مشت به صورت خودی!

تساوی برابر تیمی مثل صنعت نفت آبادان، هرگز یک فاجعه نیست؛ اما آن‌چه در جریان این مسابقه و پس از آن اتفاق افتاده، نشان از وقوع یک بحران زودرس در استقلال لیگ بیستم دارد. فکری به لحاظ تاکتیکی، تیمش را مطلقا بدون برنامه به زمین می‌فرستد. عملا هیچ توپی به مهاجمان باشگاه نمی‌رسد و حالا که قایدی هم مثل شیخ دیاباته مصدوم شده، امیدهای گل‌زنی این تیم به حداقل خواهد رسید. حتی با وجود داشتن چند مهره غایب، استقلال هنوز یکی از پرمهره‌ترین تیم‌های فوتبال ایران به شمار می‌رود اما با وجود حفظ همه نفرات کلیدی و داشتن همه این ستاره‌ها، نمایش‌های این تیم ضعیف‌تر از حد انتظار است.

آریا طاری

آن‌چه این روزها در استقلال می‌بینیم، هیچ نسبتی با «امیدواری» ندارد. تیم نه خوب بازی می‌کند، نه خوب نتیجه می‌گیرد و نه بیرون از زمین، واکنش خوبی به این اتفاق‌ها نشان می‌دهد. استقلال در دو بازی گذشته، فقط دو امتیاز از پیکان و صنعت نفت گرفته است. اگر آنها برنده آن دو مسابقه بودند، حالا در صدر جدول دیده می‌شدند اما اعضای کادر فنی این تیم، هر بار مقصران بیرونی را برای از دست دادن امتیازها سرزنش کرده‌اند. یک بار کیفیت چمن دلیل اصلی امتیاز از دست دادن آنها شده و بار دیگر، عملکرد داور از سوی آنها زیر سوال رفته است. مشکل این تیم فقط به «آسیب‌پذیری‌»اش مربوط نمی‌شود، مشکل این تیم به این موضوع برمی‌گردد که آنها نمی‌توانند از شکست، پلی به طرف پیروزی بسازند. چراکه اصرار دارند خودشان را در ناکامی‌ها غرق کنند. تا زمانی که محمود فکری، آرامش را به تیمش تزریق نکند، اوضاع استقلال عوض نخواهد شد. اگر سرمربی تیم پای مسئولیت‌های کلیدی‌اش نایستد و اشتباه‌های قبلی‌اش را نپذیرد، طبعا نباید انتظار داشت که مهره‌های تیم هم در زمین مسئولیت‌های مهم‌شان را جدی بگیرند. در تیمی که همه اعضایش گناه نتیجه نگرفتن را به گردن دیگران می‌اندازند، هیچ تحول مثبتی صورت نمی‌گیرد. به نظر می‌رسد اولین اشتباه بزرگ محمود فکری در استقلال، به انتخاب کادر فنی برمی‌گردد. او در نساجی با وحید فاضلی کار می‌کرد و دستیاری داشت که همه تمرکزش روی فوتبال بود. فکری اما در استقلال به سراغ چهره‌هایی رفته که انگار مربیگری را با بازی و تفریح اشتباه گرفته‌اند. آرش برهانی و حنیف عمران‌زاده، کوچک‌ترین تاثیری روی مهره‌های استقلال ندارند و تاسفبار است که در حضور این همه مربی و در این نیمکت شلوغ، بازیکنان تیم حتی نمی‌دانند که پوشش تیر دوم روی ضربات ایستگاهی رقیب، یکی از بدیهی‌ترین اصول فوتبال به شمار می‌رود. پنج هفته پس از شروع لیگ برتر، استقلال هنوز روی ضربات ایستگاهی فوق‌العاده آسیب‌پذیر به نظر می‌رسد. اینکه تیمی روی یک توپ ارسالی گل بخورد و با وجود مردود شدن آن گل، دوباره روی صحنه‌ای مشابه تسلیم حریف شود، بدون هیچ شک و تردیدی اشتباه سرمربی تیم است. فکری بعد از گل مردود شده طالب ریکانی، خطر را احساس نکرد و هشدار لازم را به مهره‌های تیمش نداد تا باز هم یک بازیکن با جاگیری در نقطه کور دفاع این تیم، به راحتی کارش را انجام بدهد. این تساوی برای فکری و تیمش، به لطف درخشش قابل توجه رشید مظاهری به دست آمد. اگر رشید دو تک به تک کامل را از ریکانی نگرفته بود و اگر داور گل سالم طالب را مردود اعلام نمی‌کرد، بعید نبود دومین شکست فصل استقلال هم در هفته پنجم رقم بخورد. تیم فکری تا این هفته از لیگ برتر، فقط مس رفسنجان و ماشین‌سازی را شکست داده و به جز تیم‌های قعرنشین لیگ برتر، موفق به شکست هیچ حریف دیگری نشده است. البته که هنوز برای قضاوت در مورد فکری زود است اما رفته رفته دارد برای امید داشتن به این مربی، دیر می‌شود!

تا زمانی که محمود فکری، آرامش را به تیمش تزریق نکند، اوضاع استقلال عوض نخواهد شد. اگر سرمربی تیم پای مسئولیت‌های کلیدی‌اش نایستد و اشتباه‌های قبلی‌اش را نپذیرد، طبعا نباید انتظار داشت که مهره‌های تیم هم در زمین مسئولیت‌های مهم‌شان را جدی بگیرند

در توصیف شرایط این روزهای استقلال، همین بس که مربیان باشگاه پس از پایان مسابقه با نفت آبادان انواع و اقسام‌ اتهام‌ها را روانه داور می‌کنند و قضاوت او را جهت‌دار می‌دانند اما در کارشناسی داوری مشخص می‌شود همین داور، یک گل سالم نفت آبادان را به اشتباه مردود کرده و در عدم اعلام پنالتی‌ به سود آبی‌ها در نیمه دوم، تصمیم درستی گرفته است. در حقیقت اگر قرار است تیمی از داوری گلایه داشته باشد، آن تیم نفت آبادان است اما محمود فکری و دستیارها، حتی پس از این اتفاق هم از مواضع‌شان عقب‌نشینی نمی‌کنند و منش متفاوتی را در پیش نمی‌گیرند. مشکل استقلال نه داورها هستند و نه دشمن‌ها. مشکل استقلالی «دوستانی» هستند که انگار هنوز آمادگی قرار گرفتن در چنین موقعیتی را ندارند. کار کردن در استقلال، اصلا ساده نیست و مصائب خاص خودش را دارد. زیر سوال بردن داور و اتهام زدن به دشمن‌های بیرونی، نمی‌تواند فکری و نزدیکانش را از فشار انتقادها نجات بدهد. چراکه هواداران فوتبال دیگر به راحتی فریب چنین ادعاهایی را نمی‌خورند. استقلال با این روند، فقط به بن‌بست نزدیک‌تر می‌شود و اگر خیلی زود یک تغییر بزرگ در رفتار مربیان و نتایج تیم اتفاق نیفتد، این فصل هم برای باشگاه به راحتی از دست خواهد رفت.