فائزه ناصح، دکترای روانشناسی عمومی 

ما در دنیای عجیبی زندگی می‌کنیم بطوری‌که گاهی در روابط انسانی و احساسات خویش با پیچیدگی‌هایی روبرو می‌شویم که منجر به تجربه کردن بحران‌های مختلفی در هر مرحله از زندگی‌مان می‌شود. تولد، کودکی، نوجوانی، جوانی، بزرگسالی، میانسالی، کهنسالی و مرگ هر کدام از این مراحل، مهمترین دوره‌های رشد و تحول در زندگی هر فرد محسوب می‌شوند که گذار از هر کدام از این مراحل در هر دهه‌ای از زندگی، چالش‌ها و بحران‌های خاص خود را به همراه دارد که قطعا دهۀ پنجم و ششم دوران حیات نیز از این قاعده مستثنی نیست. 

برای همه ما ممکن است پیش بیاید بعد از گذشت پنج تا شش دهه از زندگی و تلاش در محیط‌های کاری مختلف، قدم به دوران بازنشستگی بگذاریم. سال‌هایی که قرار است از آنچه اندوخته‌ایم برای ادامه زندگی و فراهم آوردن محیطی آرام بهره ببریم. بنابراین می‌توان گفت جدا شدن از فضایی که افراد هر روز با آن سرو کار داشته‌اند، شاید نخستین مشکلی باشد که در دوران بازنشستگی با آن روبرو خواهند شد.

از طرفی دیگر افراد هنگامی‌که پا به عرصه میانسالی می‌گذارند ممکن است با شرایطی روبرو شوند که دیگر هر یک از فرزندان بزرگ شده‌اند و به کسب و کار خویش مشغول هستند. در‌واقع با شروع دوران بازنشستگی و فراغت از کار، متوجه بزرگ شدن فرزندان می‌شوند که هر کدام از آنها خانه را ترک کرده‌اند و تنها فرد باقیمانده در آشیان زندگی، همسر‌شان است که فراز و نشیب‌های بی‌شماری را با یکدیگر پشت سر گذاشته‌اند. در حقیقت وقتیکه بچه‌ها بزرگ می‌شوند و خانه را ترک می‌کنند، خانه از بچه‌ها و همه دردسرهای مربوط به آنها خالی می‌شود؛ ناگزیر چیزی باید این فضای خالی را پر کند. پدر و مادر، این دو بازمانده که به‌طور معمول تاریخچه‌ای مشترک با هم دارند، اکنون مجالی می‌بایبند تا گذشته را با هم مرور کنند. در نهایت این گذشته هوار می‌شود روی ذهن زوجی که پا به دوران بازنشستگی گذاشته‌اند.  بنابراین به باور کارشناسان روانشناسی مفهوم سندرم آشیانه خالی یک تعبیر پزشکی- زیست‌شناسی است که به روانشناسی وارد شده و در تحلیل مسایل بازنشستگی و سالمندی مورد استفاده قرار می‌گیرد. مفهومی سمبلیک از وضعیت پرنده‌های نر و ماده‌ بعد از بزرگ‌شدن جوجه‌ها و پرگرفتن و رفتن آنها از آشیانه است. 

بازنشستگی و خالی ماندن خانه از فرزندان ممکن است برای بعضی افراد با «سندرم آشیانه خالی» یعنی  زمانی که فرزندان، خانه را ترک می‌کنند همراه باشد؛ در علم روانشناسی «سندرم آشیانه خالی» به احساس افسردگی، ناراحتی و اندوهی اطلاق می‌شود که توسط والدین یا سرپرستِ بچه‌هایی که بزرگ شده و خانه پدریِ خود را ترک می‌کنند، تجربه می‌شود. از اینرو اگر دوران بازنشستگی از لحاظ بازه‌ زمانی با این سندرم همزمانی داشته باشد ممکن است شدت آثار تنش‌زای این دوران را افزایش دهد و به احساس تنهایی و انزوای هرچه بیشتر افراد بینجامد.

البته به بسیاری از پدران و مادران پیشنهاد می‌شود تا قبل از جدا شدن فرزندشان و رفتن آنها از خانه، خود را برای آشیانه خالی آماده کنند و برای خود دوستی‌ها، سرگرمی‌ها، کار و فرصت‌های تحصیلی پیش آورند. بنابراین ضروری است زمانیکه همه اعضای خانواده در کنار هم هنوز زیر یک سقف زندگی می‌کنند، با خانواده برنامه‌های متعدد همچون مسافرت‌های خانوادگی، گپ‌های طولانی و تفریحات دسته جمعی  ترتیب دهند تا بعدها در آینده نزدیک افسوس این فرصت‌ها را نخورند.

با‌توجه به مطالب مطرح شده به پدران و مادران گرفتار در سندرم آشیان خالی تاکید می‌شود برای بیان احساسات خود حتما از راهنمایی‌های مشاوران و روانشناسان بهره‌مند شوند و به بیان هرچه سریعتر تمام احساسات و عواطف خویش بپردازند تا با بهره‌مندی از راهبر‌های متخصصین بتوانند با کنترل احساسات خویش از بروز اختلالات روحی و روانی دیگر نظیر افسردگی و اضطراب و همچنین سایر اختلالات و آسیب‌های روانی جلوگیری کنند.