پگاه دهدار ،  راهنمای گردشگری 

دم‌دم‌‌های صبح بود که سفر خودمان را آغاز کردیم. مقصد شهری بود که در طول تاریخ نام‌های مختلفی را به خود دیده است؛ «دارالارشاد»، «دارالملک»، «دارالعرفان»، «دارالامان» و «شهر مقدس (آرتاویل)» و امروزه: اردبیل.

برای رسیدن به سرزمین چشمه‌های بهشتی یا همان اردبیل دو راه پیش رویمان قرار داشت. مسیری که از استان زنجان می‌گذشت و ما را به اردبیل می‌رساند و مسیری که از استان گیلان می‌گذشت. مسیر اول مسافت کمتری داشت، اما ما مسیر دوم را به علت سرسبزی‌ای که در این فصل داراست انتخاب کردیم.

پس از گذر از استان قزوین به استان گیلان رسیدیم. دریاچه سد منجیل و توربین‌های بادی‌ای که در این شهر برای تولید برق قرار دارد، یکی از اولین زیبایی‌های مسیر بود که ما نظاره‌گرش شدیم.

ناهار را در شهر رشت و در رستورانی که غذاهای محلی سرو می‌کرد صرف کردیم و پس از کمی استراحت ادامه مسیر دادیم.

تا چشم کار می‌کرد سرسبزی طبیعت بود و عطر شالی‌های تازه‌ کاشته‌ شده‌ برنج که زیبایی بی‌نظیری داشت و روحمان را تازه می‌کرد.

پل معلق مشگین‌‌شهر در ارتفاع 80 متری تصویری خیره‌کننده از دریاچه و رشته کوه‌های سبلان را ارائه می‌دهد. می‌توان از این جاذبه خیره‌‌کننده نظاره‌گر یکی از دلرباترین چشم‌اندازها به آتشفشان خفته کوه‌های سبلان و دریاچه‌ای تماشایی بود 

حوالی بعد از ظهر بود که به دریاچه استیل رسیدیم و نوید این را می‌داد که به شهر ساحلی آستارا رسیده‌ایم.

این دریاچه منظره‌ بسیار زیبایی دارد و از ویژگی‌های منحصر به فرد آن، شناور بودن ریشه‌ درختان در آب است که همین باعث می‌شود درختان دریاچه هیچ‌گاه در یک جا و آرایش ثابت نباشند و همیشه منظره‌ای متفاوت خلق کنند.

آستارا را به قصد رسیدن به اردبیل ترک کردیم. در مسیر و کنار جاده رستوران‌های کوچک محلی و دستفروشان بسیاری قرار داشت که خوراکی‌های محلی‌ای همچون آش دوغ، دوغ خنک، بلال کبابی و عسل طبیعی عرضه می‌کردند و لذت طعم خوراکی‌های ارگانیک در میان سرسبزی گردنه‌ حیران تجربه‌ای لذت‌بخش و فراموش‌نشدنی بود...

غروب آفتاب کم کم نوید رسیدن شب را به ما می‌داد که به اردبیل رسیدیم.

شب را در هتل استراحت، و خودمان را برای فردایی پر از گشت و گذار آماده کردیم.

صبح روز دوم سفرمان را با صبحانه اصیل اردبیل یعنی نان محلی، عسل و سرشیر آغاز کردیم و سپس به بقعه شیخ صفی اردبیلی رفتیم.

این مکان ارزشمند و تاریخی در سال ۲۰۱۰ در فهرست میراث جهانی یونسکو به ثبت رسیده است و با استفاده از معماری سنتی ایرانی و به کارگیری حداکثر فضای در دسترس ساخته شده و انواع قسمت‌ها از قبیل کتابخانه، مسجد، مدرسه، مخزن، بیمارستان، آشپزخانه، نانوایی و چندین دفتر اداری در آن جای داده شده است. علاوه بر مقبره شیخ صفی‌الدین اردبیلی، مقبره شاه اسماعیل اول (نخستین پادشاه صفویه) نیز در این مجموعه قرار دارد. بعد از مرگ شاه اسماعیل - اولین پادشاه سلسله صفویه - بازماندگان او تصمیم گرفتند پیکر شاه را در کنار قبر شیخ صفی‌الدین دفن کنند. بنابراین اولین بنای الحاقی به مقبره شیخ ، گنبدی کوچک بود که آرامگاه شاه اسماعیل به شمار می‌رفت. اما از آن به بعد، بقعه شیخ صفی کم کم تبدیل به مدفن جد سلاطین صفویه شد و بعد از مدتی این بقعه به عنوان محلی برای نشر تفکر سیاسی و مذهبی صفوی شناخته شد. به طوری که بزرگان این سلسله در این مجموعه جمع می‌شدند و امور حکومت را کنترل می‌کردند. به همین دلیل این بقعه در دوره صفوی با عنایت ویژه شاهان این دوره به ۲۱ هزار متر گسترش یافت و درنهایت دقت تکمیل و تزیین شد تا جایی که صفویان این بقعه را بهشت موعود خداوندی می‌دانستند.

یکی از ویژگی‌های منحصر به فرد بقعه شیخ صفی‌الدین اردبیلی، قرار گرفتن آثار بسیار زیبای هنری در رشته‌های مختلف همچون کاشی‌کاری، منبت‌‌‌کاری‌های ارزنده، نقره‌کاری منحصر به فرد، تذهیب، نقاشی و... کنار یکدیگر است که درکنارهم قرار گرفتن این آثار شکوهی حیرت‌انگیز به این مجموعه تاریخی شهر اردبیل بخشیده است

آرامگاه همسر شاه اسماعیل (مادر شاه طهماسب) و برخی از مشایخ و صاحب منصبان دوران صفوی و کشته‌شدگان جنگ چالدران نیز در این مکان قرار دارد.

یکی از ویژگی‌های منحصر به فرد بقعه شیخ صفی‌الدین اردبیلی، قرار گرفتن آثار بسیار زیبای هنری در رشته‌های مختلف همچون عالی‌ترین نوع کاشی‌کاری معرق و مقرنس و گچ‌‌بری کتیبه‌‌های زیبا و نفیس و خط خطاطان بزرگ دوران حکومت صفوی، منبت‌‌‌کاری‌های ارزنده، نقره‌کاری منحصر به فرد، تذهیب و طلاکاری‌های ویژه، نقاشی و تنگ بری کنار یکدیگر است که درکنارهم قرار گرفتن این آثار شکوهی حیرت‌انگیز به این مجموعه تاریخی شهر اردبیل بخشیده است.

بعد از بازدید از بقعه شیخ صفی به رستورانی که در آن نزدیکی بود رفتیم و ناهار پیچاق قیمه که غذای محلی اردبیلی و بسیار خوش‌ طعم است صرف کردیم.

سپس به موزه مردم‌شناسی اردبیل رفتیم که در حمامی قدیمی به نام آقانقی قرار دارد. این محل علاوه بر نمایش 33 نوع مجسمه با پوشش محلی مردم استان اردبیل، آثار و دست‌نوشته‌های مربوط به هویت تاریخی و فرهنگی این منطقه جمع‌آوری و عرضه شده است.

این حمام را شخصی به نام ظهیرالاسلام در دوره ایلخانی بنا کرد و 200 سال بعد بخش‌هایی به آن اضافه شد. در زمان قاجار فردی به نام آقانقی مؤتمن‌الرعایا این حمام را خریداری و بازسازی کرده و به همین جهت است که این حمام به نام هر دو نفر نامیده می‌شود. در سال 1378 خورشیدی این حمام توسط میراث فرهنگی خریداری شد و بعد از انجام بازسازی‌های لازم، به موزه مردم‌شناسی اردبیل تبدیل شد.

ورودی موزه مردم‌شناسی اردبیل از رختکن آغاز شده و به حوض سنگی هشت ضلعی با چهار بازو ختم می‌شود، رواق هشتی شکل، کفش کن، گنبد سربینه، گرمخانه، استخرهای آب گرم و استخر آب سرد از جمله قسمت‌های این حمام است که در حال حاضر در بخش‌های مختلف آن اشیای قدیمی به نمایش گذاشته شده است.

بعد از بازدید از موزه، عصر را در کنار دریاچه شورابیل طی کردیم. قدم زدن در دور دریاچه و باد خنکی که می‌وزید بسیار لذت‌بخش بود. دوچرخه‌هایی هم در آن‌جا بود که اجاره داده می‌شد و می‌توانستیم با دوچرخه در دور دریاچه گشتی بزنیم که لذت بودن در آن مکان را دو چندان می‌کرد.

درباره علت نامگذاری شورابیل گفته می‌شود که شوری بسیار زیاد آب آن باعث این نام‌گذاری بوده اما امروز که آب شیرین به دریاچه اضافه شده، دیگر شورابیل تنها یک نام به یادگار مانده از گذشته به حساب می‌آید. تالاب یا دریاچه شورابیل که گل‌های آن در زمان‌های قدیم بیماران را شفا می‌‌داد، اکنون به یکی از زیستگاه‌های مهم پرندگان مهاجر در اردبیل تبدیل شده است. تالاب شورابیل در اواخر دوران سوم و اوایل دوران چهارم زمین‌شناسی شکل یافته و طی این مدت طولانی زیست محیطی منحصر به فرد خود را کسب کرده است.  دریاچه شورابیل یکی از دریاچه‌‌های طبیعی داخل شهری در ایران است. این دریاچه در گذشته بسیار شور بوده ‌است، ولی امروزه با افزودن آب شیرین به آن شوریش کاهش یافته است، به نحوی که امکان پرورش نوعی ماهی قزل‌آلا در آن وجود دارد.

پس از گذراندن وقت در دریاچه شورابیل، روز دوم را با دیزی اردبیلی به عنوان شام به پایان رساندیم.

روز سوم سفر آغاز شد و ما اولین گشت خودمان را با بازار قدیمی اردبیل آغاز کردیم.

بازار اردبیل از گذشته تا به امروز محل داد و ستد بوده است؛ به طوری که در سده‌های 7 و 8 هجری رونق فراوانی داشته است. این بازار یادگاری از سبک معماری دوره صفویه است که در مرکز شهر اردبیل قرار گرفته است. قسمت عمده بازار اردبیل در تغییرات شهری در نیم قرن گذشته تخریب شد و ارتباط بعضی از بخش‌های آن با مرکز بازار از بین رفت. روشنایی داخل بازار از طریق روزنه‌های تعبیه شده در پوشش‌های گنبدی تامین می‌شود که در هنگام ظهر پرتوهای خورشید از میان روزنه‌ها به داخل بازار تابیده و نمای زیبایی به معماری قدیمی بازار می‌دهد.

بعد از بازار اردبیل، نوبت موزه باستان‌شناسی این شهر بود. دیدار از اشیای تاریخی که به شکل مجموعه‌ای در موزه‌ها گردآوری می‌شوند می‌تواند بخشی از برنامه‌ سفر دوستداران تاریخ و فرهنگ باشد. موزه باستان‌شناسی اردبیل با داشتن آثار و اشیای تاریخی همچون انواع ظروف سفالی و شیشه‌ای و سکه‌های طلا و نفره نمایانگر دوره‌های مختلف تاریخی و سیر تحول تاریخ و فرهنگ اردبیل است. در موزه باستان‌شناسی اردبیل علاوه بر نگهداری اشیا و اموال تاریخی - فرهنگی، طبقات و لایه‌های محوطه باستانی قلعه بوینی یوغون شهرستان نیز طراحی و بازسازی شده است که بازدیدکنندگان در قسمت شرقی طبقه زیرین می‌توانند از آن بازدید کنند.

بعد از موزه باستان‌شناسی به هتل برگشتیم و پس از تحویل اتاق‌هایمان، سفر خود را به سمت سرعین ادامه دادیم.

روز چهارم را با صبحانه محلی و سپس آب گرم سرعین آغاز کردیم. چشمه‌های آب گرم خواص درمانی بی‌شماری دارند و به همین علت از دیرباز موردتوجه همگان بوده‌اند. شهر سرعین به علت وجود چشمه‌های آب گرم بسیار، بسیار معروف است و سالانه گردشگران زیادی را به خود جذب می‌کند.

پس از آب گرم، گشتی در شهر زدیم و از خوراکی‌های محلی همچون عسل و حلوای سیاه سوغاتی خریدیم.

حیف بود که تا اردبیل برویم و مشگین‌شهر را نبینیم. پس به سمت این شهر تاریخی حرکت کردیم و به روستای پیرازمیان در مشگین‌ شهر رفتیم.

این روستا میزبان یکی از زیباترین و عجیب‌ترین مکان‌های باستانی یعنی شهریری است.

آنچه که در معرفی این منطقه بر بنری در ورودی این منطقه نوشته شده است نشان می‌دهد که قدمت آثار این محوطه به دوره اواخر مفرغ، دوره نوسنگی و مس سنگی و نیز اوایل دوره آهن مربوط است. چارلز برنی، باستان‌شناس معروف، دوره این منطقه را همزمان با هخامنشیان ولی خارج از محدوده دولت آنها می‌داند. اینگراهام و سامرز آن را به پیش از هزاره اول تعلق دانسته‌اند. با توجه به نبود سفال در کنار سنگ افراشته، نمی‌توان نظر دقیقی در مورد زمان آن‌ها داد ولی آن‌ها میانه هزاره دوم تا میانه هزاره اول را بهترین دوره برای سنگ افراشته دانسته‌اند.

در منطقه شهریری چند دوره تاریخی از مس- سنگی، عصر آهن ۱ و عصر آهن ۲ مشخص شده است و بقایایی از قلعه‌ای متعلق به دوره آهن کشف شده ‌است. در فصول بعدی حفاری، بقایایی از سفال، مفرغ و نقوش انسانی دیده شد که باستان‌شناسان آن‌ها را نذوراتی متعلق به معبد می‌دانستند.

این محوطه تاریخی حدود ۴۰۰ هکتار مساحت دارد و از چهار بخش دژ نظامی، معبد، گورستان عصر آهن و قوشاتپه تشکیل شده است.

قدمت قلعه و معبد موجود در این منطقه به ۱۴۵۰ سال قبل از میلاد و قدمت قوشاتپه به حدود ۷ هزار سال قبل از میلاد مسیح می‌رسد. در نزدیکی این محوطه سنگواره‌هایی یافت می‌شوند که هر کدام دارای نقوشی یکنواخت از چهره انسان‌های بدون دهان هستند. در مجموع چیزی در حدود ۲۸۰ سنگواره باستانی در این منطقه به چشم می‌خورند که قدمت آن‌ها چیزی بیش از ۱۰ هزار سال برآورد می‌شود. آن‌ها همچنین دارای ارتفاع‌های متفاوتی از ۷۰ سانتی‌متر تا ۳۶۰ سانتی‌متر هستند.

روی این سنگ‌ها طرح انسان‌هایی نقش بسته شده است که دست به سینه بوده و معمولا دهان نیز ندارند. فقط یک مجسمه یافت شده که بر آن زنی دارای دهان حک شده است.

درمورد تاریخچه این محوطه بین باستان‌شناسان اختلاف‌نظرهایی وجود دارد. به‌عنوان مثال، برخی ادعا دارند که پیچیدگی‌های یک تمدن قدیمی در این محوطه وجود دارد یا برخی می‌گویند که این محوطه یک رصدخانه در دوران باستان بوده است.

بعد از شهریری به پل معلق مشگین‌‌شهر رفتیم.

پلی در ارتفاع 80 متری که تصویری خیره‌کننده از دریاچه و رشته کوه‌های سبلان را ارائه می‌دهد. می‌توان از این جاذبه خیره‌‌کننده به‌عنوان مقصدی بسیار محبوب برای علاقمندان به کوهنوردی نام برد، مکانی که می‌توان از طریق آن نظاره‌گر یکی از دلرباترین چشم‌اندازها به آتشفشان خفته کوه‌های سبلان و دریاچه‌ای تماشایی بود و لذت و هیجان این پل طولانی و شیشه‌ای را چاشنی سفر خود کرد.