تعیین ضربالاجل برای اجرای مکانیسم ماشه ازسوی تروئیکای اروپا و آمریکا، تهدیدی جدی علیه ایران است؛
زمان اندک تا بازگشت به سال ۲۰۱۰ !

میرا قربانیفر
پس از گذشت نزدیک به یک ماه از پایان جنگ 12روزه ایران و اسرائیل، نهتنها مذاکرات هستهای با آمریکا به حالت تعلیق درآمده، بلکه نشانههای جدی از آغاز روند فعالسازی مکانیسم ماشه از سوی سه کشور اروپایی دیده میشود.
خبر «اکسیوس» که میگوید وزرای خارجه آمریکا، بریتانیا، فرانسه و آلمان در تماس تلفنی توافق کردهاند اگر تا ۹ شهریور (۳۱ اوت) توافقی با ایران حاصل نشود، سازوکار ماشه فعال شود، عمق وخامت وضعیت را آشکار میکند.
محمد صدر، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و دیپلمات پیشین کشور نیز دیروز در مصاحبهای گفت: «فرصت کمی در اختیار ایران است؛ باید مذاکرات با خود آلمان، فرانسه و انگلستان به شکل جدی و هرچه سریعتر آغاز شود. ما باید در عمل به دنبال ایجاد شرایطی باشیم که اروپا را از فعالکردن مکانیسم ماشه دور کنیم.»
گزارش آکسیوس در حالی طی روزهای اخیر منتشر شده که پیش از آن وزیر خارجه فرانسه هشدار داده بود اگر تا پایان ماه اوت (یعنی 10 شهریور) پیشرفتی در روند توافق هستهای حاصل نشود، کشورهای اروپایی موسوم به تروئیکا (فرانسه، آلمان، بریتانیا) مکانیسم ماشه را فعال خواهند کرد.
این تهدید صریح، با تعیین ضربالاجلی مشخص، از دیگر اظهارات گذشته اروپاییها متمایز شده و زنگ هشدار را برای بازگشت تحریمهای سازمان ملل به صدا درآورده است و این بار حتی وتو چین و روسیه نیز نمیتواند راهکاری برای نجات موقت باشد.
مکانیسم ماشه چیست و چگونه کار میکند؟
مکانیسم ماشه (Dispute Resolution Mechanism) اما سازوکاری است که به طرفهای توافق هستهای اجازه میدهد در صورت نقض تعهدات از سوی ایران، همه تحریمهای پیشین سازمان ملل را، بدون نیاز به رأیگیری شورای امنیت، بازگردانند. این ابزار بهگونهای طراحی شده که حتی مخالفت روسیه و چین نیز نمیتواند مانع اجرای آن شود. در صورت فعال شدن ماشه، ایران مجدداً با تحریمهای تسلیحاتی، مالی، بانکی و حتی محدودیتهای شورای امنیت در زمینه صادرات و واردات مواجه خواهد شد. این سازوکار در بندهای ۳۶ و ۳۷ توافق برجام گنجانده شده است.
فرآیند اجرا اما به زبان ساده به این صورت است که ابتدا اعتراض رسمی یک طرف برجام به عدم پایبندی طرف دیگر به تعهدات رخ می دهد و سپس طرح اختلاف در کمیسیون مشترک برجام مطرح می شود. در صورت بینتیجه بودن مذاکرات، ارجاع موضوع به سطح وزیران خارجه می رسد و بعد از تشکیل هیئت مشورتی سهنفره (با نظر غیرالزامآور) در صورت تداوم اختلاف، ارجاع به شورای امنیت سازمان ملل خواهد شد.
بازگشت تحریمها نهفقط نماد شکست کامل برجام خواهد بود، بلکه بار دیگر ایران را در موقعیتی مشابه سال ۲۰۱۰ قرار میدهد، با این تفاوت که وضعیت اقتصادی و ذخایر ارزی کشور در سال ۱۴۰۴ بسیار شکنندهتر از آن سالهاست و این همان حقیقتی است که به نظر میرسد تندروهای مخالف مذاکره نمیخواهند بپذیرند
در شورای امنیت، مساله نه اثبات تخلف ایران، بلکه ادامه تعلیق تحریمهای سابق به رأی گذاشته میشود.
چنانچه ظرف ۳۰ روز شورای امنیت قطعنامهای برای حفظ تعلیق تحریمها تصویب نکند، تحریمهای بینالمللی بهطور خودکار باز میگردند. در این شرایط، هر عضو دائم شورا میتواند با وتو مانع از ادامه تعلیق شود یعنی آمریکا به تنهایی میتواند باعث بازگشت تمامی تحریمهای پیش از برجام را درخواست کند و در مقابل بنا به آن چه در برجام آمده چین و روسیه امکان وتو ندارند. فرآیند کامل این سازوکار، در صورت طی شدن بدون وقفه، حدود ۶۵ روز به طول میانجامد.
کدام تحریمها بازمیگردند؟
هم چنین در صورت فعال شدن مکانیسم ماشه، مجموعهای از سنگینترین تحریمها باز خواهد گشت، از جمله:
تحریم تسلیحاتی شورای امنیت علیه ایران- ممنوعیت سرمایهگذاری کشورهای عضو سازمان ملل در بخش انرژی و نفت ایران- محدودیت فروش یا انتقال فناوری هستهای، موشکی و نظامی به ایران- مسدود شدن داراییهای برخی نهادها و افراد در ارتباط با برنامه هستهای ایران- ممنوعیت سفر بینالمللی برای برخی مقامات ایرانی- تعلیق کامل همکاریهای هستهای بینالمللی با ایران، از جمله پروژه اتمی اراک و تحقیقاتی فردو. این بازگشت تحریمها نهفقط نماد شکست کامل برجام خواهد بود، بلکه بار دیگر ایران را در موقعیتی مشابه سال ۲۰۱۰ قرار میدهد، با این تفاوت که وضعیت اقتصادی و ذخایر ارزی کشور در سال ۱۴۰۴ بسیار شکنندهتر از آن سالهاست و این دقیقا همان حقیقتی است که به نظر می رسد تندروهای مخالف مذاکره نه تنها نمی خواهند بپذیرند بلکه قصد دارند بر روی آن خاک نیز بپاشند و انکارش کنند.
اتحادیه اروپا دقیقا از ایران چه میخواهد؟
به نظر میرسد اصرار تروئیکای اروپایی (با اینکه سیاستهای نرمتری نسبت به آمریکا اتخاذ میکنند) برای اجرای مکانیسم ماشه تا پیش از اتمام مهلت آن دلایلی دارد که توامان هم به موضوع هستهای ایران، هم به برنامه موشکی و هم مساله جنگ اوکراین و روسیه مربوط میشود.
اروپاییها مدتهاست که نگران افزایش سطح غنیسازی اورانیوم ایران تا ۶۰ درصد هستند و همزمان این نگرانی با چاشنی توقف کامل بازرسیهای پادمانی و فراپادمانی آژانس همراه شده است.
آنان هم چنین بارها گفتهاند که نگران گسترش برنامه موشکی و همکاریهای نظامی ایران با روسیه هستند و از سوی دیگر به دلیل نگرانی برای بیثباتی منطقهای پس از جنگ ایران و اسرائیل، شاید حتی تلاش دارند با اجرای مکانیسم ماشه ترمزی برای اسرائیل باشند.
اروپا در حال حاضر به دنبال مهار بحران و جلوگیری از فروپاشی کامل برجام است. آنها هنوز خواهان بازگشت به یک توافق کنترلشده هستند و تهدید به فعالسازی ماشه شاید فعلا ابزار فشار جدی برای کشاندن ایران به میز مذاکره باشد، ولی در ادامه میتواند یک خطر جدی برای اقتصاد ایران محسوب شود.
چرا تندروها ماشه را جدی نمیگیرند؟
اما افراطیون در داخل ایران، چه در رسانهها و چه در برخی نهادهای تصمیمساز، به دلایل ایدئولوژیک و سیاسی تلاش میکنند خطر ماشه را بیاهمیت جلوه دهند.
آنان با نادیدهگرفتن واقعیات حقوقی و بینالمللی، میگویند چون آمریکا از برجام خارج شده، دیگر حقی برای فعالسازی ماشه ندارد، حال آنکه سه کشور اروپایی هنوز عضو رسمی برجام هستند و اختیار قانونی برای فعالسازی این مکانیسم دارند.
فرصت ایران برای بازگشت به مسیر دیپلماسی بسیار محدود و شکننده است. افراطیونی که خطر ماشه را انکار میکنند، یا درک روشنی از مناسبات جهانی ندارند یا آگاهانه به دنبال بحرانسازی هستند. تصمیمگیری در هفتههای پیش رو، آینده اقتصاد و امنیت ملی ایران را برای سالهای آتی رقم خواهد زد
همچنین بخشی از این نادیدهانگاری نیز در راستای تبلیغات فریبکارانه برای مقاصد داخلی است و از آنجا که سیاست تعامل و مذاکره نزد افکار عمومی همچنان محبوبیت دارد، مخالفان دولت پزشکیان تلاش میکنند مسیر تعامل با اروپا را بیثمر و حتی خیانتآمیز نشان دهند؛ و بدون توجه به واقعیت سازوکار مکانیسم ماشه گویا با امید بستن به وتوی چین و روسیه سعی در بی فایده تلقی کردن این مساله دارند و این در حالی است که در سازوکار ماشه، ادامه تعلیق تحریمها نیازمند قطعنامه شورای امنیت است و تنها یک وتوی آمریکا کافی است تا تحریمها بهصورت خودکار بازگردند و در مقابل حمایت روسیه و چین عملاً تأثیری در این روند ندارد.
انکار اهمیت بازگشت تحریمها نیز یکی از روشهای تندروهای اصولگرا شده است، چنان که اخیرا قاسم روانبخش، نماینده مردم قم در مجلس و عضو جبهه پایداری، مدعی شده مکانیسم ماشه بیش از آن که جنبه عملی داشته باشد، جنگ روانی است. او گفته است که «فعالسازی مکانیسم ماشه علیه ایران که این روزها از سوی برخی دولتهای غربی و دشمنان کشور مطرح میشود، بیشتر یک عملیات روانی است. مردم باید بدانند که حتی اگر چنین اقدامی انجام شود، تأثیر منفی جدی بر اقتصاد کشور نخواهد داشت؛ چون وقتی ترامپ از برجام خارج شد، همان چند تحریمی را که لغو شده بود، دوباره برگرداند.»
او اضافه کرد: «اگر امروز یا در روزهای آینده ماشه علیه ایران کشیده شود، قرار نیست اتفاق خاصی رخ بدهد. فقط باید مراقب باشیم در این جنگ روانی شکست نخوریم و اجازه ندهیم سوءاستفادهگران بازار ارز و دیگر بازارها را مختل کنند.»
این سخنان عضو جبهه پایداری اما در حالی بیان میشود که بازگشت تحریمهای سازمان ملل، بیش از تحریمهای یکجانبه آمریکا برای ایران هزینهساز خواهد بود. این تحریمها مشروعیت بینالمللی دارند و کشورهایی، چون هند، ترکیه و حتی برخی شرکای شرقی ایران نیز در تعاملات اقتصادی با تهران محدود خواهند شد.
سناریوهای پیشرو؛ دیپلماسی شکننده یا تقابل تازه؟
در شرایط فعلی، چند سناریوی محتمل برای این وضعیت قابل تصور است. نخست آن که اروپا به وعده خود عمل کرده و در پایان ماه آگوست، با ارسال نامه رسمی به شورای امنیت، فرآیند ماشه را آغاز کند.
در این صورت، ایران با بازگشت کامل تحریمهای چندجانبه مواجه خواهد شد و احتمالاً پاسخهایی، چون افزایش سطح غنیسازی، خروج از پروتکل الحاقی یا حتی تهدید به ترک NPT در دستور کار قرار خواهد گرفت. این مسیر میتواند تنشها را به سطحی بیسابقه برساند و در صورت همراهی آمریکا، عملاً پرونده هستهای را به مرز جنگ نرم یا حتی برخورد نظامی بکشاند.
سناریوی دوم این است که تهدیدهای تازه از سوی تروئیکای اروپایی صرفا برای فشار بر ایران در آستانه مذاکرات احتمالی جدید طراحی شده باشد.
اروپا ممکن است از مکانیسم ماشه صرفنظر کند، به شرط آن که ایران با برخی خواستهها مانند کاهش غنیسازی یا افزایش دسترسی بازرسان آژانس موافقت کند.
این سناریو میتواند مسیر تنفس موقتی را برای دیپلماسی باز کند، اما معلوم نیست ایران تا چه حد به عقبنشینی از مواضع کنونیاش تمایل داشته باشد؛ و نهایتاً سناریوی سوم، تداوم وضعیت موجود است؛ یعنی تهدید بدون اقدام، و سکوت در برابر فشار. در این حالت، نه ماشه فعال میشود و نه توافقی حاصل خواهد شد، اما فشار روانی و فرسایشی بر اقتصاد ایران و مناسبات منطقهای ادامه خواهد داشت که اکنون با توجه به روند موجود این سناریو ضعیفترین گزینه ممکن است.
دولت پزشکیان در چهارراه حادثه
در این بین اما دولت مسعود پزشکیان که با شعار اعتدال، دیپلماسی فعال و بازسازی اعتماد جهانی روی کار آمده، در مواجهه با بحران ماشه، اقدامات و گزینههایی را میتواند در دستور کار قرار دهد. از جمله یکی آغاز فوری مذاکرات فشرده با سه کشور اروپایی؛ خارج از کانال آمریکا، برای ایجاد فاصله میان مواضع اروپا و واشینگتن.
همچنین دولت میتواند با ارائه بسته فنی برای کاهش سطح تنش با آژانس بینالمللی انرژی اتمی، مانند بازگشت داوطلبانه به اجرای پروتکل الحاقی، اروپاییها را پای میز مذاکره بنشاند؛ چنان که افزایش شفافیت در برنامه هستهای از طریق دعوت محدود از بازرسان آژانس نیز میتواند یکی از گزینههای ایران باشد.
دولت پزشکیان باید مهار جریانهای افراطی داخلی که با رفتارهای تحریکآمیز، زمینهساز اجماع جهانی علیه ایران میشوند را نیز در دستور کار قرار دهد و همچنین از همه ظرفیتهای دیپلماسی منطقهای، بهویژه کانالهای عمان و قطر، برای تسهیل گفتوگوها بهره ببرد.
مساله اینجاست که مکانیسم ماشه خط قرمز برجام است. اگر فعال شود، تحریمهای شورای امنیت نهفقط بازمیگردند، بلکه تلاش ایران برای حفظ دستاوردهای حقوقیاش در سالهای پس از برجام نیز به نابودی کشیده میشود. اکنون فرصت ایران برای بازگشت به مسیر دیپلماسی بسیار محدود و شکننده است. افراطیونی که خطر ماشه را انکار میکنند، یا درک روشنی از مناسبات جهانی ندارند یا آگاهانه به دنبال بحرانسازی هستند. تصمیمگیری در هفتههای پیش رو، آینده اقتصاد و امنیت ملی ایران را برای سالهای آتی رقم خواهد زد.
دیدگاه تان را بنویسید