برترین‌ها - امیر عبودزاده: چهل‌و‌یکمین جشنواره فیلم فجر از دیروز آغاز خواهد شد و از حالا معلوم است که نهادها و رسانه‌های رسمی عزم‌شان را جزم کرده‌اند تا برایش سنگ تمام بگذارند. اگر اتفاق خاصی نیفتد، لابد آقای زاکانی و همکاران‌شان در شهر برای جشنواره حسابی تبلیغ خواهند کرد، روزنامه‌های همسو با دولت از شور و شوق وصف‌ناپذیر تماشاگران و سالن‌های مملو از جمعیت گزارش خواهند داد و صداوسیما هر روز از رقابت داغ فیلم‌های حاضر در بخش مسابقه و التهاب مردم و دست‌اندرکاران سینما گزارش خواهد داد.

اما حقیقت چیز دیگری است. دوستداران سینما می‌دانند چه خبر است و مسئولان فرهنگی از آنها بهتر. اصلا همین اصرار برای محکمتر زدن بر طبل به خاطر این است که چنته سینما و جشنواره خالی است و کسی دوست ندارد این واقعیت نمایان‌تر شود و توی ذوق بزند. هدف هم گول زدن و سرگرم کردن کسانی است که از اصل ماجرا بی‌خبرند. هواداران و سمپات‌ها که باید برایشان خوراک تهیه کرد و هر چیزی به خوردشان بدهی باور می‌کنند و انگیزه می‌گیرند. اگر از سرمای سخت اروپا و سوزاندن فضولات گربه بگویی، همان را تکرار می‌کنند و اگر از پیشرفت اقتصادی و حل مشکلات صحبت کنی، همان را باور دارند و برایش سینه سپر می‌کنند. اگرنه، کسی را که کمی با سینما آشناست، چطور می‌شود توجیه کرد که جشنواره‌ای بدون نام‌های بزرگ و فیلم‌های وسوسه‌کننده، جشنواره هیجان‌انگیزی نیست. جشنواره‌ای که کارگردان‌ها دل‌شان نمی‌خواهد فیلم‌شان در آن نمایش پیدا کند و بازیگران از آن اعلام برائت می‌کنند. جشنواره‌ای که حتی با زیر پا گذاشتن قوانین خودش می‌خواهد به فهرست فیلم‌های حاضر رنگ و لعابی بدهد و از آن طرف پوراحمد که قرار است گل سرسبد محفل باشد، ندای اعتراض سر می‌دهد و می‌گوید «چه جشن و جشنواره‌ای»؟ ستاره‌هایی که قرار بود با اسم و تصویرشان جشنواره را قشنگ کنیم می‌آیند و می‌گویند از این حضور «ننگ» دارند. وقتی هم کارگردان اسمی و بازیگر نام‌آشنا و چهره نباشد، از جشنواره چه می‌ماند. بدون این المان‌ها حتی اسکار و کن هم از اعتبار می‌افتند چه برسد به جشنواره فجر.

واقعیتش این است که جشنواره امسال فجر از همیشه خالی‌تر و قلابی‌تر است. با هیاهو و تهدید و وطن‌فروش خطاب کردن کسانی که میل و خیالی برای آمدن به این مراسم ندارند، چیزی را نمی‌شود درست کرد. آقای اسماعیلی وزیر ارشاد، البته قبلا تکلیف خود را با فرهنگ و سینما و جشنواره روشن کرده‌اند. وقتی برای هنرمند خط و نشان می‌کشید و مانیفست می‌دهید که چی بسازد و چی نسازد، باید فکرش را بکنید که خیلی زود اثرش را خواهید دید. با سینمای سفارشی، با پروپاگاندا، سینما و جشنواره از تماشاگر و هویت خالی می‌شوند. حتی اگر اعتراضات و فضای اجتماعی چند ماه اخیر هم نبود، جشنواره فجر همین فیلم‌هایی را داشت که حالا دارد. دو تا کمتر و بیشتر. فرهنگ و مسئولانی که هرچه بیشتر به نهادهای خودی و فیلم‌هایی که با پول‌پاشی ساخته می‌شود و قرار است پاک و پاکیزه باشد و جامعه آرمانی‌شان را نشان بدهد و تبلیغ کند دل می‌بندند و همه افتخارشان می‌شود یکی دو تا انیمیشن که خدا می‌داند با چه هزینه‌ای ساخته شده و با کدام سازوکار.

آقای وزیر کاش می‌دانست که این مسیر قبلا صد بار رفته شده و عین صد بار به زوال منتهی شده. از مک‌کارتیسم در آمریکا تا سیطره هنر مردمی در جهان سوسیالیستی. آخر و عاقبت هنری که ارتباطش با جامعه قطع شده و قرار است بر اساس دفترچه‌ها و تبصره‌های موردنظر روسا ساخته شود، معلوم است. آقای اسماعیلی اگر یک مثال نقض بر این مدعا می‌زدند ما تا ابد شاگردی‌شان را می‌کردیم.

اما راستش این است که خودشان هم می‌دانند این کوه غیر از موش نخواهد زایید. نمونه اخیرش را مصطفی مستور برایشان در نامه‌ای نوشته بود و از بررسی‌های کتاب اخیرش گله کرده بود. آنجا که سانسورچی محترم روی داستان‌ها و سطور کتابش خط قرمز کشیده و  در ابلاغیه‌اش گفته:«پارتی مختلط و علاقه به موسیقی خارجی «داستان را غیرقابل باور» ساخته یا نمایش مزاحمت‌های خیابانی «سیاه‌نمایی و باعث ناامیدی عمومی» است.»

اما این رفتارها و این جدال دائمی با جامعه و خواست‌هایش با هنرمندان و ایده‌ها و خلاقیت آنهاست که مایه ناامیدی عمومی است آقای وزیر. با این حذف‌ها، با این الدرم بلدرم‌ها و با این جشنواره‌های باسمه‌ای هم دل‌ها گرم نمی‌شود. با نمایش فیلم‌های بفرموده و سفارشی و مطلوب و دروغین هم نمی‌شود به مردم افسرده امید داد.

وزیر ارشاد گفته‌اند: «در جشنواره فیلم فجر امسال ۶ فیلم با مضمون انقلاب، جبهه، جنگ و شهدا داریم که تلاش کردیم با امیدآفرینی ایجاد وفاق کنیم و فیلم‌هایی که سیاه‌نمایی می‌کنند را نداریم.» کاش با حذف و اضافه و اعمال سلیقه از بالا، همه سیاهی‌ها سفید می‌شد. اما نمی‌شود. کاش به دستور وزیر وفاق و امید ایجاد می‌شد. اما هیچ مسئول و مدیری نتوانسته در جدال با هنرمندان و افکار و اعتقادات‌شان برنده باشد. وزیر ارشاد ما هم نخواهد توانست. سرانجام هنر می‌ماند و ابتذال و سطحی‌نگری به فراموشی سپرده می‌شود. به همین تاریخ جشنواره نگاه کنید و ببینید کدام فیلم‌ها و هنرمندان خود را از فیلتر تاریخ گذر داده‌اند و جشنواره و انتخاب‌ها و تبلیغاتش بر این  جاودانگی‌ها چه تاثیری داشته. چه آنها که سعی در ندیده گرفتن‌شان شده و چه آنها که برایشان یقه دریده‌ایم. با این توصیف می‌توانید برای این جشنواره هم هرچه محکمتر بر طبل‌ها بکوبید و هرچه بیشتر هزینه کنید. در آخر کار مشک خودش باید ببوید.