آریا طاری

بندی که در پیش‌نویس اساسنامه فدراسیون فوتبال، حضور در انتخابات این نهاد را منوط به حداقل 10 سال سابقه مدیریتی می‌کرد، حالا عوض شده و از این پس بازیکنانی با تجربه 100 بازی ملی نیز، می‌توانند به شرط داشتن مدرک کارشناسی، وارد جریان انتخابات فدراسیون شوند. البته که این تغییر با فشار فیفا، یک تغییر مثبت برای فوتبال ایران است اما به نظر می‌رسد حداقل در شرایط فعلی، نمی‌توان روی حضور مهره‌های باتجربه تیم ملی در سکان ریاست فدراسیون، حساب ویژه‌ای باز کرد.

در بسیاری از نقاط دنیا، مسئولیت اداره فوتبال به یک فوتبالیست قدیمی و پرتجربه سپرده می‌شود. همین حالا در فوتبال اسپانیا با همه حساسیت‌ها و پیچیدگی‌ها، ایکر کاسیاس بدون حتی «یک روز» سابقه مدیریتی، خودش را برای انتخابات ریاست فدراسیون فوتبال آماده می‌کند. طبیعتا این چهره‌ها، می‌توانند انتخاب ایده‌آلی برای هدایت فوتبال باشند. برای باور این فرضیه، چند دلیل مشخص وجود دارد. اول اینکه آنها طی سال‌ها فوتبال بازی کردن به اندازه کافی «ثروت» به دست آورده‌اند و قاعدتا به دنبال «درآمدزایی» در فدراسیون و دریافت رانت‌های ویژه نمی‌روند. قطعا هم در زمان امضای یک قرارداد مهم، یک «تاجر شکر» در کنار خودشان نمی‌نشانند و اساسا دست به امضای قراردادی غیرقانونی نمی‌زنند. آنها زیر و بم فوتبال را خوب درک می‌کنند و با شناختی که از مسائل فنی این رشته ورزشی دارند به سراغ انتخاب مربی می‌روند. معیار این افراد برای انتخاب سرمربی، طبیعتا دریافت توصیه از طرف «دولت» یا یک انجمن تجاری خاص نیست. در تاریخ فوتبال ایران تا امروز هفت بازیکن مختلف به باشگاه صدتایی‌های تیم ملی اضافه شده‌اند. جواد نکونام، علی دایی، علی کریمی، جلال حسینی، مهدی مهدوی‌کیا، احسان حاج‌صفی و آندو تیموریان، نفراتی هستند که بر اساس قانون جدید می‌توانند برای انتخاب‌شدن به عنوان رییس جدید فدراسیون فوتبال، اقدام کنند. شاید در بین ستاره‌های ملی‌پوش، نفراتی هم باشند که با وجود سابقه کم‌تر از 100 بازی، بتوانند وظایف مدیریتی را به خوبی انجام بدهند اما به طور کلی، همین نفرات باسابقه هم گزینه‌های ایده‌آلی برای حضور در راس فدراسیون هستند. با این حال اینکه فوتبال ایران به چهره‌هایی مثل تاج و کفاشیان سپرده می‌شود و فوتبالی‌ها معمولا سهم ویژه‌ای از آن ندارند، دیگر یک حقیقت پذیرفته‌شده به شمار می‌رود.

واقعیت این است که حتی خود این نفرات هم معمولا نمی‌خواهند تا در یک جایگاه مدیریتی قرار بگیرند. تقریبا همه آنها، مربیگری را ترجیح می‌دهند. جواد نکونام پس از پایان دوران بازی، خیلی زود به سمت مربیگری رفت، همان‌طور که علی دایی حتی مربیگری را قبل از پایان دوران فوتبالش شروع کرده بود، علی کریمی تا امروز چند تجربه نه‌چندان موفق در مربیگری داشته و مهدی مهدوی‌کیا، در فوتبال آلمان به کار مربیگری مشغول است و در ایران هم آکادمی خاص خودش را دارد. آندو تیموریان به تازگی بازنشسته شده و احسان حاج‌صفی نیز هنوز فوتبال بازی می‌کند. همان‌طور که سیدجلال نیز همچنان مشغول بازی در ترکیب پرسپولیس است. در واقع در شرایط فعلی و حداقل برای این انتخابات، نمی‌توان روی آنها حساب باز کرد. اگر یک چهره بین‌المللی مثل علی دایی با همه دستاوردهایی که در فوتبال آسیا داشته، پس از پایان دوران بازی به جای ایستادن در کنار زمین، به سراغ صندلی‌های مدیریتی می‌رفت، امروز از پختگی لازم برای هدایت فدراسیون برخوردار بود. دایی که همیشه یک چهره مقبول فوتبالی برای فیفا بوده، حتی می‌توانست روزی رییس ای.اف.سی شود و خیلی از قوانین ظالمانه علیه فوتبال ایران را تغییر بدهد. افرادی که باید در این مورد برای شهریار ایجاد انگیزه می‌کردند، هیچ‌وقت چنین کاری انجام ندادند و خود او نیز هرگز به سمت مدیریت نرفت. نتیجه این اتفاق، این است که باید در دوره‌های بعدی نیز مدیرانی مثل تاج و کفاشیان و قراردادهای ننگینی مثل قرارداد مارک ویلموتس را در این فوتبال تحمل کنیم.

حتی اگر این چهره‌ها می‌پذیرفتند که وارد کارزار انتخاب شوند، احتمال رای نیاوردن آنها در مجمع فدراسیون بسیار بالا بود. چراکه مجمع بیشتر از شرایط خاص فوتبال، وابستگی‌ها و امتیازهای خاص خودش را برای رای دادن مدنظر قرار می‌دهد. حتی اگر این نفرات از مجمع نیز رای اعتماد می‌‌گرفتند، باز هم کار کردن در اقتصاد بیمار این فوتبال با این حجم از قرض و بدهی، برای آنها بسیار دردسرساز به نظر می‌رسید. در شرایط فعلی بیشتر از آن‌که به دنبال عوض کردن اسم‌ها باشیم، باید رسم‌های رایج این فوتبال را تغییر بدهیم. فوتبالی که همیشه راه را برای چهره‌های متخصص می‌بندد و به سراغ مدیران ناآشنا می‌رود. فوتبالی که تنها برای یک قشر خاص «درآمد» دارد و تنها دو طرف قراردادهای جنجالی را به ثروت می‌رساند. حتی افرادی که بیش از 100 بار پیراهن تیم ملی را بر تن کرده‌اند، نمی‌توانند این ساختار را تغییر بدهند. تا زمانی که با تخلفات رایج در سطح مدیریت فوتبال برخورد نشده، تا زمانی که سازوکارهای اقتصادی سالم و پاک به فوتبال راه داده نمی‌شوند و تا زمانی که فوتبال جولانگاه قراردادهای شرم‌آور باشد، سخت می‌شود انتظار داشت که حتی ستاره‌های بزرگ نیز این وضعیت را عوض کنند.