شهامت گمشده!

«دراگان مربی تیم ملی است، با او قرارداد داریم اما تیم ملی از هر کسی بالاتر است!» جملات رییس فدراسیون فوتبال ایران در مورد مرد کروات نیمکت تیم ملی کاملا دوپهلو به نظر می‌رسند. این درست همان ادبیاتی است که قبل از ماجدی نیز در فدراسیون دیده شده و ظاهرا همچنان هم دیده خواهد شد. فدراسیون نه به حمایت از اسکوچیچ می‌پردازد و نه قید همکاری با او را می‌زند. این بلاتکلیفی بیشتر از هر چیزی مستقیما تیم ملی را هدف قرار داده است. سوال کلیدی اینجاست که چرا فدراسیون شهامت تصمیم گرفتن و ایستادن پای این تصمیم را ندارد؟

 آریا رهنورد

رابطه فدراسیون فوتبال و دراگان اسکوچیچ، همیشه رابطه پرفرازونشیبی بوده است. او در شرایطی سرمربی تیم ملی ایران شد که کم‌تر کسی این مسئولیت بزرگ را قبول می‌کرد. کافی بود ایران در آن مقطع یک مسابقه را از دست بدهد تا دیگر شانسی برای رسیدن به جام جهانی نداشته باشد. در حقیقت اسکو یک تیم بحران‌زده را تحویل گرفت و یک تیم برنده به فوتبال ایران هدیه داد. با این وجود حتی بعد از قطعی شدن صعود به جام جهانی، نوع رفتار فدراسیون با این مربی چندان احترام‌آمیز نبود. رییس سابق فدراسیون همواره با «تردید» درباره این مربی حرف می‌زد و این رویه در دوران سرپرستی ماجدی نیز حفظ شده است. زمان زیادی به شروع رقابت‌های جام جهانی باقی نمانده اما فدراسیون فوتبال همچنان موضع شفاف و قاطعی در مورد اسکوچیچ ندارد. آیا این مربی مورد حمایت فدراسیون فوتبال است؟ نمی‌دانیم. آیا این مربی مورد غضب فدراسیون فوتبال است و به زودی برکنار خواهد شد؟ باز هم نمی‌دانیم. اگر هواداران تیم ملی به چنین وضعیتی دچار شده‌اند، پس دیگر شرایط بازیکنان چگونه است؟ آیا بازیکنی که نمی‌داند سرمربی‌اش تا همین چند هفته دیگر روی نیمکت تیم ملی باقی خواهد ماند، با انگیزه و اشتیاق کافی در اردوی تیم ملی حاضر خواهد شد؟ این رفتار دوگانه به شدت به تیم ملی لطمه می‌زند و عجیب است که فدراسیون فوتبال همچنان قصد ندارد رفتار صادقانه‌تری را در این خصوص در پیش بگیرد. این سیاست تا همین جا هم به شدت به ضرر فوتبال ایران تمام شده و هیچ‌کس نمی‌داند که تا کجا ادامه پیدا خواهد کرد. واضح به نظر می‌رسد که هیچ تیمی با رفتاری شبیه به این، در درازمدت در زمین فوتبال جواب نمی‌گیرد و در تورنمنت سخت و حساسی مثل جام جهانی موفق نمی‌شود.

چرا ماجرای اسکوچیچ این همه کشدار است و هرگز به پایان نمی‌رسد؟ چون فدراسیون از جو فعلی استقبال می‌کند. تا وقتی اسکو سوژه بحث باشد، کم‌تر کسی به ضعف‌های مفرط فدراسیون‌نشین‌ها می‌پردازد و از مشکلات بزرگ در برگزاری دیدارهای دوستانه و اردوها صحبت می‌کند

دیگر وقتش رسیده که فدراسیون فوتبال تعارف را کنار بگذارد و تصمیم نهایی در مورد سرمربی را اتخاذ کند. اگر واقعا آنها موافق ادامه همکاری با اسکوچیچ هستند، باید حمایت قاطع‌شان از این مربی را نشان بدهند. آنقدر که این پیام مستقیما به گوش بازیکنان و هواداران تیم ملی برسد و همه بدانند که اسکو بدون اما و اگر، سرمربی تیم ملی در رقابت‌های جام جهانی خواهد بود. اگر هم هدفی به جز این وجود دارد، فدراسیون نباید زمان را از دست بدهد. اگر واقعا آنها اسکوچیچ را نمی‌خواهند، بهتر است به جای نیش و کنایه زدن در مصاحبه‌ها، به دنبال نقشه مدونی برای پایان همکاری با این مربی باشند. آنها قبل از برکناری اسکو، باید بدانند که چه چیزی در انتظار تیم ملی خواهد بود. اگر اسکوچیچ برکنار شود، تیم ملی به یک مربی بزرگ خارجی نیاز دارد. اگر قرار است برای جانشینی اسکو به سراغ مربیان داخلی برویم، بهتر است اصلا به دنبال چنین تصمیمی نباشیم. چراکه همه موافقان برکناری این مربی، بدون تردید مخالف مربیان داخلی روی نیمکت تیم ملی ایران هستند. با شرایط فعلی نیز جذب مربی خارجی، بسیار سخت خواهد بود. اصلا کدام مربی بزرگ را سراغ دارید که حاضر باشد در چنین شرایطی با فدراسیون فوتبال ایران کار کند؟ کدام مربی حاضر است بدون اردوی مناسب، دیدار تدارکاتی از پیش تعیین شده، دستمزد خوب و به موقع و همچنین دریافت پاداش، هدایت تیم ملی را بپذیرد؟ حتی کسی مثل کی‌روش که سابقا سرمربی تیم ملی بوده نیز چنین چیزی را قبول نخواهد کرد. فراموش نکنیم که در دوران کی‌روش، یک «دستیار» از کادر فنی به دلیل نداشتن بلیت «فرست کلس» قید همراهی با تیم را زد. حالا برای سرمربی تیم ملی بلیت عادی می‌گیرند و آب از آب تکان نمی‌خورد!

چرا ماجرای اسکوچیچ این همه کشدار است و هرگز به پایان نمی‌رسد؟ چون فدراسیون از جو فعلی استقبال می‌کند. تا وقتی اسکو سوژه بحث باشد، کم‌تر کسی به ضعف‌های مفرط فدراسیون‌نشین‌ها می‌پردازد و از مشکلات بزرگ در برگزاری دیدارهای دوستانه و اردوها صحبت می‌کند. به همین دلیل است که ماجدی و رفقا تصمیم نهایی را در مورد این مربی نمی‌گیرند. هرچقدر که این تعلل طولانی‌تر باشد، تیم ملی هم بیشتر ضربه خواهد خورد. هر چقدر که این انتظار طولانی‌تر شود، تیم ملی از رویاهای بزرگش در جام جهانی دورتر خواهد شد. این حقیقت تلخی است که باید قبول کنیم. این ماجرایی است که باید در فوتبال ایران پذیرفته شود.