بازیکنان تیم ملی در حرکتی هماهنگ برای اعتراض به ضعف‌های موجود در تدارکات این تیم، در شبکه‌های اجتماعی از دسترس خارج شدند. البته که این اتفاق، بهترین و ایده‌آل‌ترین تصمیم ممکن برای تک تک این بازیکنان است تا با نهایت تمرکز به ادامه فوتبال بپردازند اما واضح به نظر می‌رسد که چنین حرکتی، تنها برای چند روز صورت گرفته و به جز اعتراض، ماهیت دیگری ندارد. همه مهره‌های تیم کارلوس، درست همان سیاستی را در پیش گرفته‌اند که همواره مدنظر خود این مربی بوده است. سیاستی که در آن اعتراض همیشگی و گلایه دائمی، راهکارهایی موثر برای گرفتن امتیازهای بیشتری هستند. بدون تردید جدایی ملی‌پوشان از اینستاگرام، هواداران فوتبال را خوشحال می‌کند اما چنین ژست‌هایی برای جلب توجه بیشتر، در شأن ستاره‌های ملی‌پوش نیست. به نظر می‌رسد کارلوس از بازیکنان تیمش تنها به عنوان سپر استفاده می‌کند. اگر انتقادها از رفتار مربی پرتغالی به اوج برسند، بلافاصله او بازیکنان را مقابل خودش قرار می‌دهد و آنها را قربانی می‌کند تا از هر گزندی در امان بماند. هر بازیکنی که به تیم ملی برسد، ناچار است با قوانین کارلوس بازی کند و این قوانین، چندان اخلاقی به نظر نمی‌رسند. 

این اولین بار نیست که او از بازیکن‌ها برای رسیدن به اهداف خودش استفاده می‌کند. چندین سال قبل در ماجرای اختلاف این مربی با آل‌اشپورت، ناگهان تک تک بازیکن‌ها به انتقاد از محصولات این برند برای تیم ملی پرداختند اما وقتی کارلوس قرارداد «شخصی» پوشیدن لباس‌های آل‌اشپورت در کنار زمین را امضا کرد، دیگر هیچ بازیکنی به لباس‌های این شرکت انتقادی نداشت.

درخشیدن در ترکیب تیم ملی ظاهرا تنها وظیفه شاگردان کارلوس کی‌روش نیست. آنها موظف هستند در هر شرایطی از این سرمربی حمایت کنند و حتی به سبک او، دست به اعتراض دسته‌جمعی بزنند. این اتفاق بارها در مورد اردوها و بازی‌های تیم ملی نیز رخ داده و این بار تنها مقیاس وسیع‌تری گرفته است. نه فقط بازیکنان، بلکه اعضای کادر فنی تیم کی‌روش نیز ناچار به تحمل چنین شرایطی هستند. انتقاد نکردن اعضای کادر فنی از برانکو ایوانکوویچ در زمان اوج گرفتن درگیری لفظی کی‌روش با این مربی، موجب برکناری همزمان همه آنها شد. کارلوس البته مدتی بعد چند نفر از این مربیان را به تیم ملی برگرداند اما دیگر از جواد نکونام در کادر فنی تیمش دعوت نکرد. همین حالا نیز اعضای کادر فنی به بازیکنان ملحق شدند و با دی‌اکتیو کردن صفحه اینستاگرام، این جنبش اعتراضی را ادامه داده‌‌اند. شاید هرگز در تاریخ تیم ملی، چنان وحدتی بین بازیکنان تیم وجود نداشته اما سوال بزرگ اینجاست که اجبار، چه تاثیری در رقم خوردن این وحدت داشته است؟ آیا بازیکنانی که با کی‌روش هم‌عقیده نیستند و قصد ندارند بخشی از بازی همیشگی این مربی باشند، می‌توانند نظرشان را به سادگی ابراز کنند و باز هم به تیم ملی دعوت شوند؟ آزادی بیان در تیم ملی در حد و اندازه‌ای است که حتی مهدی طارمی از اظهارنظر در مورد پرسپولیس وحشت می‌کند. در چنین شرایطی، «اتحاد» نیز ارزش همیشگی‌اش را از دست می‌دهد.