یک کارشناس آب و محیط‌زیست عنوان کرد: تهران، اصفهان، قم، قزوین، مشهد، شیراز و... همگی در فلات مرکزی هستند و کلان‌شهر محسوب می‌شوند. حوزه آبریز فلات مرکزی نیز حوزه‌ای محدود است و تولید رواناب آن بسیار کم است. این منطقه در حالی ۷۰ درصد بارگذاری جمعیتی و صنعتی را تحمل می‌کند که فقط ۱۰ درصد آب تجدیدپذیر کشور را در اختیار دارد. یعنی ظرفیت آبی بسیار محدود است و نباید این میزان بارگذاری انجام می‌شد. حتی اگر اتلاف شبکه آب شهری نیز برطرف شود، باز هم مشکل تهران حل نمی‌شود. صرفه‌جویی شهروندان نیز مشکل آب تهران را حل نمی‌کند. چون شرایط بسیار وخیم است. بارگذاری باید متوقف شود و کاهش یابد؛ این یک اصل است.

محسن موسوی خوانساری در گفت‌وگو با تجارت‌نیوز، اظهار داشت: طرح انتقال آب از سد لار مربوط به «نشت آب سد لار» و برای تامین آب تهران نیست. برای بومهن و پردیس است. این طرح هم قدیمی است و حدود ده سال پیش شروع شده بود و حالا سرعت گرفته تا شهرهای شرق استان تهران را تامین آب کند. در مورد بارورسازی ابرها نیز مکررا گفته شده که باید ابر در آسمان موجود باشد، شرایط مهیا باشد و پتانسیل شکل‌گیری بارش وجود داشته باشد تا بتوان به‌اصطلاح بارش را تشدید کرد. اما متاسفانه تا ۱۵ آذر پیش‌بینی شده که اصلا جبهه هوای خاصی وجود ندارد.

او افزود: برای مثال در خبرها آمده که مشهد باید فقط ۷۰ هزار نفر جمعیت می‌داشت، اما امروز حدود شش میلیون نفر جمعیت دارد. نکته بعد این است که تعاریف باید درست شود. یک تهران سیاسی با جمعیت 12 میلیون و یک تهران آبی نیز وجود دارد. تهران آبی از ورامین شروع می‌شود تا قزوین؛ یعنی کوه‌های البرز جنوبی تامین‌کننده آب «تهران آبی» هستند که این محدوده جمعیتی حدود ۲۰ میلیون نفر را در خود جای داده است. پنج سد لتیان، لار، ماملو، طالقان و کرج باید آب این جمعیت ۲۰ میلیونی را تامین کنند. این کار بسیار دشوار و در عمل ناممکن است. خودتان شاهد هستید که منطقه ۲۲ چقدر رشد کرده یا اطراف کرج مانند مشکین‌شهر چقدر توسعه پیدا کرده است. سالانه حدود ۳۰۰ هزار نفر فقط وارد تهران می‌شوند و در مناطق شهریار، ملارد و... ساخت‌وساز گسترده انجام می‌شود. به‌طور کلی، تهران توانایی این جمعیت را ندارد.

این تحلیلگر درباره تخلیه شهر تهران، گفت: رئیس‌جمهوری نیز مکررا در یک سال اخیر گفته‌اند که منظور از «تخلیه تهران» این نیست که امروز جمعیت خارج شود؛ بلکه باید در یک بازه ۱۰ تا ۲۰ ساله شهرهایی ایجاد شود که بتوانند جمعیت تهران یا اصفهان را به سمت خود جذب کنند. یعنی به عنوان مثال باید افق را تا حدود ۱۴۲۰ در نظر گرفت و زیرساخت‌های مناسبی در سواحل مکران ایجاد کرد تا بتوانند جمعیت را جذب کنند. اگر کلان‌شهرهای بزرگ و دارای امکانات و ساختار مناسب در سواحل جنوبی ایجاد نشود، جمعیت فلات مرکزی همچنان افزایش می‌یابد و این وضعیت قابل ادامه نیست. کلان‌شهرهایی مانند دبی، مسقط، دوحه، ابوظبی نمونه شهرهای بزرگ و مجهز هستند که دارای ساختار مناسب هستند که توان جذب جمعیت را دارند. چنین الگویی باید در جنوب ایران شکل بگیرد تا جمعیت به آن سمت حرکت کند.

موسوی خوانساری تصریح کرد: با وضعیت فعلی، افق ما کاملا تاریک است؛ چراکه هم آب سطحی نداریم و 10 درصد رواناب ایران متعلق به فلات مرکزی است. همچنین آب زیرزمینی را هم در نیم قرن اخیر مصرف کرده‌ایم. تقریبا دو سوم آب تجدیدناپذیری که مربوط به نسل‌های آینده بود را برداشت کرده‌ایم. امروز تقریبا آبی باقی نمانده و اگر هم باقی‌مانده، شور است و مشکلات فراوان دارد. بنابراین باید برای انتقال جمعیت به سواحل جنوبی فکر اساسی کرد.

به اعتقاد او، تهران باید حدود دو میلیون یا نهایتا سه میلیون جمعیت می‌داشت، اما اکنون ۱۲ میلیون جمعیت دارد. بنابراین این موضوع با عوض کردن شبکه آب فرسوده داخل شهر حل نمی‌شود. اگر در این شهرها با صرفه‌‍جویی مصرف به نصف برسد نیز مشکل 

حل نمی‌شود.