپ از رو بسته شده؟!

مساله نزاع میان چین و ایالات متحده بر سر کرونا، موضوعی است که مبدأ آن سازمان بهداشت جهانی بود ولی روز به روز ابعاد این منازعه تغییر کرده و می‌کند. به  عنوان مثال خبرگزاری رویترز روز گذشته (جمعه) اعلام کرد در حالی که دو کشور استونی و آلمان تلاش جدیدی را به منظور ارائه یک قطعنامه اعمال آتش‌بس جهانی جهت مقابله با شیوع کروناویروس به جریان انداختند این تلاش آنها نه تنها تاثیری بر رفع بن‌بست میان «آمریکا و چین» در شورای امنیت سازمان ملل بر سر این قطعنامه نداشت بلکه بن‌بست میان این دو ابرقدرت جهان بر سر مساله کروناویروس را عمیق‌تر ساخت. دعوای پکن و واشنگتن  به اینجا (شورای امنیت) ختم نمی‌شود، بلکه کار به جایی رسیده که در دو محور مجدداً شاهد درگیری میان دو طرف هستیم: 1- محور سیاسی 2- محور اقتصادی.

در محور سیاسی ما شاهد آن هستیم که کاخ‌سفید دو طیف از سیاست‌ها را علیه پکن اتخاذ کرده است. طیف نخست، مباحثی است که آمریکایی‌ها در مقیاس جهانی علیه چین به کار گرفتند. نمونه علنی این موضوع همان بحث قطع کمک‌های واشنگتن به سازمان بهداشت جهانی است که در رأس آن حمله به چین قرار داشت؛ به عبارتی دیگر ترامپ با این اقدام سعی کرد تا یک هجمه روانی با درون‌مایة سیاسی در وسعت جهانی علیه پکن به راه بیندازد که به نظر می‌رسد تا حد زیادی موفق شد. از سوی دیگر ترامپ توانست یک جوِ ضد چینی را در سطح رسانه‌های دنیا به راه بیندازد ولی دموکرات‌های آمریکا این موضوع را به خوبی می‌دانند که رقیب انتخاباتی آنها در حال شلوغ‌کاریِ سیاسی است. او به نوعی توانسته یک جو جهانی علیه چین به راه بیندازد و به همه بگوید که مقصر اصلی در مورد اپیدمی کرونا و تبدیل آن به پاندمی، چین است!

طیف دوم از راهبردهای سیاسی آمریکا در قبال چین، مسائل داخلی است. توجه داشته باشید که سلسله اقدامات ترامپ علیه چین، تا حد زیادی صرفه داخلی دارد. به عنوان مثال روز گذشته (جمعه) سنای آمریکا طرحی را تصویب کرد که در آن از دولت دونالد ترامپ خواسته شده در برابر «سرکوب اقلیت مسلمانان اویغور» پاسخ قوی‌تری به چین نشان داده و تحریم‌هایی را علیه مقام‌های پکن اعمال کند. این طرح که توسط مارکو روبیو، سناتور جمهوریخواه آمریکایی به سنا ارائه شده، تازه‌ترین تلاش واشنگتن برای تنبیه پکن به موازات تشدید اتهام‌زنی ترامپ به چین درباره ویروس کرونا بوده است. طرح مذکور را باید یک بازی حزبی در داخل آمریکا دانست که ترامپ با استفاده از آن سعی دارد در وهلة اول افکار عمومی را با خود همراه کند و به همه بگوید که او در مقابله با کرونا سوء‌مدیریت نداشته است و در وهله دوم به دنبال آن است تا جوی را علیه چین در داخلِ خاک آمریکا به راه بیندازد و پکن را وادار به اعتراف کند.

ترامپ توانست یک جوِ ضد چینی را در سطح رسانه‌های دنیا به راه بیندازد و به همه بگوید که مقصر اصلی در مورد اپیدمی کرونا و تبدیل آن به پاندمی، چین است!

اما در محور اقتصادی ترامپ به دنبال مسائل دیگری است. او سعی می‌کند که اهرم تحریم‌ها را مجدداً علیه پکن فعال کند و از جهتی دیگر به دنبال آن است تا در آستانه انتخابات ریاست جمهوری 2020 آمریکا بتواند از این طریق 36 میلیون بیکارِ آمریکایی که نتیجه شیوع کرونا هستند را باز هم با خود همراه کند. اینکه دیده می‌شود چند روز پیش پیتر ناوارا، دبیر سیاست‌های تجاری کاخ سفید، از موضوع اعمال تعرفه‌های جدید بر واردات کالاهای چینی دفاع می‌کند و دلیل اتخاذ این تصمیم را مقصر شناخته شدن پکن در مورد شیوع کرونا می‌داند، یا اینکه ترامپ، قانون ممنوعیت فعالیت فروش و همکاری شرکت‌های مخابراتی چینی نظیر هواوی و زد.تی.ای در این کشور که در ماه می سال ۲۰۱۹ تصویب و اعلام شد، را برای یک سال دیگر نیز تمدید می‌کند، نشان از آن دارد که مجدداً جنگ تجاری شروع شده است. از سوی دیگر پس از آنکه رئیس‌جمهوری آمریکا، چین را تهدید به احتمال قطع روابط پکن و واشنگتن کرد، ژائو لیجیان، سخنگوی دستگاه دیپلماسی چین روز گذشته (جمعه) به این اظهارات واکنش نشان داد و خواهان آن شد که آمریکا موضع متعادل‌تری در پیش بگیرد. این در حالیست که ترامپ علاوه بر چین، در حال حمله به دموکرات‌های آمریکا هم هست. به صورتی که مجلس نمایندگان آمریکا قرار است یک بسته تاریخی حمایت‌های مالی مرتبط با شیوع کروناویروس به ارزش سه تریلیون دلار را به تصویب برساند، اما کاخ‌سفید تهدید به وتوی این بسته حمایتی کرده است. در این بین بسیاری از آمریکایی‌ها اعلام کرده‌اند که در انتخابات 2020 به جو بایدن رای خواهند داد و همین موضوع به یک چالش جدی برای ترامپ تبدیل شده است. به هر ترتیب حملة ترامپ به چین و اقدامات او نشان می‌دهد که «دعوای اپیدمیک» میان ایالات متحده و چین تا دمِ انتخابات 2020 ادامه خواهد داشت؛ چراکه ترامپ از این طریق به دنبال اغنای افکار عمومی است.