باج در تاج!

هر چقدر در جملات محمود فکری از زمان انتخاب شدن به عنوان سرمربی استقلال جست‌وجو کنید، نشانه‌ای از نارضایتی از وضع موجود نخواهید دید. آن هم در شرایطی که وضعیت فعلی استقلال، چندان راضی‌کننده به نظر نمی‌رسد و تکلیف چند ستاره کلیدی هنوز روشن نشده است. این ویژگی خاص، دو وجه متفاوت دارد. اینکه محمود فکری روی کارش متمرکز شده و دائما غر نمی‌زند، یک ویژگی بسیار مثبت است اما از طرفی این نگرانی در بین هواداران باشگاه شکل گرفته که این مربی به مدیران فعلی تیم باج می‌دهد و روی خواسته‌هایش از آنها پافشاری نمی‌کند.

آریا طاری

آندره‌آ استراماچونی، یک تفاوت بزرگ با بسیاری از مربیان شاغل در فوتبال ایران داشت. او به راحتی «راضی» نمی‌شد و سطح خودش را تا حد و اندازه‌های مدیران باشگاه پایین نمی‌آورد. او یک مربی حرفه‌ای بود که انتظار شرایط حرفه‌ای را هم داشت و این را از همان جدال هفته اول با ماشین‌سازی با صدای بلند نشان داد. استراماچونی برای «سازش» به فوتبال ایران نیامده بود و بر سر جزئیات کوچک، ابدا کوتاه نمی‌آمد. همین ویژگی موجب شد او قادر به ادامه همکاری با مدیران باشگاه نباشد و با وجود صدرنشینی تیمش در لیگ برتر، تصمیم به جدایی از این مجموعه بگیرد. برای استراماچونی، یک حقیقت انکارنشدنی وجود داشت. اینکه با این روش و سبک از مدیریت، صدرنشینی تیم زمان زیادی طول نمی‌کشد و آسمان استقلال، خیلی زود ابری می‌شود. اینکه او حتی در صورت بردن یک جام بزرگ در باشگاه، برای گرفتن دستمزدش به مشکل می‌خورد و باید به اندازه چند سال، در انتظار دریافت طلبش از این مجموعه باشد. سرمربی ایتالیایی استقلال در یک دوران فشرده، به همه این نکته‌ها پی برد. روشی که او در نهایت انتخاب کرد، اصلا برای طرفداران باشگاه مطلوب به نظر نمی‌رسید اما بدون شک برای خود او، بهترین انتخاب ممکن بود. استرا روی اصولش ماند، محبوبیتش در تهران را هم حفظ کرد و به هیچ وجه به مدیران وقت استقلال باج نداد. فرهاد مجیدی هم کم و بیش، همین راه را رفت. شاید فرهاد به لحاظ فنی، قابل مقایسه با سرمربی قبل از خودش نباشد اما رفتارهای او در این مدت و برخوردش با سعادتمند و مدیرانی از این دست، قابل دفاع به نظر می‌رسد. مدیرانی که به خاطر دریافت عدم پیام تبریک از سوی سرمربی تیم، علیه او یک اتحاد تشکیل داده بودند. فرهاد می‌توانست دعوت ناهار سعادتمند را بپذیرد، می‌توانست با او عکس یادگاری بگیرد و لبخند بزند تا حداقل یک فصل دیگر هم سرمربی استقلال باشد. او می‌توانست شوی دروغین مذاکره با استراماچونی را تحمل کند و دم نزند تا مانور قدرت سعادتمند ادامه پیدا کند اما مجیدی هیچ‌کدام از این اتفاق‌ها را تحمل نکرد. حالا مساله مهم این است که فکری، چه رویکردی را در پیش می‌گیرد. اولین جمله‌ها و مصاحبه‌های او، نشان می‌دهد که این مربی روش متفاوتی را انتخاب کرده و قصد دارد تحت هر شرایطی، با مدیران باشگاه راه بیاید.

فکری در همین چند روز مدعی شده که هیچ توجیهی برای نتیجه نگرفتن ندارد و تیم او حتی روی «سنگ» هم به خوبی تمرین می‌کند. شنیدن این جمله از سوی سرمربی تیمی که در تمام طول فصل گذشته مشکل جدی زمین تمرین داشته، حقیقتا نگران‌کننده است

وقت روبه‌رو شدن با مصاحبه‌های محمود فکری در قامت سرمربی آبی‌ها، این تصور به وجود می‌آید که در باشگاه همه چیز سر جای خودش قرار دارد و اوضاع کاملا به خوبی پیش می‌رود. او حتی قبل از پیوستن به تیم هم، از فروش خانه‌اش برای پرداخت مبلغ رضایتنامه نساجی حرف زده بود. مبلغی که پرداختش قاعدتا باید از سوی مدیران باشگاه استقلال صورت بگیرد.

چنین صحبت‌هایی شاید از یک کاپیتان متعصب پذیرفتنی باشند اما مربیگری، دنیای متفاوتی است و در آن توجه به تک تک جزئیات، کلیدی به نظر می‌رسد. فکری در همین چند روز مدعی شده که هیچ توجیهی برای نتیجه نگرفتن ندارد و تیم او حتی روی «سنگ» هم به خوبی تمرین می‌کند. شنیدن این جمله از سوی سرمربی تیمی که در تمام طول فصل گذشته مشکل جدی زمین تمرین داشته، حقیقتا نگران‌کننده است. در حقیقت با چنین ادعاهایی، مدیران استقلال می‌توانند همه چیز را به فکری بسپارند و با خیال راحت به خواب زمستانی فرو بروند. دیگر هیچ‌کس هم نیست که روی آنها فشار بگذارد، هیچ‌کس نیست که به وضعیت استقلال اعتراض کند و از مدیرها بخواهد که سرعت بیشتری در رفع و رجوع بحران‌های تیم داشته باشند. فکری باید دست از باج دادن به این مدیرها بردارد. چراکه در این صورت، آنها به مراتب منفعل‌تر و بی‌اثرتر از گذشته خواهند شد و این موضوع برای استقلال، اصلا امیدوارکننده نخواهد بود.

محمود فکری، آمده‌ است تا در استقلال بماند. او به هر قیمتی با مدیران باشگاه راه می‌آید و علیه آنها هیچ موضعی نمی‌گیرد. غافل از اینکه این مدیران باشگاه نیستند که در نهایت درباره او تصمیم خواهند گرفت. این نتایج استقلال هستند که همه چیز را در مورد این مربی روشن می‌کنند و اگر امکانات تمرینی و اردویی کافی نباشد، اگر مهره‌های مهم تیم تمدید نکنند و اگر استقلال نظم بیشتری در پرداخت‌ها به دست نیاورد، بعید به نظر می‌رسد که نتایج تیم به سمت مثبت‌ شدن بروند. باج دادن فکری به مدیران استقلال، می‌تواند سرنوشتی تلخ برای این تیم پرامید بسازد.