آریا رهنورد

فدراسیون فوتبال زمزمه‌های حضور برانکو روی نیمکت تیم ملی را تکذیب کرده اما همچنان حرکت موثری برای انتخاب یک مربی جدید انجام نداده است. پس از جام ملت‌ها از علاقه فدراسیون به جذب «هروه رنار» صحبت می‌شد اما حالا ظاهرا این مربی در میان گزینه‌های نهایی فدراسیون جایی ندارد. همان‌طور که از روز اول نیز واضح به نظر می‌رسید، گزینه‌هایی مثل زیدان و مورینیو هم تنها در رویا ممکن است به نیمکت تیم ملی ملحق شوند. حالا از لوران بلان و وینچنزو مونتلا به عنوان گزینه‌های نهایی سرمربیگری تیم ملی نام برده می‌شود. چهره‌هایی که به شدت متفاوت هستند و دست گذاشتن روی آنها به صورت همزمان، نشان می‌دهد که فدراسیون فوتبال دقیقا نمی‌داند برای آینده چه می‌خواهد.

تنها شباهت بزرگ لوران بلان و وینچنزو مونتلا، در این موضوع خلاصه می‌شود که هر دو نفر بازیکنان بزرگی بوده‌اند. مونتلا یک دهه در ترکیب رم درخشید و برای تیم ملی ایتالیا به میدان رفت. بلان نیز بخشی از فرانسه قهرمان جام جهانی 1998 و یورو 2000 محسوب می‌شد و در دوران بازی برای باشگاه‌هایی مثل بارسلونا، مارسی، اینتر و منچستریونایتد توپ زده بود. این دو نفر چه در فلسفه مربیگری و چه در افتخارات دوران کاری‌شان به عنوان مربی، فرق‌هایی اساسی با هم دارند. اگر فدراسیون فوتبال یک ایده مشخص برای ادامه مسیر تیم ملی داشت، قاعدتا نباید دو مربی متفاوت را به عنوان گزینه‌های نهایی‌اش در نظر می‌گرفت. به نظر می‌رسد مثل همیشه مدیران تصمیم‌ساز فوتبال ایران قصد دارند همه مسئولیت‌های فنی و غیرفنی تیم ملی را روی دوش سرمربی جدید قرار بدهند و به جای تعیین مسیر تازه برای تیم ملی، از سرمربی بعدی بخواهند که برای آینده تیمش نیز استراتژی تعیین کند. در کشوری مثل ژاپن، نقشه‌های مربوط به هدف‌گذاری تیم ملی با چنان دقتی انجام می‌شوند که حالا شاید کم‌تر کسی نام سرمربی این تیم را در جریان نمایش خیره‌کننده مقابل بلژیک به یاد بیاورد. در فوتبال ایران اما ظاهرا هنوز هم همه چیز به انتخاب سرمربی بستگی دارد.

وینچنزو مونتلا سال 2009 در پیراهن رم از دنیای فوتبال خداحافظی کرد. او درست بعد از پایان دوران فوتبال، هدایت تیم زیر 15 ساله‌های رم را بر عهده گرفت و سپس برای مدتی کوتاه به عنوان مربی موقت در جالوروسی مشغول به کار شد. مرد محبوب ورزشگاه المپیکو با شادی‌های گل خاطره‌انگیزش، فصل 2011 پیشنهاد سرمربیگری کاتانیا را پذیرفت و بعد از یک سال، روی نیمکت فیورنتینا نشست. بهترین دوران مربیگری او، در همین تیم سپری شد. وینچنزو بعد از سه فصل فیورنتینا را به مقصد سمپدوریا ترک کرد و از این باشگاه راهی میلان شد تا تجربه‌ای ناموفق را در سن‌سیرو پشت سر بگذارد. سوپرکاپ ایتالیا، تنها جام مونتلا در همه سال‌های مربیگری‌اش به شمار می‌رود. او پس از اخراج از میلان، برای 28 بازی سرمربی سویا شد و 10 بار با این تیم شکست خورد. پس از سومین اخراج متوالی، دیگر هیچ باشگاهی به سراغ این مربی نرفته و او تا امروز بدون شغل بوده است. داستان بلان اما تا حدود زیادی متفاوت به نظر می‌رسد. او چهار سال بعد از بازنشستگی، روی نیمکت باشگاه بوردو نشست و این تیم را به شکل غیرمنتظره‌ای روی سکوی اول لوشامپیونه قرار داد. پس از فتح چهار جام در سه فصل رویایی، او هدایت تیم ملی فرانسه را بر عهده گرفت. آقای رئیس برخلاف انتظارها، هرگز نتوانست رختکن خروس‌ها را متحد کند و یک تیم «واقعی» برای کشورش بسازد. فرانسه با هدایت بلان در یورو 2012 ناامیدکننده بود و این مربی پس از پایان رقابت‌ها از شغلش استعفا داد. یک سال بعد، پاری‌سن‌ژرمن به سراغ بلان آمد و با این مربی قرارداد بست. او با این تیم، سه قهرمانی متوالی لیگ، دو قهرمانی حذفی، سه قهرمانی اتحادیه  و سه سوپرجام را به دست آورد و سه سال سرمربی برتر لوشامپیونه شد اما در اروپا حرفی برای گفتن نداشت و سرانجام جاه‌طلبی‌های باشگاه، آنها را به انتخاب مربی‌های دیگری رساند.

مونتلا و بلان پس از آخرین تجربه کاری‌شان، از فوتبال فاصله گرفته‌اند. آنها شاید مربیان بدی نباشند اما دوران هشت ساله حضور کارلوس کی‌روش در فوتبال ایران، انتظارها را از سرمربی بعدی تیم ملی بالا برده است. وینچنزو و لوران در قامت سرمربی، جذبه زیادی ندارند و غالبا در کنترل رختکن تیم‌های‌شان با مشکل روبه‌رو شده‌اند. 

این موضوعی است که می‌تواند آنها را در تیم ملی به دردسر بیندازد. مونتلا در سال‌های حضور در فوتبال ایتالیا و ماه‌های مربیگری در اسپانیا، استعداد تازه‌ای را به فوتبال اروپا معرفی نکرد اما بلان در پی‌اس‌جی، نشان داد توانایی کشف استعدادهای تازه را دارد. بدون تردید بلان گزینه بزرگ‌تری برای نیمکت تیم ملی است اما شاید فدراسیون فوتبال، بودجه کافی برای پرداخت حقوق این مربی را نداشته باشد. تفاوت‌های بزرگ در دستمزد این دو مربی نیز، سوژه یکی دیگر از نگرانی‌های بزرگ در مورد آینده تیم ملی است. موضوعی که ثابت می‌کند فدراسیون فوتبال بدون ایده مشخص و مسیر تعیین‌شده، تنها نام‌های «در دسترس» را برای نیمکت تیم ملی به صفحه اول خبرها می‌کشاند. شاید پایان همه این خبرسازی‌ها، در امضای قرارداد با یکی از مربیان لیگ برتری نهفته باشد.