ریحانه جولایی

سلب آزادی افراد از دیرباز به‌عنوان یکی از مجازات‌های اصلی برای مرتکبان جرایم محسوب می‌شود زیرا گذشتگان معتقد بودند مجازات حبس موجب عبرت زندانیان و مجرمان بالقوه‌ای است که هنوز دست به ارتکاب جرم نزده‌اند اما با گذشت زمان همه این امیدها بر باد رفت و زندان در رسیدن به اهدافی که برای آن منظور شده بود مانند اصلاح و تربیت، با شکست روبه‌رو شد.

اعمال افراطی مجازات حبس در دهه‌های گذشته در کشورهای مختلف ازجمله ایران، موجب تورم کیفری و افزایش جمعیت زندان‌ها شده و هزینه‌های انسانی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و حتی هزینه‌های کلان سیاسی را به جامعه تحمیل کرده و نه‌تنها زندانی بلکه آحاد جامعه را به‌طور غیرمستقیم، متأثر از پیامدهای سوء خود کرده است. به‌عبارت‌دیگر، مجازات حبس هرچند در موارد اندکی توانسته اهداف اصلاحی و بازپروری را برآورده کند، ولی در اغلب موارد موفق نبوده و خود جرم‌زا و حتی موجب تکرار جرم در سطح جامعه شده است.

یکی از مبانی مهم مجازات، اصل بازدارنده بودن آن‌هاست اما امروزه در اینکه زندان می‌تواند موجب ایجاد هراس و ارعاب بزهکاران بالفعل و بالقوه و افرادی که تفکر مجرمانه در سر دارند، شود و بدین‌وسیله از ارتکاب جرم جلوگیری کند یا خیر، تردید وجود دارد. اگر قرار باشد مجازات زندان نتواند کارکردهایی که بدان منظور ایجادشده را برآورده سازد، نتیجه آن چیزی جز بی‌فایده بودن اجرای آن و ناامنی قضایی نیست.

حبس تأثیر چندانی در عدم تکرار جرم ندارد

سؤالی که در ارتباط با بحث مجازات حبس وجود دارد، این است که آیا مجازات حبس توانسته از ارتکاب جرم و تکرار آن در جامعه جلوگیری کند؟ آمارها نشان می‌دهند که کیفر حبس در برآورده کردن این هدف موفق نبوده است به‌طوری‌که نه‌تنها عموم افراد از ارتکاب جرم دست نکشیده‌اند بلکه همچنان بخشی از جمعیت کیفری زندان‌ها را تکرارکنندگان جرم تشکیل می‌دهند.

به گفته بسیاری از کارشناسان مجازات زندان در طول سالیان گذشته در کاهش آمار جرایم، بازدارندگی و پیشگیری از جرم، تأثیری نداشته است؛ البته برخی از آن‌ها علت عدم موفقیت زندان در بازدارندگی از وقوع جرایم را در این می‌دانند که جرم ناشی از عواملی از قبیل فقر، بیکاری، بی‌سوادی، مهاجرت و... است که زندان در از بین بردن آن‌ها هیچ نقش و تأثیری نخواهد داشت و تا وقتی علل و زمینه‌های ارتکاب جرم در جامعه وجود داشته باشد زندان از ارتکاب جرم پیشگیری نخواهد کرد.

زندان‌ها کانون جرم شده است

نماینده مردم تربت‌جام، در مجلس شورای اسلامی به‌تازگی مطرح کرده است زندان در بسیاری از جرایم بازدارنده نیست و زندان‌ها کانون جرم شده است.

این گفته جلیل رحیمی جهان‌آبادی  در مورد تبدیل زندان‌ها به کانون جرم بی‌راه هم نیست و گزارش‌ زندان‌ها مؤید این امر است. گاهی با تشکیل باندهای بزهکاری در زندان این مکان به محلی برای شروع فعالیت‌های مجرمانه تبدیل می‌شود و محکوم پس از بازگشت به جامعه با فعالیت در گروه مجرمانه مرتکب جرایم سنگین‌تری می‌شود، آن‌هم زندانی که باید مکانی برای اصلاح، تربیت و تهذیب اخلاقی بزهکاران باشد.

نماینده مردم تربت‌جام، در مجلس شورای اسلامی به‌تازگی مطرح کرده است زندان در بسیاری از جرایم بازدارنده نیست و زندان‌ها کانون جرم شده است

نداشتن فضای مناسب در زندان‌ها، همخوانی نداشتن تعداد زندانیان با فضای زندان‌ها و تراکم جمعیت کیفری باعث شده تا زندان‌ها نه‌تنها محلی برای متنبه شدن زندانیان نباشند بلکه در برخی موارد به کلاس‌های بزه نیز تبدیل ‌شوند و مجرمان در کنار یکدیگر انواع و اقسام جرم‌ها را فراگیرند.

نظارت‌های بعد از حبس، راهکاری مؤثر

کارشناسان معتقدند اصلی‌ترین ریشه تکرار جرم علت وقوع جرم است. تا زمانی که علت وقوع جرم وجود داشته باشد، باوجود اعمال انواع مجازات باز هم جرم تکرار می‌شود. یکی از مهم‌ترین مسائلی که باید به آن توجه شود مبارزه با علت وقوع جرم است که باعث می‌شود مجرم نیز خود معلول این علت شود. موضوع دیگر نظارت‌هایی است که بعد از مجازات فرد متهم و یا حبس او باید در نظر گرفته شود. یعنی سیستم به‌گونه‌ای تنظیم شود که مرتکب جرم بعد از آزادی از زندان هم تا مدتی تحت نظارت باشد که این مسئله وظیفه دستگاه قضا و سازمان زندان‌هاست. البته ناگفته نماند که موضوع نظارت از سوی سازمان زندان‌ها علاوه بر قانون، نیازمند اعتبارات و سازوکارهایی است که این سازمان بتواند نظارت را بر زندانیان آزاد شده، اعمال کند.

از سوی دیگر به‌منظور جلوگیری از تکرار جرم توسط مجرم بعد از آزادی از زندان باید خانواده و اطرافیان او را مورد حمایت قرار داد، چرا که برخی مجرمان به‌دلیل اینکه بعد از آزادی از زندان نمی‌توانند معیشت خانواده خود را تأمین کنند دست به ارتکاب مجدد جرم می‌زنند. حمایت از خانواده این افراد توسط نهادهای حمایتی می‌تواند به‌نوعی این مجرمان را تحت کنترل و نظارت قرار دهد.

زندان رفتن

عادت مجرمان سابقه‌دار

فردی که به هر دلیل مرتکب جرم می‌شود باید تحت مراقبت باشد، در زندان اصلاح و تربیت شود تا برای ورود به جامعه آماده شود و امکان این را داشته باشد با دیگر شهروندان در جامعه همگن شود و بعد از آزادی زندگی مسالمت‌آمیزی را در پیش بگیرد. فردی که مرتکب جرمی شده اگر برای نخستین بار این جرم را مرتکب شده باشد، دچار عذاب وجدان می‌شود اما در اثر تکرار، این مسئله برایشان عادی می‌شود. اما صرف مجازات مجرمان به این دلیل نیست که از جامعه طرد و یا منزوی شوند. در طول سال هزاران نفر به دلایل مختلف مرتکب جرایم خرد و کلان می‌شوند و باید برای بازگشت به جامعه بازپروری شوند تا بعد از زندان زندگی شرافتمندانه‌ای داشته باشند اما این‌ها همه آرمانی و رؤیایی است و با واقعیت‌های کنونی فاصله بسیاری دارد.

گاهی با تشکیل باندهای بزهکاری در زندان این مکان به محلی برای شروع فعالیت‌های مجرمانه تبدیل می‌شود و محکوم پس از بازگشت به جامعه با فعالیت در این گروه‌ها مرتکب جرایم سنگین‌تری می‌شود

همان‌طور که در این سال‌ها مسئولان زیادی هم به این معضل اشاره داشته‌اند، اکنون زندان‌های ما گنجایش این‌همه زندانی را ندارند و فرصت آموزش، بازپروری، اصلاح و تربیت در زندان‌ها وجود ندارد؛ عاملی که به‌ویژه در مورد زندانی‌های بار اولی به فراگیری جرم‌های متعدد می‌انجامد. همین زندانیان بار اولی هستند که بعدها به دلیل طردشدن از جامعه و مشکلاتی که بر سر راهشان قرار داد به تکرار جرم روی می‌آورند.

گفته می‌شود جرایم به‌صورت زنجیروار به یکدیگر متصل و مجرمان خود قربانی جرایم دیگری هستند. این افراد در محیط‌ها و خانواده‌های آسیب‌پذیر پرورش پیدا کرده‌اند و یا در جوامعی بوده‌اند که زمینه‌های ارتکاب جرایم را برای آن‌ها تسهیل کرده است.

زندان باید جایی باشد که آسیب‌های وارده به این افراد توسط روانشناسان و مشاوران مجرب مورد واکاوی قرار بگیرد و سپس این افراد به جامعه بازگردند؛ همچنین امکاناتی برای این افراد فراهم شود که در بازگشت به جامعه خود را با مردم عادی تطبیق دهند چراکه انسان‌ها مجرم به دنیا نمی‌آیند و حکومت‌ها باید زمینه و بستر جرم را در جامعه از بین ببرند. این مسئله در جوامع به منصه ظهور نمی‌رسد مگر باوجود امکانات اولیه، آموزش‌وپرورش رایگان، مسکن، تأمین اجتماعی، سرگرمی، ‌ورزش، مطالعه و فراهم کردن اشتغال در حرفه‌ای که مدنظر افراد است. مادامی که این مسائل برای افراد جامعه فراهم نشود و فردی دچار فقر مادی باشد به دنبالش دچار فقر فرهنگی نیز می‌شود و در محاصره انواع آسیب‌های اجتماعی قرار می‌گیرد که اگر مراقبت نشود فرد سر از زندان در می‌آورد.

 به کودکان بزهکار باید نگاه ویژه‌ای داشت

بخشی از مجرمان را اما کودکان تشکیل می‌دهند و کانون‌های اصلاح و تربیت میزبان آن‌هاست. گفته می‌شود سالانه حدود 3500 کودک و نوجوان به این مراکز منتقل می‌شوند که 15 درصد آن‌ها را دختران تشکیل می‌دهند. در این میان اثرگذاری کانون اصلاح و تربیت در جلوگیری از بزه دوباره کودکان و نوجوان محل بحث است.

بسیاری معتقدند همیشه فرستادن کودکان به کانون اصلاح و تربیت راهکار اصلی نیست و لازم است از راهکارهای دیگر استفاده شود. به عقیده این افراد باید به‌جایی برسیم که در فضای دادسرای ویژه نوجوانان، شکل و ظاهر و حتی ترتیب نشستن افراد به نسبت دادسرای بزرگ‌سالان متفاوت باشد. در اینکه آیا لازم است برای اطفال دادسرا وجود داشته باشد اختلاف‌نظر وجود دارد. برخی معتقدند به دلیل طولانی شدن رسیدگی در دادسراها ممکن است برچسب‌هایی به کودکان و اطفال زده شود و آسیب ببینند درنتیجه بهتر است پرونده آن‌ها زودتر رسیدگی و به دادگاه ارسال شود. برخی دیگر معتقدند دادسرای ویژه اطفال باید رویکرد مثبت و متفاوت داشته باشد و در آن از روش مصالحه و تعلیق تعقیب و ... استفاده شود و چه‌بسا باید نظام قضایی دادسرایی ویژه اطفال داشته باشیم.

طریقه برخورد متفاوت با کودکان می‌تواند نقش تعیین‌کننده‌ای از سرنوشت آن‌ها داشته باشد. هرچند میزان برگشت به جرم در کودکان کمتر از بزرگ‌سالان است اما اگر رفتار اشتباهی در برخورد با آن‌ها صورت بگیرد می‌تواند زمینه‌ساز جرم‌های بیشتر و سنگین‌تر در آینده و بزرگ‌سالی شود.