آریا رهنورد

دیوید مویس، فان خال، ژوزه مورینیو، اوله گنار سولسشر، رالف رانگنیک و حالا اریک تن‌هاگ. عصر بعد از فرگوسن یک عصر توفانی برای باشگاه یونایتد بوده و باشگاه در همه این سال‌ها حتی یک بار قهرمانی لیگ برتر را به دست نیاورده است. حالا نوبت یک مربی جدید است که روی نیمکت این تیم دیده شود. تیمی که «روی کین» آن را «بی‌شباهت» به تیمی که در آن بازی کرده می‌داند و گری نویل، آن را به عنوان یک تیم کاملا فروپاشیده توصیف می‌کند. تیمی که هوادارانش را از شدت عصبانیت به مرز انفجار رسانده است. هواداران فوتبال کم و بیش با سرمربی فعلی آژاکس و مربی بعدی یونایتد آشنا هستند اما بد نیست که اریک تن هاگ را قبل از پذیرفتن این مسئولیت بزرگ، کمی بیشتر بشناسیم.

 

یک مدافع متوسط

اریک تن هاگ به عنوان بازیکن، یک مدافع کاملا معمولی و متوسط بود. نه آنقدر خوب که از لیگ هلند به بهترین لیگ‌های فوتبال اروپا برود و نه آنقدر بد که جایگاهش را در سطح اول فوتبال هلند از دست بدهد. او در سه مقطع مختلف برای توئنته بازی کرد و بهترین روزهای دوران فوتبالش را در این تیم پشت سر گذاشت. یک قهرمانی در جام حذفی، مهم‌ترین افتخار او در این باشگاه به حساب می‌آمد. این دوران برای اریک کاملا معمولی و کم‌هیجان سپری شد اما در دوران مربیگری، ناگهان همه چیز به شدت برای او تغییر کرد.

 

از اوورمارس تا گواردیولا

مارک اوورمارس یکی از اولین افرادی بود که به توان مربیگری تن هاگ باور داشت. ستاره سرشناس فوتبال هلند به عنوان سهام‌دار باشگاه دسته اولی «گو اهد ایگلز» تن هاگ را برای این تیم انتخاب کرد و آنها با هدایت این مربی جوان بعد از 17 سال طعم صعود را چشیدند. همین موفقیت بزرگ کافی بود تا باشگاه بایرن مونیخ، تن هاگ را برای تیم دومش در نظر بگیرد و او رسما مربی تیم «ب» این باشگاه شود. این اتفاق در روزهایی رخ داد که گواردیولا نیز سرمربی تیم اصلی باشگاه بود. حالا همان دو نفر باید در دربی‌های منچستر به عنوان دو مربی روبه‌روی هم قرار بگیرند. تجربه بعدی تن هاگ در باشگاه اوترخت هلند رقم خورد. رساندن این تیم به رده‌های بالای جدول، اتفاقی بود که همه هواداران فوتبال در هلند را متوجه استعداد مربیگری اریک کرد.

 

این تیم مدرسه‌ای

تبدیل شدن تن هاگ به یک مربی در ابعاد جهانی، در باشگاه بعدی‌اش اتفاق افتاد. او با ستاره‌های جوانی مثل دلیخت و دی‌یانگ، یک تیم رویایی برای آژاکس ساخت. تیمی که انگار مستقیما برآمده از باورها و نقشه‌های یوهان کرویف بود. این تیم هم فوتبال جذابی بازی می‌کرد و هم عالی نتیجه می‌گرفت. همه می‌دانستند جدایی تن هاگ از این باشگاه فقط در صورتی رقم می‌خورد که او به سراغ نیمکت یک تیم بزرگ‌تر برود. چراکه آژاکسی‌ها به هیچ وجه خواهان جدایی این مربی نبودند. البته خروج ناگهانی اوورمارس از باشگاه، شرایط را برای تن هاگ کمی دشوار کرد اما باز هم دلیلی نداشت که این مربی با تمایل باشگاه با خروج روبه‌رو شود. با این حال پیشنهاد یونایتد چیزی نبود که بتوان به سادگی از آن گذشت. تن هاگ حالا قرار است روی نیمکت یکی از بزرگ‌ترین باشگاه‌های فوتبال اروپا دیده شود.

 

بهترین فصل، بدترین باخت

آژاکس برای اولین بار از سال 1997، با تن هاگ به نیمه‌نهایی لیگ قهرمانان اروپا رسید. اتفاقی که برای این باشگاه فراموش‌نشدنی به نظر می‌رسد. آنها در مسیر رسیدن به نیمه‌نهایی، ابرقدرت‌هایی مثل یوونتوس و رئال مادرید را به خاک و خون کشیدند. تیم رویایی آژاکس برای بردن اروپا همه چیز داشت اما یک غفلت ساده روبه‌روی تاتنهام در شب هت‌تریک لوکاس مورا، همه چیز را از این تیم گرفت و همه رویاهای آژاکس را به باد داد. این بدترین شکست ممکن در بهترین فصل ممکن برای آژاکس بود. در چند فصل بعدی این باشگاه هیچ‌وقت دوباره به چنین جایگاهی نزدیک نشد. البته جدایی چند مهره کلیدی نیز در این مورد بی‌تاثیر نبود.

 

فلسفه تن هاگ

فلسفه کاری سرمربی جدید یونایتد، بر فوتبال مالکانه استوار است. او همچنین علاقه بسیار زیادی به پرس شدید از بالا دارد. اتفاقی که این مربی را به یورگن کلوپ شبیه می‌کند. تن هاگ همچنین به خاطر انعطاف‌پذیری تاکتیکی‌اش ستایش می‌شود. این ستایش‌ها وقتی اوج گرفتند که او دوشان تادیچ و یا هالر را در پست مهاجم 9 کاذب در زمین قرار داد. آژاکس با تن هاگ، یک تیم دونده و پرطراوت با سیستم بازی 3-3-4 است. تیمی که علاقه زیادی به بازی مالکانه و بازیسازی از عقب زمین دارد.

 

نیمه پر، نیمه خالی

درباره تن هاگ، دو نگرانی وجود دارد. اول اینکه می‌گویند او به اندازه کافی مقتدر نیست و ممکن است کنترل رختکن تیمی مثل یونایتد را از دست بدهد. دوم هم اینکه او تا 51 سالگی، هنوز هدایت قدرت‌های اروپایی را بر عهده نداشته و این تجربه برایش کمی دشوار خواهد بود. با این وجود تردیدی وجود ندارد که مرد هلندی به لحاظ فنی، از قابلیت‌های فوق‌العاده‌ای برخوردار است. او امید زیادی دارد که به سرنوشت مربیان بعد از فرگوسن در یونایتد دچار نشود.