سعیده علیپور

بسیاری معتقدند کتاب‌های ادبیات مدرسه فرصت طلایی برای کودکان و نوجوانان و برای برخی از آنها تنها فرصت مطالعه در طول زندگی‌شان محسوب می‌شود؛ اما این فرصت مطالعاتی در ایران چقدر از سوی طراحان کتاب‌های ادبیات درسی جدی گرفته می‌شود؟

بررسی آمار پایین کتاب‌خوانی در ایران نشان می‌دهد آموزش‌ و پرورش در ایجاد فرهنگ کتاب‌خوانی، خوب عمل نکرده و در چند دهه گذشته دانش‌آموزان را چندان برای مطالعه بیشتر ادبیات سر ذوق نیاورده است.

محمدرضا یوسفی، نویسنده ادبیات کودک و نوجوان روند تولید کتاب‌های درسی ادبیات را چنان فاجعه‌آمیز توصیف می‌کند که مدعی است بچه‌ها بعد از پایان سال تحصیلی، کتاب‌های درسی‌شان را پاره می‌کنند و در جوی آب می‌اندازند. او حتی از روند تولید این کتاب ها نیز گلایه کرده و گفته است که آموزش و پرورش کتاب‌های اول، دوم و سوم دبستان را به صورت مزایده به تیم‌هایی که مورد قبول خودش باشد واگذار می‌کند.

این در حالی است که ادبیات در دهه‌های گذشته جدی‌تر در عرصه آموزش دیده می‌شد. یحیی دولت‌آبادی، نویسنده وقایع مشروطیت و همچنین از مؤسسان نهادهای نوین آموزشی در ایران خاطراتش را از مکتب‌خانه‌ها در سال‌های حدود 1250 اینگونه روایت می‌کند: «از فارسی چیزی را که به شوق می‌خواندم، کتاب موش و گربه بود، شعرهای آن را حفظ کرده و یگانه چیزی می‌شناختم که با سن و تحصیل من مناسب بود و آن‌ را دوست می‌داشتم».

کتاب «تاریخ ادبیات کودکان ایران» را که ورق می‌زنیم، مملو از خاطراتی از این دست است؛ خاطراتی که اغلب از زبان افرادی نقل شده که بعدها به سرشناسان تاریخ ایران بدل شدند.

بی‌سلیقگی در گزینش

لابد بسیاری که در جریان کتب ادبیات مدرسه نیستند، حضور نویسندگان درجه اول و شاعران بزرگ معاصر در کتاب‌های درسی را از بدیهیات تلقی می‌کنند، اما واقعیت این است که نام بسیاری از نویسندگان و شاعران معاصر کشور در کتاب‌های درسی نیست.

محمدجواد ناجیان، کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی و دبیر ادبیات دوره متوسطه معتقد است که کتاب‌های ادبیات چندان با سلیقه نوجوانان امروزی تنظیم نشده‌اند. او می‌گوید: «در کتاب‌های درسی شعر معاصر کم است و از شاعران نام‌آشنای معاصر نامی برده نشده است. از ترانه خبری نیست، به طنز اجتماعی حتی در حد گل آقا هم پرداخته نمی‌شود».  او حتی به گزینش‌های نه چندان باسلیقه از متون کهن اشاره می‌کند و می‌گوید: «برخی متون کلاسیکی که در کتاب‌های درسی آمده، مناسب‌ترین انتخاب برای ترغیب دانش‌آموز به خواندن ادبیات نیست. مثلا دیباچه کتاب درسی از دیباچه گلستان سعدی انتخاب می‌شود که نثری دشوار دارد، در حالی که بسیاری از قسمت‌های دیگر گلستان سعدی پر از طنازی و رندی است، انگار مولفان بیش از آنچه به دنبال جذب دانش‌آموز برای خواندن باشند، به دنبال لغت، آرایه، دستور زبان و... هستند».

ادبیات و نثر دانش‌آموزان

 اهمیت ادبیات فقط در موضوع و معنا و پیام آن نیست. این روزها که مخصوصا با گسترش فضای مجازی غلط املایی همه جا به چشم می‌خورد کمرنگ شدن جایگاه ادبیات در نظام آموزشی هرچه بیشتر به چشم می‌آید. از معلمان ادبیات که بگذریم گاه حتی معلمان دروس دیگر هم از وضعیت نثر دانش‌آموزان گلایه دارند و معتقدند، وضعیت کتابخوانی آنقدر خراب است که دانش‌آموز حتی مفاهیم ساده را، چه به صورت شفاهی و چه کتبی به سختی منتقل می‌کند.

در این باره حمزه صراطی دبیر جغرافیا می‌گوید: «نثر بچه‌های امروز ضعیف است، این را از نوشتار گنگ و پر از غلط نگارشی در ورقه‌های امتحان هم درمی‌یابیم. البته استفاده زیاد از تبلت و موبایل هم در حاد شدن این معضل بی‌تاثیر نیست. اما معتقدم ادبیات مدرسه در این باره خیلی می‌تواند موثر باشد و با توجه به شرایط نسل امروز باید جدی‌تر به آن پرداخت، اما شاهدیم که ساعات آموزش کم شده و از سوی دیگر درس املا از برنامه درسی حذف شده است».

ادبیات کسالت‌بار مدرسه

یکی از کارکردهای اصلی شعر و داستان در گذشته، جنبه سرگرم‌کنندگی آنها بود، شاهنامه‌خوانی و هزار و یک شب‌خوانی، در شب‌های طولانی زمستان، زیر لحاف کرسی‌های چهل تکه، خاطره مشترک نسل‌های پیش از ماست. این وجه سرگرم‌کننده ادبیات در کنار نکات پندآموز متون ادبی، راهی بود برای آموزش. اما آیا کتاب‌های درسی در دوره جدید نیز به این وجه سرگرم‌کننده توجه کرده‌اند؟ واقعیت این است که در این کتاب‌ها هرچه بیشتر دنبال شعرها، داستان‌های معاصر و متونی امروزی که با حال و هوای زمانه ما بخوانند و جذاب باشند، می‌گردیم کمتر می‌یابیم.

رضا شمس، دبیر ادبیات دوره متوسطه می‌گوید: «یکی از مشکلات ما در مواجهه با کتاب‌های درسی ادبیات این است که شاهدیم؛ خیلی اوقات دانش‌آموزان به درس گوش نمی‌دهند. مطالب کلاس برایشان کسل‌کننده است».

در حالی که در برخی کشورهای توسعه‌یافته، رمان‌های مهم به عنوان کتاب درسی در کلاس ادبیات خوانده می‌شود، در ایران به سختی می‌توان ردی از ادبیات داستانی در کتاب‌های درسی یافت. گرچه در کتاب‌های جدیدی که نوشته شده، فصلی برای ادبیات داستانی وجود دارد، اما به متن‌های کهنی از مثنوی مولوی، نظامی گنجوی و حکایتی از اخلاق محسنی بسنده شده است. این در حالی است که به عقیده بسیاری از معلمان جا داشت که از متون معاصر نیز استفاده می‌شد و نیمی از این بخش به داستان‌ها و رمان‌های معاصر اختصاص پیدا می‌کرد؛ چیزی که نیاز امروز دانش‌آموزان است.

یک نویسنده ادبیات کودک: محتوای کتاب‌های درسی ما در حوزه داستان و شعر به ندرت با متخصصان در میان گذاشته می‌شود و کمتر اتفاق می‌افتد که متخصصان درباره کتاب‌های درسی نظر ‌دهند. آموزش و پرورش تهیه متون کتاب‌های اول، دوم و سوم دبستان را به صورت مزایده به تیم‌هایی که مورد قبول خودش هستند، می‌سپارد

این کارشناس ارشد و معلم ادبیات می‌گوید: « اگر کتاب‌های درسی ادبیات بتوانند در حوزه ادبیات داستانی خوب عمل کنند، نه تنها دانش‌آموزان به ادبیات علاقه‌مند می‌شوند بلکه در سال‌های بعد ما شاهد گسترش کتابخوانی در کشور خواهیم بود و چه بسا به اهداف غایی ادبیات و جریان بخشیدن ادبیات در زندگی مردم دست پیدا خواهیم کرد».

در بسیاری از کشورهای توسعه‌یافته دنیا، ادبیات را بستری برای همدلی می‌دانند و از آن به عنوان ابزاری برای کاهش تفاوت‌ها استفاده می‌کنند. شمس، به نقل از مقدمه کتاب ادبیات درسی مدارس کانادا می‌گوید: «آنها ادبیات را برای زندگی می‌دانند؛ وسیله‌ای که با آن مفاهیم والای سیاسی، اجتماعی و مذهبی به بچه منتقل می‌شود و به وسیله آن حس زیبایی‌شناسی دانش‌آموز ارتقا داده می‌شود».

جای خالی هارمونی

یکی از مهمترین انتقادهایی که به کتاب‌های درسی می‌شود نبود توازن بین دروس است. کافی است که یک کتاب ادبیات را باز کنید و ببینید که در آن از هر دری سخن رانده شده، یک متن فاخر در کنار نثری سبک. مریم مشرف استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شهید بهشتی در مقاله‌ای در مورد کتاب‌های درسی آنها را تکه پاره‌های کتاب‌هایی فاخر توصیف می‌کند. به طوری که بچه‌ها نمی‌دانند از این تکه پاره‌ها چه چیزی باید یاد بگیرند.

گاهی قرار گرفتن متون فاخر در کنار متونی که غنای چندانی ندارد، این شائبه را در دانش‌آموزان ایجاد می‌کند که برخی از متن‌ها برای پر شدن صفحات خالی به کتاب اضافه شده است.

کتاب‌های درسی که پاره می‌شوند

در همین باره محمدرضا یوسفی، نویسنده ادبیات کودک و نوجوان، درباره کیفیت کتاب‌های درسی ادبیات در انتقال غنای ادبیات فارسی و کمک به آموزش زبان و رسم‌الخط صحیح فارسی به کودکان و نوجوانان به ایسنا گفته است: «کتاب‌های درسی ما در حوزه داستان و شعر به ندرت با متخصصان در میان گذاشته می‌شود. به ندرت متخصصان درباره کتاب‌های درسی نظر می‌دهند. چون براساس آن‌چه من شنیدم و پیگیر شدم؛ آموزش و پرورش کتاب‌های اول، دوم و سوم دبستان را به صورت مزایده به تیم‌هایی که مورد قبول خودشان هستند، می‌دهند؛ یعنی فرضا کتاب کلاس سوم دبستان را به یک فرد می‌دهند، او مبلغی می‌گیرد تا آن را تولید کند، آن فرد افراد دیگری را انتخاب می‌کند، آن‌ها این داستان‌ها را انتخاب می‌کنند و می‌نویسند و آن‌جا قطعا یک شورای بررسی هم دارند. این روند تولید خیلی فاجعه‌آمیز است».

این روزها با گسترش فضای مجازی و شیوع غلط املایی؛ کمرنگ شدن جایگاه ادبیات در نظام آموزشی هر چه بیشتر به چشم می‌آید. از معلمان ادبیات که بگذریم گاه حتی معلمان دروس دیگر هم از وضعیت نثر دانش‌آموزان گلایه دارند و معتقدند آنها حتی قادر به انتقال مفاهیم ساده نیز نیستند

او ادامه می‌دهد: «شما به ندرت یک نویسنده و شاعر حرفه‌ای در میان آن‌ها می‌بینید. یک سال که اسم رحماندوست بین آن‌ها بود، من از او سوال کردم که آیا او این شعرها را تایید کرده‌، که گفت اصلا نبوده است، ولی اسمش را گذاشته‌اند. در کل آموزش و پرورش این‌طور عمل می‌کند. برای همین است که هیچ وقت در فهرست نویسندگان نام حرفه‌ای‌ها دیده نمی‌شود».

این نویسنده سپس به نحوه انتخاب داستان از شاهنامه برای کتاب درسی اشاره و اظهار کرد: «مثلا در خصوص انتخاب داستان از شاهنامه، کسی که می‌خواهد این را انتخاب کند انگار کینه‌ای با شاهنامه دارد که از مجموعه داستان‌های شاهنامه رستم و سهراب را انتخاب می‌کند و از شاهنامه فرزندکشی ترویج می‌شود. حالا شما در نظر بگیرید که یک پسر ایرانی می‌خواهد با شاهنامه آشنا شود، با پدری روبه‌رو می‌شود که فرزندش را می‌کشد. حتی در حوزه داستان‌های دینی هم سراغ آثاری می‌روند که معلم باید خیلی آن‌ها را توضیح بدهد. شاهنامه ده‌ها داستان شگفت‌انگیز دارد اما از آن‌ها رستم و سهراب را انتخاب می‌کنند، علتش این است که آن فرد یا شناخت کافی ندارد یا با شاهنامه خصومتی دارد و می‌خواهد شاهنامه در ذهن بچه‌ها نشست نکند».

یوسفی با بیان این‌که ادبیات کودک و نوجوان اساسا محوریت دولتی دارد افزود: «برای همین بچه‌ها برخلاف دوره ما وقتی امتحان‌شان را می‌دهند، کتاب‌های درسی را پاره‌پاره می‌کنند و آن را در جوی آب می‌ریزند، برای این‌که این‌ها برای بچه‌ها عذاب است، در حالی که اگر بچه در آن داستان و شعر خوبی بخواند، آن را در خانه حفظ می‌کند. می‌بینیم که این کتاب‌های درسی مثل یک دمل چرکین روی دست بچه‌ها است که به محض این‌که امتحان تمام می‌شود این دمل را پرت می‌کنند و این فاجعه است».