فرشاد گلزاری

 پرونده یمن همچنان سردرگم است. از یک سو خبرهایی مبنی بر مذاکره میان سعودی‌ها و انصارالله منتشر می‌شود و از طرف دیگر همچنان صدای شلیک ادوات سنگین از جای جای این کشور به گوش می‌رسد. صدای پروازهای گاه و بیگاه جنگنده‌های فرانسویِ عربستان به وضوح شنیده می‌شود و کمی بعد خبر کشته شدن ده‌ها نفر توسط رسانه‌های داخلی یمنی و آژانس‌های خبری منطقه منتشر می‌شود و تکمیل کننده این است که: جنگ در یمن همچنان زنده است! 

عده‌ای معتقدند که اوضاع یمن با گذشت چهار سال از شروع حملات هوایی عربستان و ورود زمینیِ امارات متحده عربی در حال بهبود است و برخی دیگر حتی پا را از این فراتر می‌گذاردند و می‌گویند، در یمن همه چیز (اعم از منازعات سیاسی و برخوردهای نظامی) آرام آرام فروکش کرده است! ماجرا دقیقاً از همینجا غم‌انگیز و البته تعجب‌آور می‌شود؛ چراکه تمام تحلیلگران و مفسران در داخل و خارج از کشورمان، گوششان را تیز کرده‌اند و منتظر شنیدن «خبر بزرگ» هستند: عربستان سعودی عقب‌نشینی کرد!

مشکل دقیقاً از همینجا شروع می‌شود. این دقیقاً همان خطای تحلیلی است که از سال 2015 تاکنون مانند بختَک به جان رسانه‌های ما اعم از مکتوب و غیر‌مکتوب افتاده و هیچکس زمانی برای واکاوی این عبارت که «تثبیت مسلحانه، مذاکرات را جهت‌دهی می‌کنند» صرف نمی‌کند. واقعیت غیرقابل کتمان این است که در تمام مخاصمات، طرفی که از حیث میدانی برتری داشته باشد به راحتی می‌تواند مذاکرات و به صورت کلی فعل و انفعال‌های سیاسی را جهت‌دهی کند؛ به عبارتی دیگر، متغیر میدانی و تثبیت یک جغرافیا توسط دولت یا کشوری که دست برتر را در منازعات میدانی و مسلحانه دارد می‌تواند باعث افزایش سطح چانه‌زنی پای میز مذاکره شود. این روند در سوریه با جابجایی نیروهای موثر در عرصه میدان، بارها دست به دست شد و حالا در یمن شاهد چنین مساله‌ای هستیم. در این مورد مجدداً عده‌ای معادلات میدانی و نظامی یمن را به صورت «فَله‌ای» تحلیل می‌کنند، در حالی که تحولات سیاسی و میدانی یمن را باید در دو قطب شمال و جنوب که به صورت افقی یمن را به دو قسمت تقسیم می‌کند مورد تحلیل قرار داد.

مذاکره برای شمال؟!

زمانی که عملیات پهپادی انصارالله علیه آرامکو صورت گرفت بسیاری بر آن عقیده بودند که سعودی‌ها به میز مذاکره برمی‌گردند که البته تاحدودی این موضوع درست بود. به گونه‌ای که منابع انصارالله یمن اعلام کردند که مذاکرات در حال حاضر به صورت مستقیم میان انصارالله و عربستان در حال برگزاری است و حتی میانجیگری چندین کشور از جمله عمان در این میان مورد اشاره قرار گرفت. در این راستا هیئت سعودی که بیشتر اعضایش از شخصیت‌های نظامی بودند حدود دو هفته پیش وارد صنعا شده و گفته شده که این مذاکرات از طریق ویدیوکنفرانس ادامه دارد اما مساله اصلی این است که هنوز مشخص نیست طرفین بر سر کدامیک از محورهای مطرح در یمن به توافق خواهند رسید. به عنوان مثال انصارالله به دنبال آتش‌بس سراسری و یکپارچه در یمن است اما سعودی‌ها نگاه خودشان را به مناطق شمالی یمن که معطوف کرده‌اند؛ چراکه عربستان از ناحیه جنوب با شمال یمن هم‌مرز است و به دلیل حملات بی‌امان انصارالله به مواضع آنها، خواهان آرام‌سازی این منطقه هستند.

انتشار بیانیه وزارت کشور دولت مستقر در صنعا (پایتخت یمن) است که نشان می‌دهد سعودی‌ها در حال احداث پادگان‌های آموزشی برای عناصر سازمان تروریستی القاعده و داعش هستند که نشان می‌دهد سعودی‌ها برای حذف مخالفان، مجدداً سناریوی ترور را در دستور کار قرار داده‌اند

باید متوجه بود که مناطق شمالی یمن که با سعودی‌ها هم مرز است دارای پوشش کوهستانی است و همین موضوع باعث شده نظامیان عربستان نه تنها توان مانور میدانی و تقابل با تک‌تیراندازان انصارالله را نداشته باشند بلکه برتری آنها نسبت به سعودی‌ها موجب شده تا تعداد تلفات آنها به دلیل اصل غافلگیری به بالاترین حد طی چهار سال اخیر برسد. موضوع دیگری که در مورد نواحی شمالی یمن باید مورد نظر قرار بگیرد این است که به دلیل صعب‌العبور بودن این نواحی، انصارالله برای هدف قرار دادن مواضع نظامی و غیرنظامی سعودی‌ها مجبور به استفاده از توان پهپادی خود شد که همین موضوع توازن در میدان را به نفع آنها تغییر داد و هزینه‌های گزافی روی دست ریاض گذاشت. با بررسی این مولفه‌ها به خوبی می‌فهمیم که شروع فعل و انفعالات سیاسی به دلیل دست برتر انصارالله در معادلات شمال یمن صورت گرفته و سعودی‌ها قصد دارند آتش‌بس را به صورتی تثبیت کنند که فقط مناطق شمالی را در بر بگیرد که دقیقاً برخلاف میل انصارالله است.

ترور در جنوب!   

همانگونه که در ابتدا گفته شد، نقطه مقابل رویدادهایی که در شمال یمن اتفاق می‌افتد، مولفه های میدانی و سیاسی است که در جنوب این کشور در حال رخ دادن است. در طی چهار سال اخیر امارات متحده عربی تنها کشوری بود که پا به پای عربستان در تجاوز به یمن همراهیِ سیاسی و میدانی خود را تمام و کمال به دنیا نشان داد اما در این میان نقاط پنهانی وجود دارد که نشان می‌دهد معادلات در جنوب یمن نقش اصلی و تاثیرگذار تحولات را به عهده دارند. زمانی که قرار بود امارات وارد میدان بازی یمن شود، قرار بر این بود تا این کشور در جنوب یمن مستقر شود و معادلات را بر اساس سیاست‌ و راهبردهای خود هدایت کند؛ چراکه مناطق جنوبی یمن به دلیل دسترسی آنها به خلیج عدن و قرار داشتن بنادر استراتژیک مهمترین بخش از این کشور به حساب می‌آمد. 

علاوه بر این موضوع، امارات دورنمای اقتصادی جنوبِ یمن بسیار روشن‌تر از سایر نقاط این کشور می‌دید. ابوظبی به رهبری حاکم دوفاکتوی آن (محمد بن زاید) به دنبال این بودند که پس از فروکش کردن درگیری‌ها در یمن بتوانند با تسلط بر بنادر جنوبی این کشور، منافع اقتصادی خود را در بالاترین حد تامین کنند. به همین جهت بود که بر اساس توافق با ریاض قرار شد امارات فرماندهی زمینی تجاوز به یمن را به عهده داشته باشد و در مقابل عربستان فرماندهی هوایی این جنگ تحمیلی را عهده‌دار شود. 

انصارالله برای هدف قرار دادن مواضع نظامی و غیرنظامی سعودی‌ها به دلیل صعب‌العبور بودن نواحی، مجبور به استفاده از توان پهپادی خود شد که همین موضوع توازن در میدان را به نفع آن تغییر داد و هزینه‌های گزافی روی دست ریاض گذاشت

آنچه یکباره در یمن اتفاق افتاد، توافق ریاض و ابوظبی برای خروج نیروهای امارات از مناطق جنوبی بود. بر اساس این توافق قرار شد نیروهای امارات بعلاوه حدود 10 هزار مزدور سودانی که توسط امارات آموزش داده شده بودند از مناطق جنوبی یمن خارج شوند و در ازای آن سعودی‌ها دولت مورد نظر خود در جنوب را مستقر کنند. این روند صورت گرفت و البته بسیاری از تحلیلگران معتقد بودند که عربستان در این محور به پیروزی مهمی دست پیدا کرده است. این در حالیست که مسئولیت تمام وقایعی که از این به بعد در جنوب یمن اتفاق بیافتند، با سعودی‌ها خواهد بود. در این میان اتفاق بسیار خطرناک و حساسی که می‌تواند معادلات را بهم بریزد، انتشار بیانیه وزارت کشور دولت مستقر در صنعاء (پایتخت یمن) است که نشان می‌دهد سعودی‌ها در حال احداث پادگان‌های آموزشی برای عناصر سازمان تروریستی القاعده و داعش هستند. این اقدام مسبوق به سابقه است؛ به گونه‌ای که چند ماه پیش خبری مبنی بر ورود چندین تن از مفتی‌های عربستان به یمن برای تبلیغات ایدئولوژیک منتشر شد که نشان می‌دهد سعودی‌ها برای حذف مخالفان مجدداً سناریوی ترور را در دستور کار قرار داده‌اند. از این منظر ترور در جنوب یمن و حذف مهره‌های کلیدی، می‌تواند سناریوی جدید ریاض برای تحت تاثیر قرار دادن معادلات سیاسی باشد.