فائزه ناصح، دکترای روانشناسی عمومی

هفته گذشته درست در چنین روزی شاهد صف طویلی از خانواده در بیمارستان‌های سراسر کشور بودیم که تنها درخواستشان به یادگار گذاشتن تولدی در روز خاص برای فرزندشان بود. بدون لحظه‌ای تامل و توجه  بر این نکته که ممکن است اقدام به زایمان زودتر از موعد منجر به تولد نوزادی نارس شود، اصرار بر انجام این کار داشتند. واقعا خاص بودن به چه قیمتی؟ چطور والدین می‌توانند سرنوشت فرزندشان را بازیچه مُدهای رنگارنگ برخواسته از طبقه‌ای از افراد تهی‌مغز و سبک‌سر کنند! پا به عرصه وجود گذاشتن نوزادی با روز و اعداد خاص که مثلا تاریخ تولد او با سالگرد ازدواج والدین یا سالروز تولد پدر یا مادر یکی باشد، چقدر اهمیت دارد که خطرات سلامت سیستم رشد جنین در روز‌های آخر زایمان را نادیده می‌گیرند؟ به این ترتیب با دستکاری تاریخ زایمان، به جای به یادگار گذاشتن روزی خاص، روزی شوم را بوجود می‌آورند که سایه منحوس آن تا سال‌های پایانی عمر به جا می‌ماند. سوال مهم آن است که مگر زادروز خاصِ فرزند در میزان دوست داشتن و پذیرش او اهمیتی دارد که بسیاری از والدین اصرار به زایمان در روز‌های به‌خصوصی را دارند!؟ این دسته از والدین قطعا فراموش کرده‌اند مسئولیت خطیر والدین بودن محدود به دادن تاریخ تولد خاص به فرزند نیست!

از منظر روانشناسی می‌توان گفت چنین والدینی خودشان در دوران فرزند بودن قطعا مشکلاتی از قبیل پذیرفته شدن از طرف والدین یا اطرافیان را در خانواده داشته‌اند که نیاز به دوست داشته شدن بی‌قید و شرط را احساس و لمس نکرده‌اند که اکنون حاضرند سلامت فرزندشان را برای داشتن تاریخ تولدی به اصطلاح لاکچری به خطر بیندازند. این دسته از والدین قطعا در دوران کودکی به دلیل مشکلات عدیده در بستر فرهنگی خانواده، و داشتن الگوهای تربیتی و پرورشی بی‌توجه و نا‌مناسب نتوانسته‌اند به اندازه مطلوب و شایسته‌ای از حمایت و پذیرش بی‌قید و شرط والدینشان بهره‌مند شوند؛ از این‌رو در دوران بزرگسالی برای خودنمایی و مطرح شدن دست به انجام هر رفتار عجیب و غریبی می‌زنند تا خود را در نظر دیگران نمایان کنند. والدین امروز درواقع کودکان دیروزی هستند که از آسیب‌های روانشناختی جدی‌ای رنج برده‌اند و از طرف والدینشان توجه و پذیرش مثبت نامشروط را دریافت نکرده‌اند؛ آنها در دوران کودکی یاد گرفته‌اند برای آنکه بتوانند از محبت، آغوش گرم و توجه پدر یا مادر بهره‌مند شوند، باید به انجام کار‌هایی خاص بپردازند تا شاید والدین کلام نوازش‌گری را بر زبان بیاورد و آنها مورد عنایت و عشق خود قرار دهند. به همین ترتیب اخلال در سیستم تربیتی که والدین دیروز در آن رشد کرده‌اند، اکنون به شکل آسیب‌های روانشناختی گوناگون که یکی از آنها نیاز به دیده شدن و خاص بودن است نمود پیدا کرده، بطوری‌که در راه نمایاندن خود، حتی جان موجود بی‌گناه خویش را نیز به خطر می‌اندازند. از منظر روانشناسی مهمترین پیامی که والدین می‌توانند به کودکشان در دوره‌های متفاوت سنی انتقال دهند این است که بطور دائم به فرزندشان متذکر شوند «بودن و حضور او» یک هدیه‌ گرانبها در زندگی‌شان است. بر این اساس روانشناسان معتقدند حیاتی‌ترین هدیه والدین به فرزندان «عشق و پذیرش بی‌قید و شرط» است یعنی آنها را همانگونه که هستند بپذیرند و عشق و محبت خود را نثارشان کنند. با‌توجه به مطالب مطرح شده روانشناسان اظهار دارند «دوست داشتن بدون قید و شرطِ کودکان» به عنوان مهمترین عامل کلیدی برای شکل‌گیری اعتماد‌به‌نفس آنها در دوران بزرگسالی ضروری است. بر اساس نایج پزوهش‌های روانشناسی می‌توان گفت اگر وجود فرزندمان را در دوران‌های مختلف کودکی بپذیریم و والدینی مراقب و حمایتگر باشیم، احتمال آنکه فرزندانی با حس خودپذیری و دارای عزت نفس بالایی را پرورش دهیم افزایش می‌یابد. نکته حائز اهمیت آن است که «عشق بدون قید و شرط» به این معنی نیست که به بچه‌ها اجازه دهیم هر‌ کاری که دلشان می‌خواهد را انجام دهند و یا هر قدر که دوست دارند پای بازی‌های کامپیوتری، برنامه‌های تلویزیون و... وقت بگذرانند. خیلی از پدر و مادر‌ها باید در عین پذیرش بی‌قید و شرط فرزندشان، اقتدار خود را نیز حفظ کنند و برای انجام کارهای روزانه او محدوده زمانی تعیین کنند و در عین حال اجازه دهند کودک امور روزانه‌اش را با اعتقاد به خود و تنها تحت نظارت پدر و مادر انجام دهد. به عنوان نکته آخر درباره پذیرش کودک توسط والدین تاکید می‌شود پدران و مادران باید در پی یافتن خوبی‌ها، نقاط قوت و ویژگی‌های مثبت فرزندان خویش باشند و با بهره‌مندی از راهبرد‌ها و مساعدت‌های متخصصین روانشناس، کودک را در مسیری هدایت کنند که خودش باشد، نه چیزی شبیه دیگران و در این راه نیز همواره بر بی‌نظیر بودن فرزندشان افتخار کنند تا بتوانند سرمایه اجتماعی ارزشمندی را به جامعه تحویل دهند.