آریا     رهنورد

 

روند نقل و انتقالات در فوتبال ایران به شکل عجیبی اشتباه است. این موضوع نه فقط در محتوای قراردادها، بلکه حتی در فرم آنها نیز آشکار به نظر می‌رسد. فوتبال ایران درگیر تلقی غلطی از نقل و انتقالات شده و این مساله تاثیر منفی بزرگی روی باشگاه‌ها گذاشته است. به نظر می‌رسد در پنجره نقل و انتقالات فوتبال ایران نه «سلیقه» خاصی به خرج داده می‌شود و نه اصلا «منطق» خاصی وجود دارد. به چند دلیل بسیار بزرگ، این دوره زمانی در نهایت به یک کابوس برای باشگاه‌های مختلف تبدیل می‌شود.

هر چه بازیکن بگوید

یکی از مشکلات بزرگ و کلیدی تیم‌های ایرانی در فصل نقل و انتقالات، این است که آنها با همه خواسته‌های بازیکنان موافقت می‌کنند. در حقیقت در فضای فوتبال باشگاهی ایرانی به شدت بازیکن‌سالاری جریان دارد و این مساله انکارنشدنی به نظر می‌رسد. پای میز امضای قرارداد هم معمولا با همه خواسته‌های بازیکنان موافقت می‌شود. از رقم قرارداد تا حق فسخ، همه چیز به سود بازیکنان در نظر گرفته می‌شود و یک بازیکن در نهایت به راحتی می‌تواند از تیم ایرانی‌اش جدا شود و این تیم را ترک کند. علاوه بر این در نظر گرفتن آپشن‌های مختلف و متعددی که رقم قرارداد را به شدت بالا می‌برند در کنار شرط و شروط بازیکنان برای شرایط زندگی، کار باشگاه را سخت می‌کند. جالب اینکه فوتبالیست‌های ایرانی حتی حاضر به پرداخت مالیات نمی‌شوند و این مساله را نیز به گردن تیم می‌اندازند. این در حالی است که تقریبا در همه لیگ‌های معتبر و کشورهای صاحب فوتبال دنیا، بخش زیادی از حقوق بازیکنان فوتبال برای مالیات صرف می‌شود.

مشاور حقوقی گمشده

ظاهرا مدیرعامل‌ها در فوتبال ایران این حقیقت ساده را هم نمی‌دانند که امضای قرارداد یک مساله تخصصی و حقوقی است و باید همه شرایط حقوقی در آن گنجانده شود. بسیاری از مدیرها بدون حضور مشاور حقوقی قرارداد می‌بندند و در بعضی باشگاه‌ها پست مشاور حقوقی فقط یک پست تشریفاتی است که به نزدیکان و گاهی حتی اقوام مدیرعامل سپرده می‌شود! نتیجه این اتفاق هم امضای قراردادهای غیراصولی است که در بعد حقوقی باشگاه را با مشکلات عدیده‌ای روبه‌رو می‌کند. اگر کمی به این مسائل توجه بیشتری شود، تیم‌های مختلف به همین سادگی ضرر نمی‌کنند. در فوتبال ایران باشگاهی داشتیم که حتی برای یک دقیقه از یک فوتبالیست خارجی استفاده نکرد و او را به خاطر مردود شدن در تست‌های فنی رد کرد اما به خاطر قرارداد بدی که بسته بود، ناچار شد حدود یک میلیون یورو به این بازیکن پرداخت کند. این نتیجه توجه نکردن به مسائل پیچیده حقوقی در زمان امضای قرارداد است.

آینده مهم نیست!

در زمان امضای قرارداد با بازیکنان در فوتبال ایران، به «آینده» باشگاه اهمیت داده نمی‌شود. چراکه شخص مدیر به خوبی می‌داند که برای مدت زیادی در تیم نخواهد ماند و بهتر است تیم را فقط برای همان مدت تقویت کند. همین حالا استعدادی مثل امیرحسین حسین‌زاده فقط یک فصل برای استقلال به میدان رفته و هنوز حتی به یک ستاره تمام‌عیار در فوتبال ایران تبدیل نشده اما این اجازه را دارد که با پرداخت رقمی به باشگاه، قراردادش را به صورت یک طرفه فسخ کند! در هیچ نقطه دیگری از دنیا به یک فوتبالیست جوان اجازه نمی‌دهند به همین راحتی از تیم جدا شود. پس مشکل دیگری که در مسیر قراردادهای داخلی وجود دارد، زمان این قراردادها است که جلوی ساخت آینده باشگاه را می‌گیرد.

درآمد و هزینه، شوخی می‌کنید؟

برای پی بردن به این حقیقت که دخل و خرج باشگاه‌های ایرانی با هم نمی‌خواند، نیاز به داشتن تخصص اقتصادی نیست. از شواهد امر هم پیداست که هر تیم ایرانی در هر فصل «زیان» می‌دهد و در حقیقت هزینه‌های هر تیم به مراتب از درآمدها بیشتر است. امضای قراردادهای میلیاردی به مهم‌ترین عامل برای ضربه زدن به اقتصاد باشگاه‌ها تبدیل شده است. بسیاری از تیم‌ها در آستانه ورشکستگی هستند اما چنان رقم‌هایی به بازیکنان می‌دهند که انگار خودشان را با رئال مادرید و بارسلونا اشتباه گرفته‌اند! این هم یکی دیگر از عادت‌های غلط تیم‌ها در پنجره نقل و انتقالات فوتبال ایران به شمار می‌رود.

رونمایی در حد صفر

فقط یک باشگاه ایرانی می‌تواند این همه پول برای یک بازیکن بدهد اما حتی یک رونمایی ساده برای او برگزار نکند. همه جای دنیا رونمایی از مهره‌های جدید خودش یکی از جذابیت‌های باشگاه است اما در فوتبال ایران چنین چیزی وجود ندارد. نه در ورزشگاه برای بازیکنان رونمایی برگزار می‌شود و نه حتی در خود باشگاه ویدئوهای جذاب برای معرفی بازیکن‌ها ساخته می‌شود. همه فقط به دنبال نهایی کردن خرید و رفتن به سراغ کار و زندگی‌شان هستند و به موضوع دیگری اهمیت نمی‌دهند!

حمله دلال‌ها

از نقش پررنگ واسطه‌ها در نقل و انتقالات هم نباید به سادگی عبور کرد. آنها به شدت در تلاطم قیمت‌ها و به هم ریختن بازار نقش ایفا می‌کنند و عملا باشگاه‌ها را به دردسر می‌اندازند. تا زمانی که قدرت آنها کاهش پیدا نکند، منطق به بازار برنمی‌گردد.