آقای هاشمیان چه خبر؟

عصر طلایی پرسپولیس از لیگ شانزدهم آغاز شد که این تیم نتایج درخشانی کسب کرد و حالا ۱۰‌ دوره از آغاز این عصر می‌گذرد. شروع پرسپولیس در این دوره به نحوی بوده که از آن دوران درخشان فاصله گرفته است. با تساوی برابر چادرملو اردکان، مجموع امتیازات پرسپولیس به عدد‌ ۶ رسید. در ۹‌ دوره قبلی که پرسپولیس نتایج خوبی گرفت و به هفت قهرمانی رسید، توانسته بود در چهار هفته ابتدایی حداقل هفت امتیاز کسب کند و این بدترین عملکرد پرسپولیس در ۱۰‌ فصل اخیر است. پرسپولیس در چهار بازی اول خود تنها یک پیروزی برابر سپاهان به‌ دست آورد؛ این در حالی است که از لیگ شانزدهم تاکنون تا هفته چهارم حداقل دو پیروزی به دست آورده بود. پرسپولیس در چهار بازی گذشته دو کلین‌شیت داشته و تنها دو گل خورده و آمار قابل قبول دفاعی از خود به جای گذاشته است ولی نقطه تاریک کارنامه پرسپولیس در این فصل در امور هجومی است. پرسپولیس پس از چهار بازی تنها سه گل زده و در ۲۵‌ دوره لیگ برتر در هیچ دوره‌ای در این مقطع از فصل کمتر از سه گل نزده است. پرسپولیس در این فصل، در کنار لیگ‌های سیزدهم، چهاردهم، نوزدهم و بیست ‌و دوم کمترین گل زده را پس از چهار ‌بازی دارد.

 آریا طاری

پرسپولیس مقابل چادرملو هم روز خوبی نداشت و برای سومین بازی متوالی در تهران با تساوی زمین مسابقه را ترک کرد. همین اتفاق کافی بود تا سکوهایی که تا همین هفته پیش فقط خواهان برکناری درویش بودند، این بار علیه هاشمیان هم شعار بدهند و بدتر اینکه در پایان هفته چهارم (باید تاکید کرد در پایان هفته چهارم) به سمت او بطری پرتاب کنند. حالا دیگر ماه عسل هاشمیان در پرسپولیس را باید تمام‌شده دانست چراکه خیلی‌ها برای رفتن او و مدیر مورد تاییدش روزشماری می‌کنند. البته نباید فراموش کرد که زنگ خطر برای هاشمیان خیلی قبل‌تر از اینها به صدا درآمده بود اما او می‌خواست خودش را به آن راه بزند!

زنگ خط زمانی برای وحید هاشمیان به صدا درآمد که او در اولین مصاحبه رسمی‌اش شرایط پرسپولیس را مثبت ارزیابی کرد و چشمش را روی کمبودها بست. همان زمانی که تیم احتیاج به تقویت داشت اما آقای مدیر از پس این کار برنمی‌آمد و لازم بود از سوی کادر فنی تیم تحت فشار قرار بگیرد اما جناب هاشمیان به نوعی پشت دست درویش و یا بهتر بگوییم برای درویش بازی کرد تا فشار‌ها روی مدیریت کم شود.

زنگ خطر زمانی برای هاشمیان به صدا درآمد که آقای سرمربی حتی بعد از اردوی ترکیه هم از شرایط موجود ابراز رضایت کرد و باز هم این درویش بود که بیشترین نفع را از مصاحبه نفر اول کادر فنی برد. همان زمان‌ها بود که عنوان شد هاشمیان چون با حمایت درویش به نیمکت پرسپولیس رسیده، حاضر نیست علیه شرایط بد تیم موضع بگیرد و به نوعی خودش را مقابل مدیریت قرار دهد. همان زمان خیلی‌ها به هاشمیان تاکید کردند که اگر الان شرایط را ایده‌آل می‌دانی، نمی‌توانی در آینده حرفت را تغییر دهی و دیگران را در ناکامی تیم مقصر بدانی. 

زنگ خطر برای هاشمیان زمانی به صدا درآمد که پرسپولیس در آخرین روز نقل‌و‌انتقالات مهاجم ترکیه‌ای‌اش را از دست داد، آن هم در شرایطی که نتوانسته بود جانشین او را جذب کند. هاشمیان در این مورد هم سکوت کرد و به اینکه تیمش تنها یک‌ مهاجم نوک تخصصی دارد هیچ واکنشی 

نشان نداد. 

زنگ خطر برای هاشمیان زمانی به صدا درآمد که گلایه‌ای از بازیکن نخریدن‌های باشگاه نکرد، آن‌ هم در شرایطی که لیگ به فیفادی رفته بود و اضافه شدن مدافعان راست و چپ و یک مهاجم نوک می‌توانست شرایط را برای پرسپولیس تغییر دهد. پس از بازی با فولاد بود که هاشمیان به جای انتقاد از اضافه نشدن بازیکن، از برنامه‌هایش برای آینده گفت و اینکه طول می‌کشد تا افکارش را در تیم پیاده‌سازی کند. اینجا هم خیلی‌ها به هاشمیان تاکید کردند که هواداران پرسپولیس خیلی اهل زمان دادن به گزینه‌هایی مثل او نیستند و پس از زمان برانکو دوست دارند تیم‌شان فقط در مسیر قهرمانی 

حرکت کند. 

جالب اینکه حالا دیگر خیلی دیر شده تا هاشمیان بیاید و از ضعف‌های تیم بگوید. بیاید بگوید چرا با جدایی دورسون موافقت کرد در حالی که جانشین او جذب نشد، چرا اوریه با بیماری به پرسپولیس آمد و پس از آن هم درگیر مصدومیت شد، چرا به درویش فشار نیاورد تا در تعطیلات تیم را تقویت کند و چرا همه چیز را گل و بلبل توصیف کرد. الان دیگر هاشمیان هرچه بگوید بهانه است؛ چراکه خودش اوضاع را ایده‌آل توصیف کرده بود. حالا او خودش مانده و خودش و ممکن است حتی قبل از درویش از پرسپولیس برود. باید دید هاشمیان که خیلی هم تجربه‌ای در عرصه سرمربیگری ندارد، می‌تواند از بحرانی که در آن گیر کرده به سلامت عبور

کند یا خیر.