فرشاد گلزاری

 آنچه در عراق طی دو روز گذشته تاکنون رخ داد، اگرچه از دید بسیاری از مفسران و تحلیلگران یک واقعه سیاسی و اجتماعی با درون‌مایه‌های امنیتی است؛ اما ریشه این تحولات که حمله هوایی آمریکا به کتائب حز‌ب‌الله (از زیر مجموعه‌های حشدالشعبی) به حساب می‌آید، این اجازه را به ما می‌دهد که وقایع فعلی این کشور را یک «تراژدی تلخ» بخوانیم. تراژدی که به خوبی نشان می‌دهد سیاسیون عراق به قدری درگیر نزاع‌ها و سهم‌خواهی‌های داخلی هستند که نمی‌توانند در مورد تجاوز نظامی ایالات متحده به یکی از نیروها و جریان‌های بومی تاثیرگذار در عرصه سیاسی و خصوصاً امنیتی به یک جمع‌بندی کامل، مفید و عاقلانه برسند. درست است که شروع‌کننده این تنش نظامی - سیاسی واشنگتن بوده و در گذشته هم چنین سناریوهایی را از سوی ایالات متحده شاهد بوده‌ایم، اما واقعیت این است که مقامات سیاسی بغداد (به عنوان هدایت‌کننده و تشکیل‌دهنده ساختار حاکمیتی، اجرایی و مقنن عراق) در موضع‌گیری‌های خود به گونه‌ای عمل کردند که یک دوگانگی آشکار را نمایان می‌کند. به عنوان مثال «مقتدی صدر» رئیس ائتلاف سائرون (ائتلاف اصلی در پارلمان عراق که بیشترین کرسی را در اختیار دارد) اخیراً پس از صف‌کشی نیروهای حشدالشعبی در مقابل سفارت آمریکا واقع در بغداد اعلام کرده که تحصن‌کنندگانی که در مقابل سفارت آمریکا هستند، با این کار خود مطالبه‌گری مردم عراق که در میدان التحریر بغداد حضور دارند را بایکوت کردند!

به موازات همین وضعیت، «ایاد علاوی»، رئیس ائتلاف الوطنیه عراق روز گذشته (چهارشنبه) در بیانیه‌ای اصلاح توافقنامه حضور نیروهای خارجی در عراق و یا لغو آن و در صورت نیاز تنظیم توافقنامه امنیتی جدید را به شکلی که تمامی این نیروها تحت مدیریت و فرماندهی دولت عراق باشند، خواستار شد! اگر به اظهارات علاوی به صورت جزئی نگاه کنیم به خوبی می‌بینیم که او همانند گذشته یک موضع مشخص اتخاذ نکرده است؛ به گونه‌ای‌که در سخنانش کاملاً مشخص است سخن از طرحی به میان آورده که هدفش ابقا (و نه اخراج) نیروهای آمریکایی‌ است و حتی اعلام می‌کند که نباید توافق نظامی و امنیتی بغداد - واشنگتن از بین برود و درنهایت باید این توافق‌نامه از نو نوشته شده و درنهایت بندهای آن اصلاح شود. گویا علاوی که روزی متهم به خیانت علیه امنیت ملی عراق بوده و ارتباطش با سعودی‌ها کاملاً مشخص و مبین است، نمی‌داند که نیروهای نظامی آمریکا نه تنها ساختار نظامی عراق را قبول ندارند بلکه به هیچکس جز خودشان وفادار نیستند. همگان به یاد دارند که آمریکایی‌ها پس از لشگر‌کشی به عراق در سال 2003، تمام تسلیحات سنگین به جا مانده از دولت بعث صدام را به نفع خود ضبط کردند و چندی بعد همان تسلیحات را در ازای نفت، به ارتش عراق که هنوز رگه‌های بعثی داشت، فروختند.

اینکه در بغداد چه خبر است و دقیقاً چه اتفاقی رخ داده و رخ خواهد داد، موضوعی است که هیچکس نمی‌تواند از آینده آن سخن بگوید و دلیل این ابهام، چیزی نیست جز خط‌دهی خارجی، گسست سیاسی در داخل عراق و انفعال و ضدیت احزاب و جریانات سیاسی با یکدیگر 

سناریوی آمریکا برای اعزام نیرو به خاورمیانه چیست؟  

اینکه در بغداد چه خبر است و دقیقاً چه اتفاقی رخ داده و رخ خواهد داد، موضوعی است که هیچکس نمی‌تواند از آینده آن سخن بگوید و دلیل این ابهام، چیزی نیست جز خط‌دهی خارجی، گسست سیاسی در داخل عراق و انفعال و ضدیت احزاب و جریانات سیاسی با یکدیگر که مجموعاً باعث شد ایالات متحده بر اساس آنچه که از قبل در نظر داشت اوضاع را مدیریت کند. در این میان وزارت دفاع آمریکا بامداد چهارشنبه (به وقت تهران) اعلام کرد واشنگتن در واکنش به حوادث عراق قصد دارد ۷۵۰ سرباز آمریکایی را در خاورمیانه (غرب آسیا) مستقر کند. در این میان مارک اسپر، وزیر دفاع آمریکا گفته نیروهای ایالات متحده آماده‌ استقرار در خاورمیانه ظرف روزهای آینده هستند. در این راستا شبکه خبری ای‌.بی‌.سی‌ مدعی شد پنتاگون، بعد از حوادث اخیر مقابل سفارت آمریکا در بغداد، قصد اعزام نظامیان بیشتر به منطقه را دارد. اما آنچه در این میان توجه بسیاری از محافل را به خود جلب کرد، انتشار خبر اعزام احتمالی 4000 نظامی آمریکا به خاورمیانه میانه است که از سوی فاکس نیوز منتشر شد! 

اینکه خبر استقرار 4000 نظامی آمریکایی در خاورمیانه تا چه حد صحت دارد موضوعی است که نیاز به بررسی منحنی‌هایی از قبیل دکترین سیاسی و امنیتی آمریکا در سال 2020 و همچنین اهداف میان مدت ایالات متحده در منطقه دارد اما جالب اینجاست که این خبر از سوی رسانه‌ای (فاکس نیوز) منتشر می‌شود که بیشترین چسبندگی و نزدیکی را به محافظه‌کاران آمریکا و خصوصاً دولت فعلی ایالات متحده به مرکزیت ترامپ دارد. بر همین اساس دو نظریه در مورد ادعای فاکس نیوز مبنی بر اعزام 4000 نظامی آمریکا به خاورمیانه طی روزهای آینده وجود دارد؛ نخست اینکه این خبر به دلیل نزدیک بودن فاکس نیوز به شخص ترامپ و تیم او به نوعی یک اعلام جنگ با درون مایه حزبی است که در وهله اول می‌خواهد خطای استراتژیک خود در حمله به حشدالشعبی را توجیه کند و در وهله دوم (خصوصاً در آستانه انتخابات ریاست‌جمهوری 2020) به دموکرات‌ها و مردم ایالات متحده بفهماند که ترامپ، کماکان به دنبال اجرایی کردن وعده‌های انتخاباتی خود است که البته این موضوع با شعار وی مبنی بر پایان دادن به جنگ‌های بی‌نتیجه که توسط ترامپ مطرح شده بود،‌ تضاد دارد. 

مرزهای عراق و سوریه، پروژه جدید آمریکا

مساله دوم این است که جمهوریخواهان از طریق فاکس نیوز به دنبال پمپاژ ترس و وحشت در فضای افکار عمومی خاورمیانه و خصوصاً عراق و سوریه هستند. در این میان باید متوجه بود که پس از شروع تحصن مقابل سفارت آمریکا در بغداد، 100 نفر از کماندوهای نیروی دریایی آمریکا در این سفارتخانه هلی‌بُرن شدند تا از کارمندان و ساختمان سفارت محافظت کنند؛ اما این موضوع را باید به نوعی مانور قدرت نظامی آمریکا علیه دولت و مردم عراق و پس از آن اعلام هشدار به متحدان منطقه‌ای بغداد قلمداد کرد. در این مسیر چندی پیش شاهد آن بودیم که گذرگاه‌ بوکمال و القائم در مرز مشترک سوریه و عراق پس از 8 سال تعطیلی مجدداً راه‌اندازی شدند و همین موضوع باعث شد اسرائیل و آمریکا نسبت به این موضوع واکنش تند نشان دهند؛ چراکه بر اساس داده‌های موجود، آمریکایی‌ها معتقدند که باز شدن این گذرگاه به نوعی باعث شده تا مسیر عبور و مرور جدید از داخل خاک ایران تا سوریه و ساحل دریای مدیترانه ایجاد شود و همین موضوع علاوه بر تهدید امنیت و ماهیت اسرائیل، باعث اشراف اقتصادی و افزایش نفوذ ایران در منطقه می‌شود. به همین دلیل است که طی ماه‌های اخیر آمریکایی‌ها چندین بار نیروهای خود را از مرز عراق و سوریه عبور دادند و جالب اینجاست که حمله اخیر آمریکا به حشدالشعبی دقیقاً در گذرگاه القائم اتفاق افتاد.

واشنگتن به دنبال سوژه‌ای بود تا بتواند به‌رغم آنکه می‌گوید از سوریه و مرزهای عراق خارج شده، مجدداً نیروهای خود را وارد منطقه کند که سناریوهای بعدی آن همچنان مشخص نیست        

این روند به خوبی نشان می‌دهد که هدف آمریکا از ضربه زدن به حشدالشعبی آن هم با انجام عملیات هوایی، فقط تلافی کشته شدن یک پیمانکار این کشور در پایگاه کی-1 کرکوک نبوده، بلکه واشنگتن به دنبال سوژه‌ای بوده تا بتواند به‌رغم آنکه می‌گوید از سوریه و مرزهای عراق خارج شده، مجدداً نیروهای خود را وارد منطقه کند که سناریوهای بعدی آن همچنان مشخص نیست. 

اگر بخواهیم خیلی راحت‌تر صحبت کنیم باید بگوییم که آمریکایی‌ها با «خلق و توزیع بحران»، به نوعی جواز ورود نیروهای خود به خاورمیانه را برای خودشان صادر کرده‌اند.