نگار رشیدی

کارلوس کی‌روش در رادار تیم ملی قطر قرار گرفته اما هنوز هیچ چیز به صورت رسمی اعلام نشده و هیچ قراردادی نیز به مرحله امضا شدن نرسیده است. با این حال با اعلام چند رسانه معتبر قطری، بعید نیست این اتفاق دیر یا زود رخ بدهد. قطری‌ها در سال‌های گذشته نیز چند بار به جذب این مربی نزدیک شدند اما در نهایت از امضای قرارداد با او صرف نظر کردند. از نقطه نظر فوتبال ایران، از دست دادن کی‌روش اصلا یک فاجعه نیست. سوال بزرگ اما این است که چرا همیشه این کارلوس است که فوتبال ایران را رها می‌کند؟ چرا فوتبال ایران هیچ‌وقت به صورت خودخواسته به همکاری‌اش با این مربی پایان نمی‌دهد؟

کی‌روش و تیم ملی قطر، در مسیر هم قرار گرفته‌اند. قطری‌‎ها بعد از نتایج ضعیف در جام جهانی عذر فلیکس سانچز را خواسته‌اند و بلافاصله این مربی را برکنار کرده‌اند. فدراسیون فوتبال قطر چند گزینه مختلف هم داشته اما نتوانسته به مربیان بزرگ مدنظرش دست پیدا کند و فعلا از جانب آنها پاسخ مثبت دریافت نکرده است. با توجه به فاصله کوتاه تا برگزاری جام ملت‌ها در این کشور، قطر به دنبال مردی است که شناخت خوبی از فوتبال آسیا داشته باشد و ظاهرا انتخاب فعلی آنها سرمربی تیم ملی ایران در یک دهه گذشته است. گفته می‌شود مذاکره‌ها بین دو طرف شروع شده و همچنان نیز ادامه دارد. جالب اینکه گفته می‌شود این پیشنهاد از یک ماه قبل مطرح شده است.

یعنی حتی بعید نیست در همان تب و تاب جام جهانی، کی‌روش سرگرم فکر کردن به این پیشنهاد از قطر بوده باشد. این کار برای او اصلا عجیب نیست. چراکه همین مربی درست در بحبوحه آخرین دوره حضورش در جام ملت‌ها، مدام درگیر فکر کردن به پیشنهاد کلمبیا بود و در نهایت نیز به محض حذف تیم ملی ایران از جام ملت‌ها و دریافت پاداش سومی(!) در رقابتی که اصلا رده‌بندی نداشت، راهی کلمبیا شد تا قرارداد تازه‌اش را امضا کند. همه شواهد و قرائن دوره تازه کی‎روش نشان می‌دهند که او این بار اصلا موفق نبوده است. همه چیز به وضوح نشان می‌دهد که دوره این مربی در فوتبال ایران نباید بیشتر از این طول بکشد. با این حال فدراسیون در این مورد سکوت کرده و ریش و قیچی را به خود کارلوس سپرده است.

چرا فدراسیون فوتبال تا این اندازه به کی‌روش علاقه دارد؟ شاید هم بهتر است بپرسیم چرا فدراسیون تا این اندازه برابر این مربی خودش را در موضع ضعف قرار می‌دهد؟ کی‌روش به دو دلیل، چهره محبوب مدیران ایرانی شده است. اول اینکه معمولا نتایج افتضاح و باخت‌های خانمان‌برانداز را تجربه نمی‌کند و ساختار دفاعی محکمی برای تیم می‌سازد و دوم هم به این دلیل که معمولا بخشی از پست‌های مدیریتی را بر عهده می‌گیرد و اساسا زحمت فدراسیون را کم می‌کند. با شکست سنگین برابر انگلیس دلیل اول حالا دیگر عملا از دست رفته اما دلیل دوم هنوز به قوت خودش باقی است و به همین خاطر فعلا فدراسیونی‌ها از کی‌روش قطع امید نمی‌کنند. ادامه تعلل درباره تصمیم‌گیری اما آینده تیم را به دردسر خواهد انداخت.

اصلا بعید نیست که کارلوس کی‌روش راهی فوتبال قطر شود و در جام ملت‌ها شکست بخورد و در مسیر برکناری از این تیم قرار بگیرد. آن‌وقت فدراسیون فوتبال با سلام و صلوات به استقبال این مربی بروند و او را برای سومین بار روی نیمکت تیم ملی بنشانند. این فدراسیون اساسا از مربی‌های شکست‌خورده استقبال می‌کند و با فرش قرمز خودش را در اختیار این مربی‌ها قرار می‌دهد. در هر حال مهم نیست کی‌روش به قطر می‌رود یا نه، مهم نیست او چه تصمیمی برای خودش می‌گیرد، مهم این است که فوتبال ایران نباید تنها مثل درمانده‌ها به این صحنه نگاه کند. فوتبال ایران باید به جای ایستادن و نگاه کردن، در این مورد تصمیم‌گیری کند.