آریا رهنورد

تا همین چند روز قبل، نام «سعید آذری» در اطراف باشگاه پرسپولیس شنیده می‌شد اما پس از معرفی مدیرعامل جدید این باشگاه، حالا آذری اصرار دارد که در میان گزینه‌های مدیریت باشگاه استقلال باشد. در واقع برای او تفاوتی نمی‌کند که در چه تیمی حضور داشته باشد و تنها نکته مهم، مدیریت در یک باشگاه پرطرفدار است. البته که آذری در باشگاه ذوب‌آهن، موفقیت‌هایی در جایگاه یک مدیر داشته اما آیا حضور او می‌تواند به معنای برطرف شدن همه بحران‌های این باشگاه باشد؟ آیا اساسا تغییر دائمی مدیریت، روش مناسبی برای اداره این دو باشگاه از سوی وزارت ورزش است؟

سعید آذری که این روزها در اینستاگرام فعالیت قابل توجهی دارد، به گفته خودش «قدم اول» را برای مدیریت باشگاه استقلال برداشته است. منظور او از این قدم اول، حتی مذاکره با وزارت ورزش نیست. همین که بخشی از هواداران باشگاه خواهان به خدمت گرفتن این مدیر شده‌اند، از نگاه او به معنای پشت سر گذاشتن قدم اول است. وزیر ورزش در روزهای گذشته تاکید کرده که قصد تغییر دادن کادر مدیریتی باشگاه استقلال را ندارد اما آذری همچنان امیدوار است از استوری‌های اینستاگرام به صندلی مدیریت این تیم راه پیدا کند. او به سهم خودش در ذوب‌آهن، یک مدیر موفق بوده است. آذری یکی از اولین چهره‌های فوتبال ایران بود که مساله «حق رشد» را برای بازیکنان به صورت جدی دنبال کرد. او برای رضایتنامه بازیکنانش نیز مبالع قابل توجهی گرفت اما آیا همین اتفاق‌ها، همه حقیقت را در مورد دوران مدیریت او در باشگاه اصفهانی عنوان می‌کنند؟ حقیقت آن است که سعید آذری هرگز نتوانسته با یک مربی، به صورت مداوم کار کند. یحیی گل‌محمدی در ذوب، فوق‌العاده نتیجه گرفت و این باشگاه را در دو فصل متوالی، قهرمان جام حذفی کرد اما آذری نتوانست با او کنار بیاید و این مربی را برای مدت طولانی‌تری حفظ کند. این اتفاق برای امیر قلعه‌نویی نیز افتاد و این مربی پس از کسب نتایج درخشان در ذوب، از این باشگاه جدا شد و به تیم همشهری رفت. چطور می‌توان مطمئن شد که اگر آذری به عنوان مدیر باشگاه استقلال منصوب شود، یک مربی در حد و اندازه‌های امید نمازی را به جان این تیم نمی‌اندازد؟ او امروز از ماجرای انتقال مرتضی تبریزی، به عنوان یک دستاورد بزرگ برای خودش و تیمش یاد می‌کند اما آیا ذوب بدون بهترین مهاجمش، همان تیم گذشته بود؟ آیا این تیم با جدایی تبریزی، وارد یک دوره بحرانی نشد؟ آذری علاقه زیادی به جاروجنجال دارد. او برای مطرح‌تر شدن، حتی از کنایه ‌زدن به مجری تلویزیون نیز دست نکشیده اما کار کردن در باشگاه بزرگ و پرهیاهویی مثل استقلال، با مدیریت در تیم بدون هوادار ذوب‌آهن به شدت متفاوت خواهد بود. در ذوب، هواداری وجود ندارد که دائما مدیران باشگاه را تحت فشار بگذارد. در استقلال اما یک شکست کافی است تا هواداران اساسا همه چیز را زیر سوال ببرند. آذری هرگز تجربه کار کردن در یک باشگاه پرهوادار را نداشته و این موضوع، اصلا نکته جالبی برای رسیدن او به صندلی مدیریتی استقلال به شمار نمی‌رود.

هواداران فوتبال ایران، غالبا شیوه مدیریتی مدیرانی مثل آذری را می‌پسندند. چراکه آنها دائما پشت تریبون هستند، دائما تیم‌شان را در طرف «مظلوم» ماجرا قرار می‌دهند و دائما درباره «نابرابری» مصاحبه می‌کنند. پشت این سروصدا اما مکانیسم درست و اصولی مدیریتی قرار نگرفته است. شاید اگر ایرج عرب هم اهل درست کردن چنین سروصداهایی بود، امروز شغلش را از دست نمی‌داد. البته که او سنخیتی با مدیریت یک باشگاه بزرگ نداشت اما مدیران قبلی پرسپولیس نیز بدون پاسخ دادن به سوال‌های زیادی در مورد چگونگی هزینه پاداش‌ دو میلیون دلاری و البته مبالغ دریافتی از اسپانسر، «محبوب» ماندند. چراکه رابطه بسیار خوبی با رسانه‌ها داشتند و اهل مصاحبه‌های هوادارانه بودند. همین حالا انصاری‌فرد برای دنبال کردن روش آنها، اولین بازی خارج از خانه تیمش را روی سکوها در کنار هوادارها تماشا کرده است. آیا مشکلات پرسپولیس، با همین تصمیم حل می‌شود؟ قرمزها مدیری نمی‌خواهند که کنار هوادار بنشیند، لبخند بزند، شعار بدهد و با هر توپ بالا و پایین بپرد. آنها مدیری می‌خواهند که شبانه‌روز کار کند، دائما توی دفترش باشد، مشکلات را به حداقل برساند و بدون راه انداختن هیاهوی رسانه‌ای، کارش را به بهترین شکل ممکن انجام بدهد. با این حال انصاری‌فرد به خاطر همین حرکت ساده که هر مدیر دیگری نیز می‌تواند انجام بدهد، مورد ستایش قرار می‌گیرد. این ستایش یک «آدرس غلط» برای همه مدیران فوتبال ایران است. وزارت ورزش استقلال و پرسپولیس را به محلی برای آزمون و خطای مدیران مختلف تبدیل کرده است. درست در روزهایی که دو باشگاه با خطر جدی حذف از لیگ قهرمانان آسیا روبه‌رو شده‌اند، دغدغه‌های مدیریتی آنها حیرت‌انگیز به نظر می‌رسد. وزارت ورزش باید به دنبال راهی برای ثبات بخشیدن به دو باشگاه باشد. تا وقتی که مدیران در استقلال و پرسپولیس به این نتیجه نرسند که می‌توانند برای دورانی طولانی در این دو باشگاه حضور داشته باشند، تا وقتی که مدیران به جای امروز، کمی و فقط کمی هم به فردا فکر نکنند و آینده‌نگری را به تصمیم‌های‌شان راه ندهند، سرخابی‌ها همچنان آماتور و آسیب‌پذیر باقی خواهند ماند.