ریحانه جولایی

«کلیه برای فروش». این جمله به همراه شماره تلفن و گروه خونی، تنها نوشته‌های برخی تراکت‌های تبلیغاتی این روزها در سطح شهر است. بدون‌شک بسیاری از ما آگهی‌های فروش اعضای بدن را روی دیوار، مکان‌های عمومی، دیوارهای اطراف بیمارستان‌ها، باجه‌های عابر بانک یا تلفن عمومی و ... دیده‌ایم. در ماه‌های اخیر این آگهی‌ها بیشتر به چشم می‌خورد. فشار اقتصادی، گرانی‌های فزاینده، افزایش بی‌رویه اجاره‌ها، عدم تکافوی حقوق‌ها برای گذران زندگی و... باعث شده تا مردم دست به  هر کاری بزنند تا بتوانند شکم خود و خانواده‌شان را سیر کنند. در این اوضاع نابسامان برای قشری که هیچ کالای دیگری برای فروش ندارند، چه چیز آسان‌تر از حراج اعضای بدن؟

لیست‌های محرمانه در دست دلالان اعضای بدن

فروش اعضای بدن و آگهی برای آن در ایران، گرچه مردم دیگر کشورها در ورای مرزهای ایران را مبهوت می‌سازد، اما برای ما ایرانی‌ها تعجب‌برانگیز نیست. بر روی درو دیوارهای شهر پرشده است از آگهی‌های فروش کلیه، کبد، قرنیه چشم و...؛ آگهی‌هایی که گویی زندگی انسان‌ها در آن به فروش گذاشته‌ شده است. ماجرا وقتی دردناک‌تر می‌شود که اغلب آگهی‌ها مربوط به جوانانی است که فشارهای اقتصادی، آن‌ها را در تنگنا قرار داده و  این مسئله را با فروش اعضای بدن خود جبران می‌کنند.

بازار فروش اعضای بدن در ایران بسیار داغ است و حالا با آمدن کرونا و شرایط سخت اقتصادی پررونق‌تر هم شده است. این پدیده در 15 سال گذشته افزایش چشمگیری داشته تا جایی که رئیس انجمن پیوند اعضای خاورمیانه گفته است کلیه فروشی حیثیت ما را در سطح جهان خدشه‌دار کرده است.

از همه بیشتر دلال‌ها در این بازار داغ نقش پررنگی دارند. آن‌ها اطراف برخی بیمارستان‌ها در تهران، شیراز و اصفهان پرسه می‌زنند و به دلالی کلیه، کبد، ریه، قرنیه چشم، قلب و لوزالمعده می‌پردازند. این دلال‌ها روزبه‌روز حرفه‌ای و بی‌رحم‌تر می‌شوند؛ چراکه هم دهنده و هم گیرنده عضو از روی ناچاری سراغ آن‌ها می‌روند. یک‌طرف معامله کسی است که از روی فقر و بی‌پولی عضو بدنش را حراج می‌کند و طرف دیگر معامله نیز اگر عضو موردنیازش را نخرد، باید با مرگ روبرو شود.

اکثر دلال‌های اعضای بدن به لیست افرادی که در انتظار پیوند عضو هستند، دسترسی دارند. درحالی‌که این لیست باید محرمانه و محفوظ باشد؛ اما گویی نکته محرمانه‌ای در ایران وجود ندارد. دلال‌ها با سوءاستفاده از این لیست، با متقاضی عضو تماس می‌گیرند و آن‌ها را به خرید با قیمت‌های کلان یا معاوضه اعضای بدن متقاعد می‌کنند.

با افزایش قیمت‌ها، کلیه و کبد هم گران شده‌اند. برای مثال سال گذشته با 40 میلیون تومان می‌شد یک کلیه تهیه کرد و حالا پیدا کردن کلیه زیر 150 میلیون تومان شبیه رویا شده است؛ مگر اینکه فروشنده به‌اصطلاح خیلی پول‌لازم باشد

فروش کلیه و کبد برای گذراندن زندگی

اگر پای صحبت افرادی که اقدام به فروش عضو یا بخشی از اعضای بدنشان می‌کنند احتمالاً یک جمله را می‌شنوید و آن این است که «چاره‌ای ندارم». و درست همین چاره‌ای نداشتن است که یک انسان را به سمت ناقص کردن بدنش می‌برد.

در سال‌های اخیر فروش کلیه و کم‌وبیش فروش بخشی از کبد بسیار مرسوم شده است. تجارت نیوز در گزارشی با یکی از افرادی که به دلیل فشار مالی اقدام به فروش اعضا بدنش کرده، مصاحبه کرده است. در این گزارش آمده، یکی از آگهی‌ها مربوط به مردی است ۲۷ ساله است که قصد فروش کبدش را دارد. همسرش می‌گوید: «کلیه همسرم را پارسال 50 میلیون تومان فروختیم تا از مستأجری دربیاییم، یک‌خانه بدون امکانات در سراسیاب خریدیم. اما کلیه را که فروختیم کار برای شوهرم سخت شد. هر کاری نمی‌تواند انجام دهد. حالا می‌خواهیم بخشی از کبد را بفروشیم که یا مغازه بگیریم یا ماشین بخریم تا با آن کار کند.»

مورد دیگر زوج جوانی هستند که سال ۹۳ ازدواج‌کرده‌اند. زن می‌گوید خانواده‌ها توان مالی ندارند و نه توانسته‌اند جهیزیه تهیه کنند و نه می‌توانند از آن‌ها حمایت کنند. شش سال است ازدواج‌کرده‌اند و در همه این مدت درگیر فقر و نداری بوده‌اند. زن خیاطی می‌کند و این تنها منبع درآمد فعلی خانواده است. می‌گوید «به نهادهای حمایتی هم سر زدیم. قرار شد ۵ میلیون تومان وام بدهند. اما ضامن می‌خواست و ما ضامن نداریم. حتی وام ازدواجمان را هم نتوانستیم بگیریم. چون آن‌ هم ضامن می‌خواست.»

در این میان با افزایش قیمت‌ها، کلیه و کبد هم گران شده‌اند. برای مثال سال گذشته با 40 میلیون تومان می‌شد یک کلیه تهیه کرد و حالا پیدا کردن کلیه زیر 150 میلیون تومان شبیه رؤیا شده است؛ مگر اینکه فروشنده به اصلاح خیلی پول لازم باشد. کبد اما قیمتش بالاتر است و اطلاعات به‌دست‌آمده از 200 میلیون تومان حکایت می‌کنند.

آمار از میزان بالای بیکاری می‌گویند

داده‌های مرکز آمار ایران نشان می‌دهد در تابستان امسال 9.5 درصد از جمعیت فعال کشور بیکار بوده‌اند و این بیکاری برای جمعیت جوان و به‌خصوص برای جوانان 15 تا 24 ساله حدود ۲۳ درصد بوده است. این یعنی از هر ۱۰۰ جوان در این سن، حدود ۲۳ نفر آنان شغل ندارند.

نکته قابل‌توجه در آمار بیکاری ایران، این است که نرخ بیکاری تابستان امسال در ۱۴ فصل گذشته کمترین نرخ بیکاری رسمی است. این آمار در شرایط کرونا که بسیاری شغل خود را ازدست‌داده‌اند کمی عجیب است.

اما گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس این گره را باز می‌کند. به روایت مرکز پژوهش‌های مجلس، در ایران به‌طور متوسط 60 درصد شاغلان کشور (59 درصد مردان و 62 درصد زنان) در بخش غیررسمی فعالیت می‌کنند. یعنی شرایطی که در آن افراد فاقد بیمه و حمایت‌های اجتماعی هستند و حتی درآمد آن‌ها زیر حداقل حقوق مصوب است. نکته قابل‌توجه دیگر، کاهش یک‌میلیون و ۲۰۰ هزارنفری شاغلان در تابستان ۹۹ نسبت به تابستان ۹۸ است.

در این بیکاری، افزایش تورم، هزینه خانوارها را افزایش داده. به‌نحوی‌که خانوارهای کشور برای تأمین اقلام مصرفی خود در مهرماه امسال نسبت به مدت مشابه سال قبل، 41.4 درصد بیشتر هزینه کرده‌اند.

بازار فروش اعضای بدن در ایران با آمدن کرونا و شرایط سخت اقتصادی پررونق‌ شده است

از شیر مرغ تا جان آدمیزاد در فضای مجازی

در فضای مجازی همه‌چیز پیدا می‌شود. قلب و قرنیه و مغز استخوان. فقط کافی است دنبالش باشید. نمونه‌اش کانالی تلگرامی است با بیش از ۱۴۰ هزار عضو. هم خریدار آنجا حضور دارد و هم فروشنده. تعداد آگهی‌ها بسیار زیاد است. آگهی فروش اعضای بدن با ذکر جزئیاتی چون سن، جنس، گروه خون و شرایط جسمانی.

برخی هم شروطی را در آگهی نوشته‌اند. اینکه همه هزینه‌های عمل و تست و آزمایش با خریدار است. برخی هم اعلام آمادگی کرده‌اند که برای فروش عضو به هر نقطه‌ای از کره زمین می‌روند فقط خریدار باید هزینه‌های سفر را بدهد.

قیمت‌ اعضا متفاوت است. از کبد ۲۰۰ میلیونی تا کلیه ۱۰۰ تا ۱۵۰ میلیونی. در میان آگهی‌ها، آگهی فروش قلب هم دیده می‌شود. تعداد آن کم است، اما هست. بااین‌حال فروشندگان سنتی هم وجود دارند. آن‌ها که روی دیوار برخی از بیمارستان‌ها و مراکز پیوند عضو آگهی‌هایی را روی دیوار می‌نویسند. آنجا فقط مشخصات اصلی و ضروری وجود دارد. «فروش کلیه ۲۰ ساله گروه خونی O- شماره …….. ۰۹۳۵» «کبد فروشی گروه خونی A+ و ….» این دیوارها مدام رنگ می‌شود، آگهی‌ها از روی دیوار پاک می‌شود و فقط چند روز بعد مجدداً همان تعداد شماره با همان خطوط روی همان دیوارها نوشته‌شده. در این میان کلاه‌برداران هم بیکار ننشسته‌اند و به فکر سود بردن هستند. این قضیه آن‌قدر جدی شده است که چند روز پیش سرهنگ رامین پاشایی، معاون اجتماعی پلیس فتا ناجا درباره کانال‌ یا سایت‌های فروش اعضای بدن در فضای مجازی گفته بود: ما هیچ‌گونه سایت، کانال و ... تحت عنوان خریدوفروش اعضای بدن انسان نداریم. اگر چنین مواردی نیز باشد جنبه کلاه‌برداری دارند یعنی مبلغ را دریافت کرده، اما چیزی تحویل خریدار نمی‌دهند. گفته می‌شود مرجع ناظر بر این موارد وزارت بهداشت است که هیچ‌گونه مجوزی برای راه‌اندازی سایت یا کانالی برای خریدوفروش اعضای بدن صادر نکرده است و موارد موجود نیز برخلاف قانون بوده و آن‌طور که گفته شد بیشتر برای کلاه‌برداری و سوءاستفاده از افراد نیازمند و مستاصل است.

فروختن اعضای بدن از کجا شروع شد؟

در آخر اما بد نیست نگاهی داشته باشیم به این موضوع که از کجا فروش اعضای بدن در کشور باب و تبدیل به یک کار برای پر کردن برخی خلأهای مالی شد.  در مقطعی پیوند اعضاء در کشور به علت نبود دهنده بسیار ضعیف بود و به‌واسطه این امر تعداد پیوندها نیز کم بود. به همین دلیل قانونی تصویب شد و دولت برای تشویق دهندگان کلیه یک‌میلیون تومان «هدیه ایثار» در نظر گرفت. دولت هدیه ایثار را برای دهندگان کلیه قرارداد تا تشویقی برای رونق اهداء عضو باشد که در زمان خود تأثیرگذار هم بود و در سال1371 عمل‌های پیوند کلیه حدود 100 مورد رسید و در حال حاضر بالغ‌بر 2500 مورد عمل پیوند در یک سال انجام می‌شود، ولی متأسفانه داستان به همان هدیه ایثار ختم نشد و این مسیری شد برای رسمی شدن خریدوفروش کلیه. یکی از وظایف دولت این است که بتواند حداقل‌های زندگی را به مردم خودش بدهد و در این دوره گرانی و شرایط نا به سامان این اصل باید بیشتر موردتوجه سیاستمداران قرار گیرد. درواقع زندگی افراد باید به صورتی تأمین باشد که مجبور نباشند هیچ قسمتی از اعضاء بدنشان را بفروشند چون درهرصورت فروختن عضوی از بدن خودفروشی است، بعدازاین اتفاق‌ها مشکلات جسمی و روانی زیادی برای فرد فروشنده پیش می‌آید؛ اهداءکننده تحت‌فشار روانی ناشی از این بی‌عدالتی‌های اجتماعی و اقتصادی خواهد بود و بی‌تردید به‌واسطه آن عواقب ناخوشایندی گریبان گیر جامعه خواهد شد.