کاوه مدنی:
با آب تجدیدناپذیر بادمجان، گوجه و خیار میکارند
کاوه مدنی، معاون رییس سازمان حفاظت محیط زیست در دولت دوازدهم میگوید: آن زمان یادم است که در جلسات، همین حرفها را در حضور چند وزیری که با هم بحث داشتند، گفتم و آقای حجتی، وزیر کشاورزی وقت، گفت: «آقای دکتر مدنی حرف ما را زدند.» در همان جلسه کلمه «ورشکستگی آبی» را هم گفتم و یکی از بزرگان که اسمش را نمیبرم با من دعوا کرد و گفت: «جوان، این حرفها را نزن.»
به گزارش خبرآنلاین، کاوه مدنی، رییس موسسه آب، محیط زیست و سلامت دانشگاه سازمان ملل متحد است معتقد است: با آب تجدیدناپذیر بادمجان، گوجه و خیار میکارند که ارزش استراتژیک بالایی ندارند. این محصولات میتوانستند جایگزین شوند اگر جمعیت را به جای دیگری منتقل و اوضاع را مدیریت میکردیم. باید اقتصاد را شکوفا کرد و تنوعبخشی ایجاد کرد. در شرایط اقتصاد مقاومتی، آب، محیطزیست، نفت، جنگل و منابع را با هزینه کم صرف مقاومت میکنیم؛ طبیعت و منابع را فدا میکنیم تا مقاومت کنیم.
بخشهایی از گفتوگوی تفصیلی این فعال محیط زیست با خبرآنلاین، به شرح زیر است:
مهمترین و پرتکرارترین پرسشی که از من مطرح میشود این است که: «ما مردم چه کاری میتوانیم انجام دهیم؟» در کنار آن، پرسشهای دیگری نیز مطرح میشود که نشاندهندهی آشفتگی و سردرگمی جامعه است. سؤالاتی از این دست زیاد شنیده میشود: «آیا واقعاً ابرها را دزدیدهاند؟»، «آیا مازوتسوزی باعث نباریدن باران میشود؟»، «آیا امکان بارورسازی ابرها وجود دارد و اگر بله، چرا این کار انجام نمیشود؟» یا حتی «آیا درست است که میتوان آب خلیجفارس را بخار کرد و به زاگرس برد تا در آنجا باران ببارد؟»
چنین پرسشهایی بسیار است. بسیاری از مردم میپرسند اگر چنین روشهایی وجود دارد، چرا مسئله حل نشده است. این نوع سؤالات، که گاه به نظریههای توطئه مرتبط میشوند، نشان میدهد جامعه نمیداند چه باید بکند و سؤال «ما چه کنیم؟» مدام تکرار میشود. حتی اگر مردم بخواهند کمکی کنند، دقیقاً به آنها گفته نشده است که چگونه و از چه طریقی میتوانند مؤثر باشند.
پرسش دیگری که همواره مطرح بوده- چه در زمان فعالیت من و چه پیش از آن- این است که وقتی ۹۰ درصد آب کشور در بخش کشاورزی مصرف میشود، راهحل چیست و شهروندان چه نقشی در این میان دارند؟ همه این پرسشها نشان میدهد ذهن جامعه درگیر است، بابت آن استرس دارد و بهدلیل نبود گفتوگویی شفاف، نمیداند چه اقدامی باید انجام دهد.
ما دیگر در بحران آب نیستیم؛ در «ورشکستگی آبی» قرار داریم. برخی از خسارتهایی که در کوتاهمدت به منابع آبی وارد کردهایم، غیرقابلجبران است و باید این واقعیت را بپذیریم. استفاده از واژهی «ورشکستگی» نه برای ایجاد ترس، بلکه برای توصیف واقعیت فراتر از بحران است.
اگر میخواستیم وضعیت را با واژهای مشابه توصیف کنیم، میتوانستیم بگوییم «ابر بحران»، «بحران بزرگ» یا «بحران بنیادی»، اما «ورشکستگی» اصطلاح دقیقتری است؛ نه فقط برای ایران، بلکه در سطح جهانی نیز از این عبارت استفاده میشود. متأسفانه برخی این تعبیر را به تئوری توطئه ربط دادهاند، در حالیکه معنای ورشکستگی ساده است: یعنی سیستم به نقطهی شکست رسیده است.
میدانم اعلام عمومی ورشکستگی و اذعان به ناکارآمدی مدل مدیریت آب، اقدامی تلخ و دشوار است؛ اما واقعیت این است که تهران دیگر ظرفیت توسعهی بیشتر ندارد. حتی اگر کمی آب بیشتر به آن منتقل کنیم، مانند چسب زخم موقتی است و مشکلی را حل نمیکند.
ما باید در کنار سرمایهگذاری برای رفع مشکلات، روی «سازگاری و انطباق» با شرایط جدید نیز سرمایهگذاری کنیم. بخشی از این انطباق یعنی پذیرفتن واقعیتهایی مانند: کاهش کیفیت زندگی در برخی مناطق، از بین رفتن برخی زیستبومها، فرونشست زمین، ایجاد فروچالهها و از میان رفتن تالابهایی که دیگر در کوتاهمدت قابل احیا نیستند. اما این وضعیت به معنای «عادیسازی» نیست. نباید بگوییم چون دریاچه ارومیه خشک شده، پس تالابهای دیگر را هم میتوان خشک کرد. اگر این مسیر ادامه پیدا کند، نقاط متعددی مانند تهران به همین سرنوشت دچار خواهند شد.
ما پیشتر وضعیت اصفهان را دیده بودیم، اما امروز نوبت به تهران رسیده است. آیا تهرانیها شرایط خوزستان را ندیده بودند؟ آیا دولتمردان مستقر در تهران، وضعیت دیگر شهرها را نمیدیدند؟ حالا که بیآبی به سراغ تهران، مشهد و شهرهای بزرگ آمده، باید پذیرفت که حتی مناطق قدرتمند و پرنفوذ نیز در امان نیستند.
اگر بپذیریم ورشکستهایم، میتوانیم مانع از غارت بیشتر منابع شویم. زیرا پیش از آنکه دیر شود و هزینهها افزایش یابد، میپذیریم که نیاز به انطباق و اصلاح جدی داریم. باید قبول کنیم که صرفنظر از اینکه چه دولتی یا چه فردی در رأس بوده، انباشت خطاها و مشکلات ما را به این نقطه رسانده است. حالا وقت آن است که به جای انکار، برای حل مسئله اقدام کنیم. بنابراین نخست باید بپذیریم که دیگر در مرحلهی بحران نیستیم؛ «بحران» معنا ندارد. ما ورشکستهایم و مدل مدیریتیمان جواب نمیدهد. همانطور که وقتی یک بانک ورشکسته میشود، باید آن را بازسازی کرد، در حوزهی آب نیز همین وضعیت وجود دارد.
ورشکستگی به ما میگوید برای جبران این شرایط، تنها به افزایش منابع نیاز نداریم، بلکه باید مخارج خود را کاهش دهیم. یعنی باید مصرف را پایین بیاوریم، هدررفت را متوقف کنیم و هرچه زودتر درک کنیم که کاهش مصرف، از ارکان اصلی عبور از وضعیت کنونی است. هرچه این پذیرش دیرتر رخ دهد، خسارتهای بیشتری متحمل
خواهیم شد.
دیدگاه تان را بنویسید