سیدمحمد میرزامحمدزاده

کم‌کم همه درمی‌یابیم که واقعا بازار نفت چقدر به اتفاقات بی‌تفاوت است. این بازار به تحریم‌های علیه ایران بی‌تفاوت بود؛ حتی انفجار نفتکش‌ها در خلیج فارس و نیز اسقاط پهپاد آمریکایی بر فراز تنگه هرمز نتوانست بر آن تأثیری بگذارد. اما حمله چند روز اخیر به پالایشگاه بقیق متعلق به عربستان سعودی، که احتمالا مهم‌ترین قطعه زیرساخت‌های صنعت نفت روی کره زمین به‌شمار رود، را شاید بتوان از این قاعده مستثنی کرد.

خبرگزاری بلومبرگ نوشت: عربستان سعودی اعلام کرد که این حمله بر تولید روزانه 5.7 میلیون بشکه نفت این کشور تأثیر گذاشته است، که حدود نصف خروجی نفت آن را شامل می‌شود. مسئله مهم‌تر این است که بدانیم این اختلال در تولید چه مدت طول می‌کشد. مشخص نیست که آیا این حمله صرفاً پهپادی بود یا موشکی یا ترکیبی از این دو. مساحت گسترده این پالایشگاه، که بیش از یک و نیم کیلومتر مربع را پوشش می‌دهد، تصور اینکه چیزی جز یک حمله غافلگیرانه یا حمله به‌شدت پیچیده بتواند به مدت طولانی تولیدش را مختل کند، سخت می‌کند. اما اکنون چنین موضوعی را نمی‌دانیم؛ اما تنها ماهیت این مسئله کافیست که شوکی را به قیمت نفت در بازار اعمال کند.

پیش از حمله روز شنبه، حال و هوای حاکم بر بازار کاملاً غیرقابل اطمینان بود، تعلیق در بازار عمدتاً‌ به دلیل عدم قطعیت در مورد جنگ تجاری چین و آمریکا و همچنین غیبت جان بولتون از بیخ گوش دونالد ترامپ و احتمال بازگشت بشکه‌های نفت تحریم‌شده ایران به بازار محسوس بود. حالا اما دسیسه‌های ژئوپولتیک به سبک قدیم به چشم می‌خورد که بازار را به سوی دیگر سوق می‌دهد.

بازار نفت به دوره‌ای خطرناک وارد شده. بن‌سلمان، کسی که اسباب مداخله نظامی در یمن را فراهم کرد، به‌طور قطع باید به این حمله واکنش نشان دهد، به‌ویژه اگر این حمله عرضه نفت این کشور را برای دوره طولانی از دور خارج کند

اما حتی این عدم قطعیت نیز چندان تفاوتی ایجاد نکرده است. از یک سو بسیار سخت بود که تصور کنیم گشایشی در روابط آمریکا و ایران تا پیش از خروج بولتون رخ می‌دهد. اما با وجود این تغییر رویه، حالا با حملات حوثی‌های یمن که ایران از آن‌ها حمایت می‌کند، به قلب اقتصادی عربستان سعودی و حرف‌های مایک پمپئو، وزیر امور خارجه آمریکا، که مستقیماً ایران را مسئول این حملات خوانده است، احتمالی که حضور نفت ایران را می‌توانست جایگزین نفت سعودی‌ها کند، غیرقابل تصور به‌ نظر می‌رسد.

از سوی دیگر اگر تولید نفت عربستان سعودی برای مدت زمانی محسوس، حداقل چند هفته، مختل شود، خریداران آسیایی که به دنبال درجات سنگین‌تر نفت‌خام برای تغذیه پالایشگاه‌های خود هستند،‌ دلیلی می‌یابند که بی‌توجه به حواشی به دنبال خرید بیشتر نفت ایران باشند. از طرفی ما نمی‌دانیم که چقدر از نفت ذخایر استراتژیک قرار است برای متعادل‌سازی اختلال صادرات نفت عربستان سعودی به بازار عرضه ‌شود. آژانس بین‌المللی انرژی گفته است که وضعیت را رصد می‌کند، اما از طرفی گفته که اکنون عرضه در بازار خوب است و انتظار دارد عربستان سعودی به‌زودی تعمیرات را انجام دهد.

آنچه عیان است، بازار نفت به دوره‌ای خطرناک وارد شده. شاهزاده محمد بن‌سلمان، کسی که اسباب مداخله نظامی در یمن را فراهم کرد، به‌طور قطع باید به این حمله واکنش نشان دهد، به‌ویژه اگر این حمله عرضه نفت این کشور را برای دوره طولانی از دور خارج کند. در این صورت او باید طرح‌ عرضه عمومی سهام شرکت نفت عربستان یا همان سعودی آرامکو را در حالی که در هوا دود می‌شود، به تماشا بنشیند. البته این موضوع با تغییر در مشارکت ایالات‌متحده در منطقه، همین حالا در حال رخ داد است. افزایش تنش‌ها را می‌توان واکنش ایران به کارزار فشار حداکثری واشنگتن تعبیر کرد. تهران پیش‌تر گفته بود که اگر ایران نتواند نفت صادر کند، پس عربستان نیز نباید این کار را بکند. بر همین اساس حالا شانس افزایش تنش‌ها بسیار بالا است.

از آن‌جایی که بازار نفت معمولا به هیچ‌چیز به اندازه درگیری در این گوشه دنیا اهمیت نمی‌دهد، درنهایت امکان آسیب بلندمدت به آینده این صنعت، دور از ذهن نیست. در کوتاه‌مدت افزایش هزینه بیمه در ترکیب با غیبت بشکه‌های نفت سعودی احتمالا قیمت را تا حدی بالا می‌برد که فرصت را برای دیگر تولید‌کنندگان نفت فراهم می‌کند (به‌ویژه رقبای نفت شیل آمریکا). اما با افزایش مصرف در ماه‌های آتی ممکن است این موضوع تقویت شود. افزایش بهای نفت ناشی از خشونت‌های تصادفی در نقاط مختلف دنیا هیچ‌وقت جایگزین افزایش بهای ناشی از تقاضا نمی‌شود، بلکه در کنار آن‌ می‌تواند افزایش دوگانه را ناشی شود.

علاوه بر این، اکنون تنها پنج ماه با کارزارهای انتخاباتی ریاست‌جمهوری آمریکا فاصله داریم؛ کارزارهایی که عمدتاً مرتبط با شرایط اقتصادی آمریکا سمت و سو می‌گیرند. حساسیت ترامپ به بهای سوخت در جریان انتخابات میاندوره‌ای مجلس آمریکا در سال 2018 آشکار شد؛ بنابراین یک افزایش بهای ناشی از منازعه در خاورمیانه در طول هفته‌ها و ماه‌های آینده می‌تواند به معنای اقدامات عجیب و غریب وی برای جلوگیری از افزایش بها باشد. اقداماتی که می‌تواند از آزادسازی ذخایر نفت استراتژیک گرفته تا ممنوعیت صادرات نفت آمریکا را شامل شود که همه می‌توانند آینده بازار نفت را مبهم کنند.

از آن‌جایی که بازار نفت معمولا به هیچ‌چیز به اندازه درگیری در این گوشه دنیا اهمیت نمی‌دهد، در نهایت امکان آسیب بلندمدت به آینده این صنعت، دور از ذهن نیست

موضوع حیاتی دیگری هم هست که باید موردتوجه قرار گیرد. یکی از مسائلی که در پس‌زمینه مباحث دموکرات‌ها پیش از کارزارهای انتخاباتی مطرح می‌شود، مسئله تغییرات اقلیمی است. اگرچه نظرسنجی‌ها حاکی از توجه عمده آمریکایی‌ها به مسائل زیست‌محیطی است، تاریخ نشان می‌دهد که نمی‌توان توجه این مردم را به موضوع انرژی جلب کرد، مگر آنکه همچون سال 2008 قیمت‌ها بالا باشد. این جلب توجه می‌تواند با بروز منازعه در خاورمیانه و افزایش بهای سوخت و عواقب آن برای رشد اقتصادی حاصل شود.

بر اساس موارد مطرح شده، اهمیت پالایشگاه بقیق، دوچندان می‌شود. برای برخی این اختلال به معنای فرصت بیشتر برای تولید نفت در آمریکا است، اگرچه آمریکا اکنون در بازار انرژی جهانی مستقل شده است؛ اما حداقل حالا ما از شکنندگی ذاتی سیستم انرژی جهان که بر زنجیره طویل عرضه و تقاضا بنا شده، آگاه شده‌ایم. اما برای حامیان محیط زیست و افراد نگران تغییرات اقلیمی، هیچ چیز به اندازه چند پهپاد که بهای انرژی را بالا برده‌اند و مصرف آن را کم کرده‌اند، نمی‌تواند اهدافشان را تسهیل‌تر و قابل دسترس‌تر کند.