آریا طاری

نبرد تیم ملی با ترینیداد و توباگو شاید به لحاظ فنی نکته هیجان‌انگیزی نداشت اما یک حقیقت بزرگ را برای همه آشکار کرد. هواداران فوتبال در ایران دیگر علاقه‌ای به حضور در ورزشگاه آزادی برای تشویق تیم کارلوس کی‌روش ندارند. آنها حتی در یک ساعت مناسب از روز نیمه‌تعطیل پنج‌‌شنبه با بلیت‌های رایگان، بازی تیم ملی را از نزدیک تماشا نکردند. البته که ترینیداد نام بزرگی برای دیدن یک جدال در استادیوم نیست اما آیا در سال‌های اول نیز استقبال از دیدارهای تدارکاتی تیم ملی به همین اندازه کم و ناامیدکننده بود؟ آیا تماشاگرها به مرور زمان، از کی‌روش و تیمش فاصله نگرفته‌اند؟

«ما برای آنها بازی می‌کنیم، برای مردم». این جمله، بخشی از بیانیه اینستاگرامی تازه سرمربی تیم ملی در واکنش به ماجراهای روزهای گذشته است. همان‌طور که انتظار می‌رفت در این بیانیه نه خبری از عذرخواهی بود و نه نشانه‌ای از اصلاح رفتار کادر فنی تیم ملی در مواجهه با خبرنگارها دیده می‌شد. کارلوس کی‌روش باز هم مثل همیشه در این نوشته به صدرنشینی تیم ملی در بخش آسیایی رنکینگ فیفا پرداخته و آمار 63 درصد پیروزی در دیدارهای ملی در این هفت سال را افتخارآمیز دانسته است. البته که قرار گرفتن در یک جایگاه خوب در رنکینگ فیفا اتفاق بدی نیست اما این موضوع به شرطی ارزشمند خواهد بود که ایران به جای ونزوئلا، بولیوی و ترینیداد و توباگو، همانند سایر تیم‌های آسیایی با کشورهایی مثل شیلی، اروگوئه، برزیل و آرژانتین بازی کند. تا زمانی که شکست دادن تیمی مثل ترینیداد با حداقل اختلاف از باختن به برزیل با حداقل اختلاف در جدول فیفا امتیازهای بیشتری داشته باشد، طبیعتا تیم کی‌روش هرگز صدرنشینی این رنکینگ را از دست نخواهد داد. اگر این صدرنشینی واقعا مهم است، چرا مردم رغبتی برای حضور در آزادی و تشویق تیم ملی ندارند؟ چرا در یک ساعت ایده‌آل از روز پنج‌شنبه، حتی بلیت‌های رایگان نیز نمی‌تواند تماشاگرها را به آزادی بکشاند؟ وقتی کارلوس کی‌روش به تازگی قرارداد اول با فدراسیون فوتبال ایران را امضا کرده بود، دیدار دوستانه با تیم ملی ماداگاسکار در تقویم تیم قرار گرفت. هواداران تیم ملی سرخورده از شکست بزرگ در جام ملت‌های 2011 آسیا بودند و فوتبال‌زده‌تر از همیشه به نظر می‌رسیدند. هیچ‌کس شناخت دقیقی از کی‌روش نداشت و ترکیب تیم نیز چندان پرستاره به نظر نمی‌رسید. با این وجود آن روز 10 هزار تماشاگر روی سکوهای آزادی حاضر شدند و در اولین نمایش کی‌روش به تماشای تیم او نشستند. طبیعتا اگر عملکرد این مربی موفقیت‌آمیز بوده باشد، امروز باید تماشاگر بیشتری جذب تیم ملی شود اما استقبال ۱۰ هزار نفری از بازی اول، جایش را به حضور دو هزار نفری با بلیت‌های رایگان  برابر ترینیداد داده است؛ یک نقطه سیاه در کارنامه کی‌روش بعد از هفت سال حضور مداوم روی نیمکت تیم ملی ایران.

در همه این سال‌ها، هواداران تیم ملی حامی کارلوس کی‌روش بودند و حتی در پیش‌پاافتاده‌ترین جدال‌های تیم او نیز در ورزشگاه آزادی حاضر می‎شدند. مرد پرتغالی همواره ترجیح می‌داد دیدارهای تدارکاتی را در کشورهایی دیگر برگزار کند اما با وجود اینکه هیچ تیم بزرگی برای برگزاری یک دیدار دوستانه به ایران سفر نکرد، باز هم تماشاگرها حمایت‌شان را از این تیم به اثبات رساندند. تیم ملی در دومین بازی خانگی‌اش با کارلوس کی‌روش در سال 2011 در مرحله اول مقدماتی جام جهانی 2014 برزیل، به شکل اعجاب‌آوری 75 هزار تماشاگر را به آزادی کشاند و با سکوهایی تقریبا پر، روبه‌روی تیم کوچک اندونزی قرار ایران در جدال با بحرین در گرفت. اگر امروز اندونزی به تهران سفر کند، شاید حتی 750 نفر نیز مسابقه را از نزدیک تماشا نکنند. همین مرحله از رقابت‌ها، 83 هزار تماشاگر داشت و در دیدار دوستانه کاملا کم‌اهمیت با اردن در سال 2012 در یک روز غیرتعطیل، هشت هزار نفر را به آزادی کشاند. سال 2015 تیم ملی در حضور 18 هزار تماشاگر در ورزشگاه آزادی با گوام روبه‌رو شد و در نبرد با ترکمنستان در آزادی 35 هزار تماشاگر داشت. یک سال بعد 10 هزار نفر از نزدیک به تماشای برتری پرگل ایران مقابل قرقیزستان در یک دیدار دوستانه نشستند اما آن‌ هوادارها امروز کجا هستند؟ کی‌روش باید دائما از خودش بپرسد که چطور این تعداد هوادار را از تیم ملی دور کرده و همه آنها را از خودش و تیمش رانده است؟

کارلوس کی‌روش در نوشته تازه‌اش مدعی شده که هیچ‌چیز و هیچ‌کس نخواهد توانست اتحاد و روح تیمی تیم ملی را نابود کند. کاش آقای مربی قبل از نوشتن این جمله، چند ثانیه در آینه نگاه می‌کرد تا شاید متوجه می‌شد چه کسی، به روحیه ستاره‌های ملی‌پوش لطمه زده است. حالا دیگر هواداران تیم ملی حتی از بازی بدرقه تیم‌شان استقبال نمی‌کنند و در آخرین نبرد تیم در آزادی قبل از حضور در جام ملت‌های آسیا حاضر نمی‌شوند. این، مهم‌ترین نتیجه همه دعواهای کارلوس در چند سال گذشته است. او تیم‌ ملی را به مرور زمان به یک تیم شخصی تبدیل کرده و از بازیکنان تیم سپری برای دعواهای خودش ساخت. بازیکنانی که ربات‌وار ناچار به پیاده کردن اوامر سرمربی هستند، دیگر محبوبیتی بین هواداران فوتبال نخواهند داشت. مقایسه سکوهای آزادی در جریان دیدارهای تیم ملی در اولین روزهای حضور کی‌روش با امروز، به روشنی سقوط محبوبیت مرد پرتغالی را به تصویر می‌کشد.